به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

فشار بر فعالان کارگری؛ ممانعت از مداوا در دوران حبس

بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی، دو فعال کارگری محبوس در زندان اوین هستند که به دلیل شرایط نامناسب زندان، دچار مشکلات شدید جسمانی شده اند و باید جهت درمان به بیمارستان منتقل شوند.   برادر بهنام ابراهیم زاده در خصوص آخرین وضعیت برادرش به سایت "جرس" می گوید: "قریب به دو سال و نیم است که بهنام مشکلات جسمانی زیادی دارد اما هنوز نتوانسته به بیمارستان منتقل شود. الان مهره های پشت گردنش بشدت درد می کند. دکتر بهداری اوین هم او را معاینه کرده و گفته است که باید جهت درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل شود اما علت اینکه چرا از اعزام او جلوگیری می کنند، خبر نداریم و جوابی هم نمی دهند."  همچنین رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه اواخر آبان ماه به خاطر.................


 
بهنام ابراهیم زاده و رضا شهابی، دو فعال کارگری محبوس در زندان اوین هستند که به دلیل شرایط نامناسب زندان، دچار مشکلات شدید جسمانی شده اند و باید جهت درمان به بیمارستان منتقل شوند.  
برادر بهنام ابراهیم زاده در خصوص آخرین وضعیت برادرش به سایت "جرس" می گوید: "قریب به دو سال و نیم است که بهنام مشکلات جسمانی زیادی دارد اما هنوز نتوانسته به بیمارستان منتقل شود. الان مهره های پشت گردنش بشدت درد می کند. دکتر بهداری اوین هم او را معاینه کرده و گفته است که باید جهت درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل شود اما علت اینکه چرا از اعزام او جلوگیری می کنند، خبر نداریم و جوابی هم نمی دهند."
همچنین رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه اواخر آبان ماه به خاطر سردرد‌های شدید و بی‌حسی انگشتان دست چپش به بخش سی تی اسکن و‌ ام ار‌ آی بیمارستان امام خمینی منتقل شد اما پس از یک روز به زندان اوین برگردانده شد و هم اکنون علی رغم نیاز به مراقبت های پزشکی در زندان بسر می برد.
هفته گذشته این فعال کارگری در نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه از آنچه مرگ تدریجی زندانیان و فرسودگی فیزیکی و ذهنی آنها نامیده بود، سخن گفته و به رییس دستگاه قضاء هشدار داده بود که اگر به خاطر بی توجهی های بعدی اتفاق و حادثه ای برای وی و کسان دیگری چون او در زندان روی دهد، مسئولیت آن با قوه قضائیه و سازمان زندان ها و البته در راس آن مسئولان بلند پایه کشور خواهد بود.
برادر بهنام در ادامه به مشکلات دیگر خانواده اشاره کرده و خاطرنشان می کند: "خیلی تلاش کردیم تا حداقل بهنام به یکی از زندان های مهاباد یا ارومیه منتقل شود زیرا مسافت محل زندگیمان (اشنویه) تا تهران زیