متن نوشته شده توسط یکی از دانشجویان دکتر علی اکبرسروش ، در پی اعتراض به بازداشت ایشان
به نام عادل یکتا
کمتر از یک هفته به شروع کلاسهای دانشگاه مانده، در حالیکه من و همهی دوستان و همکلاسیهایم مبهوت اتفاقی عجیب هستیم، اتفاقی که شوق دانشجو بودن را نه فقط در همراهان اصلاح طلب که در دانشجویان اصولگرا نیز خشکانده است. بیش از دو هفته است که دکتر علی اکبر سروش در بازداشت به سر میبرند و نوروز برایمان قرین اتفاقی بزرگ و عجیب شده است . بنده به صراحت میگویم که من دانشجویی اصولگرا هستم و فاش میگویم که در انتخابات به آقای دکتر احمدی نژاد که معرّف تراز تاریخی ایران نبود رأی دادم ...رأی دادم به امید عدالت، به امید تحقق آرمانهای امام راحل، مقام معظم رهبری و انقلاب، به امید ترویج رأفت اسلامی و به هزار امید و آرزوی دیگر که اکنون که مؤمنترین و مشفقترین استادم به گزند بازندگان آزمایش الهی دچار شده است، به یقین رسیدهام که امیدهایم،....
متن نوشته شده توسط یکی از دانشجویان دکتر علی اکبرسروش ، در پی اعتراض به بازداشت ایشان
به نام عادل یکتا
کمتر از یک هفته به شروع کلاسهای دانشگاه مانده، در حالیکه من و همهی دوستان و همکلاسیهایم مبهوت اتفاقی عجیب هستیم، اتفاقی که شوق دانشجو بودن را نه فقط در همراهان اصلاح طلب که در دانشجویان اصولگرا نیز خشکانده است. بیش از دو هفته است که دکتر علی اکبر سروش در بازداشت به سر میبرند و نوروز برایمان قرین اتفاقی بزرگ و عجیب شده است .
بنده به صراحت میگویم که من دانشجویی اصولگرا هستم و فاش میگویم که در انتخابات به آقای دکتر احمدی نژاد که معرّف تراز تاریخی ایران نبود رأی دادم ...رأی دادم به امید عدالت، به امید تحقق آرمانهای امام راحل، مقام معظم رهبری و انقلاب، به امید ترویج رأفت اسلامی و به هزار امید و آرزوی دیگر که اکنون که مؤمنترین و مشفقترین استادم به گزند بازندگان آزمایش الهی دچار شده است، به یقین رسیدهام که امیدهایم، جز خیالی واهی نبوده است!
از همان ابتدا که با سخنان دکتر سروش و افکار و مواضعش آشنا شدم، عقاید و تفکرات سابق خود را در نبردی تن به تن با مواضع و روشنگریهای اصلاح طلباانه و اسلام محور دکتر یافتم و مدت ها در تردیدی مبهم دست و پا میزدم. دکتر سروش در جناح اصلاح طلب فعال بودند و من خود را اصولگرا میدانستم، اما نمیتوانستم به خود بقبولانم که من از لحاظ عقیدتی، سیاسی و اجتماعی در کنار استاد ایستاده نیستم و در مقابل ایشان قرار دارم. چگونه میتوانستم این همه دلسوزی، ایمان، علم و اخلاق را متجلی در ایشان ببینم و باز بگویم من در مقابلشان هستم؟ مگر میشود در مقابل مجموعهای حیرت انگیز از پاکیها و خوبیها ایستاد؟
همواره به صداقت و منش ایشان ایمان داشتم ولی در رسیدن به راه ایشان ماهها در تردید بودم، که شنیدن خبر بازداشت این استاد ارجمند مرا در بهتی سنگین فرو برد، چرا که او نه فقط از موضع گیری های سیاسی، که از ایمان و عدالت می گوید، از منش والای رسول اکرم(ص) و امامان معصوممان، از راه و بینش روشن خمینی کبیر، از انقلاب و اهدافش و ...
در طول دوران دانشجوییام، افتخار شاگردی استادی را داشتم که به ما می آموخت شهروند خوب بودن یعنی پا از دایره ی قانون و اخلاق بیرون نگذاشتن و این شرط اول مسلمانی است. کسی که دلسوزانه تلاش میکرد که از هر ثانیهای جهت احیای روح اصیل اسلام و تبلیغ و ترویج جلوههای زیبای دینداری بهره بجوید . کسی که صادقانه برای میهنش تلاش میکرد و روشنگری میکرد تا معاندان و فرصت طلبان، فرصت آشوبگری و اخلال در وحدت ملی را نیابند. کسی که آن قدر موجه و مستدل سخن میگفت که همه و همه، چه دانشجوهای اصلاح طلب و چه دانشجویان اصولگرا، مجذوب کلام و بیانش و شیفته استدلال های منطبق با مستندات تاریخی اش بودند، چنانکه در یک مناظره آن قدر محکم و مستند اصل ولایت فقیه تبیین شده توسط امام را بیان کردند که من که ادعای اصولگرایی و دفاع از ولایت فقیه را داشتم، خود را در برابر روشنگریهای دلسوزانهاش در راه دین اسلام بسیار خرد و کوچک یافتم و خجل شدم که چگونه بعضی هم قطاران ما وصلههایی را بدون ترس از خدا به او نسبت می دهند.
یادم میآید وقتی دانشجوهای دکتر، در تب داغ وقایع پس از انتخابات بودند و شعار " نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران " را میپسندیدند، ایشان در کلاس به دانشجوها میگفتند: شما مختارید، اما اگر من جای شما بودم می گفتم " هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران " ...چه کسی بهتر از دانشجویانش که لحظه لحظه مستمع روایت بیبدیلش از تاریخ اسلام بودند میتواند راجع به استاد قضاوت کند؟ ...اگرچه قضاوت نهایی نزد خداست و بس و خوشا آن کس که خدا از او راضی باشد.
من در سراسر زندگیم پای صحبت هیچ کس ننشستم که بتواند در حد استاد سروش زیبا و محکم راجع به رسول اکرم(ص) به روشنگری بپردازد. ایشان به ویژه در کلاسهای تاریخ اسلام، تمامی توان علمی و بیان خویش را به کار می گرفتند که ذهنیات و شبهات برخی دانشجویان را اصلاح کنند و ما چقدر لذت میبردیم که ایشان اینگونه مستدل و محکم از اسلام و شخصیتهای بزرگ دینی ما دفاع می کنند.
به راستی چگونه میتوان چنین شخصیتی را در بند داشت؟ به چه اتهامی؟ به اتهام تفاوت سلیقه ها ؟ !
چگونه میتواند بازداشتگاه جامعه اسلامی، جایگاه انسانهایی به غایت دیندار و اخلاق محور باشد؟...من با مدعیان دروغین عدالت حرفی ندارم، روی سخنم با همهی دلسوزان نظام است، با همه ی کسانی که برای این انقلاب زحمت کشیدهاند و با همهی کسانی که قلبشان برای اسلام و ایران میتپد.
از خداوند بزرگ میخواهم عدالت و ایمان را در همه جای جهان به ویژه در کشور عزیزمان بگستراند و بزرگانی چون دکتر علی اکبر سروش، هرچه زودتر از جایی که هیچگاه جای آنان نیست و نخواهد بود، آزاد شوند ...به امید هرچه زودتر رسیدن آن روز ...
الهم فک کل اسیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر