منبع: کلمه
محمد رضا واعظ مهدوی1-«هدفمند سازی یارانه ها»، اصولا اصطلاح غلطی است که رایج شده است!« یارانه » عبارت از نوعی پرداخت انتقالی است که دولت ها با اهداف مشخص و برای نیل به مقصودی خاص می پردازند. یارانه کتاب برای ترویج کتاب و کتابخوانی ، یارانه تولید برای حمایت از تولید کنندگان، یارانه مناطق محروم برای حمایت از اشتغال و کار و تولید در مناطق محروم اختصاص داده می شود. در پس اختصاص هرنوع یارانه ای ، علی الاصول یک تئوری و مفهوم نظری نهفته است واختصاص و پرداخت هریک از انواع یارانه ها، در بطن خوداز نوعی « ارزیابی » از چالشی که کشور با آن مواجه است، حکایت می کند.
۲-سیاست اختصاص یارانه ها در کشور ما عمدتا با هدف پایین نگه داشتن قیمت ها اتخاذ شده است.بر این اساس ، دولت ها هموماره مهمترین چالش کشور را « گرانی » و تورم ارزیابی کرده اند و از سیاست اختصاص یارانه ها برای مقابله با افزایش سطح عمومی قیمت ها و ایجاد تورم استفاده کرده اند. بنابر این یارانه ها تا به حال هم هدفمند بوده اند!
۳- اگر قرار باشد شیوه پرداخت یارانه ها تغییر کند و مثلا بجای اختصاص عمومی ، به اقشار خاص و یا « گروه های کم درآمد » پرداخت شود، روی دیگر سکه بالا رفتن قیمت کالای مشمول یارانه ( مثلا بنزین ، برق ، و سایر حامل های انرژی) است. در این حالت هدف...
۱-«هدفمند سازی یارانه ها»، اصولا اصطلاح غلطی است که رایج شده است!« یارانه » عبارت از نوعی پرداخت انتقالی است که دولت ها با اهداف مشخص و برای نیل به مقصودی خاص می پردازند. یارانه کتاب برای ترویج کتاب و کتابخوانی ، یارانه تولید برای حمایت از تولید کنندگان، یارانه مناطق محروم برای حمایت از اشتغال و کار و تولید در مناطق محروم اختصاص داده می شود. در پس اختصاص هرنوع یارانه ای ، علی الاصول یک تئوری و مفهوم نظری نهفته است واختصاص و پرداخت هریک از انواع یارانه ها، در بطن خوداز نوعی « ارزیابی » از چالشی که کشور با آن مواجه است، حکایت می کند. ۲-سیاست اختصاص یارانه ها در کشور ما عمدتا با هدف پایین نگه داشتن قیمت ها اتخاذ شده است.بر این اساس ، دولت ها هموماره مهمترین چالش کشور را « گرانی » و تورم ارزیابی کرده اند و از سیاست اختصاص یارانه ها برای مقابله با افزایش سطح عمومی قیمت ها و ایجاد تورم استفاده کرده اند. بنابر این یارانه ها تا به حال هم هدفمند بوده اند!
۳- اگر قرار باشد شیوه پرداخت یارانه ها تغییر کند و مثلا بجای اختصاص عمومی ، به اقشار خاص و یا « گروه های کم درآمد » پرداخت شود، روی دیگر سکه بالا رفتن قیمت کالای مشمول یارانه ( مثلا بنزین ، برق ، و سایر حامل های انرژی) است. در این حالت هدف « پایین نگه داشتن قیمت ها» و کاهش تورم تغییر کرده است. لذا بهتر است اصطلاح « تغییر هدف یارانه ها» مورد استفاده قرار گیرد.
۴-این تغییر هدف پرداخت یارانه ها ، علی الاصول باید از « تغییر ارزیابی» نسبت به چالش مهمی که غلبه بر آن لازم است، نشأت گرفته باشد ؛ یعنی هدف «مبارزه با تورم و افزایش قیمت ها» ، به هدف دیگری تغییر پیدا کرده است. آیا واقعا” این اتفاق افتاده است؟ آیا هدف مهمتری از مهار تورم فزاینده و افزایش قیمت ها برای دولت مطرح شده است؟ ویا اینکه از اهمیت و ابعاد تعیین کننده اجتماعی تورم «غفلت» شده است؟!
۵-یکی ازویژگی های مهم برنامه ریزی های اجتماعی ، میزان « پایداری : Sustainability » برنامه ها است. آیا اقدامات و فعالیت ها مربوط به دوره و مقطع زمانی خاصی بوده یا پایدار و مستمر است؟ آیا منابع مورد نیاز برای حفظ و پایداری فعالیت ها فراهم است؟ و یا اینکه مثلا” برای شرایطی نظیر کشور ما توسعه و انجام فعالیت های جدیدوابسته به دوره های گذرای افزایش درآمد نفتی می باشد؟ طراحی روش تأمین منابع پایدار برای ارتقاء رفاه اجتماعی و پیشرفت های سلامتی ، نقش تعیین کننده ای در ارزیابی موفقیت ها و پیشرفت های عرصه های مذکور پیدا کرده است.
۶-مهمترین پیآمد تورم شدید و افزایش سطح عمومی قیمت ها، « بی ثباتی اجتماعی» است! تورم قدرت خرید حقوق و دستمزد را کاهش می دهد؛ ارزش پس انداز های ملی را کاهش می دهد ؛ ارزش ذخائر صندوق های بیمه و بازنشستگی را کاهش می دهد؛ اطمینان به آینده را از میان می برد،اضطراب و تشویش اجتماعی ایجاد می کند؛ذخیره سازی و احتکار و به تبع آن مصرف و تقاضای بازار را تشدید می کند ؛نیروی کار را بی ارزش و «سرمایه ثابت » را پرقدر میسازد؛ احساس امکان پذیر بودن پیشرفت بر اساس شایستگی های فردی را از بین می برد ؛ فساد اداری ، ارتشاء و سوء استفاده را ترویج و مشروع می سازد؛ دزدی ، سرقت مسلحانه زور گیری، و راه های نا مشروع کسب درآمد را گسترش می دهد؛ اعتیاد و فحشاء و مشاغل سیاه وکودکان خیابانی و فرار از منزل و دیگر آسیب های اجتماعی دراثر فقر و تنگدستی را افزیش می دهد؛ فقر و شکاف اجتماعی واختلاف طبقاتی را افزایش می دهد و خلاصه ثبات و امنیت اجتماعی و احساس اطمینان وامید به آینده را از بین می برد.
۷-تغییر ارزیابی از چالش تورم و تبع آن تغییر شیوه پرداخت یارانه ، چگونه و بر اساس چه شواهدی صورت گرفته است؟ چه عامل مهمتری باعث شده است تا از این همه آثار و عواقب اجتماعی جبران ناپذیر تورم غفلت شود؟ سئوالی که بعید است پاسخی برای آن بتوان یافت! جز آنکه در سال نو دعا کنیم « یامقلب القلوب و الاحوال ؛ حَوٌِل حالََنا الی احسَنِ الحال »
محمد رضا واعظ مهدوی1-«هدفمند سازی یارانه ها»، اصولا اصطلاح غلطی است که رایج شده است!« یارانه » عبارت از نوعی پرداخت انتقالی است که دولت ها با اهداف مشخص و برای نیل به مقصودی خاص می پردازند. یارانه کتاب برای ترویج کتاب و کتابخوانی ، یارانه تولید برای حمایت از تولید کنندگان، یارانه مناطق محروم برای حمایت از اشتغال و کار و تولید در مناطق محروم اختصاص داده می شود. در پس اختصاص هرنوع یارانه ای ، علی الاصول یک تئوری و مفهوم نظری نهفته است واختصاص و پرداخت هریک از انواع یارانه ها، در بطن خوداز نوعی « ارزیابی » از چالشی که کشور با آن مواجه است، حکایت می کند.
۲-سیاست اختصاص یارانه ها در کشور ما عمدتا با هدف پایین نگه داشتن قیمت ها اتخاذ شده است.بر این اساس ، دولت ها هموماره مهمترین چالش کشور را « گرانی » و تورم ارزیابی کرده اند و از سیاست اختصاص یارانه ها برای مقابله با افزایش سطح عمومی قیمت ها و ایجاد تورم استفاده کرده اند. بنابر این یارانه ها تا به حال هم هدفمند بوده اند!
۳- اگر قرار باشد شیوه پرداخت یارانه ها تغییر کند و مثلا بجای اختصاص عمومی ، به اقشار خاص و یا « گروه های کم درآمد » پرداخت شود، روی دیگر سکه بالا رفتن قیمت کالای مشمول یارانه ( مثلا بنزین ، برق ، و سایر حامل های انرژی) است. در این حالت هدف...
۱-«هدفمند سازی یارانه ها»، اصولا اصطلاح غلطی است که رایج شده است!« یارانه » عبارت از نوعی پرداخت انتقالی است که دولت ها با اهداف مشخص و برای نیل به مقصودی خاص می پردازند. یارانه کتاب برای ترویج کتاب و کتابخوانی ، یارانه تولید برای حمایت از تولید کنندگان، یارانه مناطق محروم برای حمایت از اشتغال و کار و تولید در مناطق محروم اختصاص داده می شود. در پس اختصاص هرنوع یارانه ای ، علی الاصول یک تئوری و مفهوم نظری نهفته است واختصاص و پرداخت هریک از انواع یارانه ها، در بطن خوداز نوعی « ارزیابی » از چالشی که کشور با آن مواجه است، حکایت می کند. ۲-سیاست اختصاص یارانه ها در کشور ما عمدتا با هدف پایین نگه داشتن قیمت ها اتخاذ شده است.بر این اساس ، دولت ها هموماره مهمترین چالش کشور را « گرانی » و تورم ارزیابی کرده اند و از سیاست اختصاص یارانه ها برای مقابله با افزایش سطح عمومی قیمت ها و ایجاد تورم استفاده کرده اند. بنابر این یارانه ها تا به حال هم هدفمند بوده اند!
۳- اگر قرار باشد شیوه پرداخت یارانه ها تغییر کند و مثلا بجای اختصاص عمومی ، به اقشار خاص و یا « گروه های کم درآمد » پرداخت شود، روی دیگر سکه بالا رفتن قیمت کالای مشمول یارانه ( مثلا بنزین ، برق ، و سایر حامل های انرژی) است. در این حالت هدف « پایین نگه داشتن قیمت ها» و کاهش تورم تغییر کرده است. لذا بهتر است اصطلاح « تغییر هدف یارانه ها» مورد استفاده قرار گیرد.
۴-این تغییر هدف پرداخت یارانه ها ، علی الاصول باید از « تغییر ارزیابی» نسبت به چالش مهمی که غلبه بر آن لازم است، نشأت گرفته باشد ؛ یعنی هدف «مبارزه با تورم و افزایش قیمت ها» ، به هدف دیگری تغییر پیدا کرده است. آیا واقعا” این اتفاق افتاده است؟ آیا هدف مهمتری از مهار تورم فزاینده و افزایش قیمت ها برای دولت مطرح شده است؟ ویا اینکه از اهمیت و ابعاد تعیین کننده اجتماعی تورم «غفلت» شده است؟!
۵-یکی ازویژگی های مهم برنامه ریزی های اجتماعی ، میزان « پایداری : Sustainability » برنامه ها است. آیا اقدامات و فعالیت ها مربوط به دوره و مقطع زمانی خاصی بوده یا پایدار و مستمر است؟ آیا منابع مورد نیاز برای حفظ و پایداری فعالیت ها فراهم است؟ و یا اینکه مثلا” برای شرایطی نظیر کشور ما توسعه و انجام فعالیت های جدیدوابسته به دوره های گذرای افزایش درآمد نفتی می باشد؟ طراحی روش تأمین منابع پایدار برای ارتقاء رفاه اجتماعی و پیشرفت های سلامتی ، نقش تعیین کننده ای در ارزیابی موفقیت ها و پیشرفت های عرصه های مذکور پیدا کرده است.
۶-مهمترین پیآمد تورم شدید و افزایش سطح عمومی قیمت ها، « بی ثباتی اجتماعی» است! تورم قدرت خرید حقوق و دستمزد را کاهش می دهد؛ ارزش پس انداز های ملی را کاهش می دهد ؛ ارزش ذخائر صندوق های بیمه و بازنشستگی را کاهش می دهد؛ اطمینان به آینده را از میان می برد،اضطراب و تشویش اجتماعی ایجاد می کند؛ذخیره سازی و احتکار و به تبع آن مصرف و تقاضای بازار را تشدید می کند ؛نیروی کار را بی ارزش و «سرمایه ثابت » را پرقدر میسازد؛ احساس امکان پذیر بودن پیشرفت بر اساس شایستگی های فردی را از بین می برد ؛ فساد اداری ، ارتشاء و سوء استفاده را ترویج و مشروع می سازد؛ دزدی ، سرقت مسلحانه زور گیری، و راه های نا مشروع کسب درآمد را گسترش می دهد؛ اعتیاد و فحشاء و مشاغل سیاه وکودکان خیابانی و فرار از منزل و دیگر آسیب های اجتماعی دراثر فقر و تنگدستی را افزیش می دهد؛ فقر و شکاف اجتماعی واختلاف طبقاتی را افزایش می دهد و خلاصه ثبات و امنیت اجتماعی و احساس اطمینان وامید به آینده را از بین می برد.
۷-تغییر ارزیابی از چالش تورم و تبع آن تغییر شیوه پرداخت یارانه ، چگونه و بر اساس چه شواهدی صورت گرفته است؟ چه عامل مهمتری باعث شده است تا از این همه آثار و عواقب اجتماعی جبران ناپذیر تورم غفلت شود؟ سئوالی که بعید است پاسخی برای آن بتوان یافت! جز آنکه در سال نو دعا کنیم « یامقلب القلوب و الاحوال ؛ حَوٌِل حالََنا الی احسَنِ الحال »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر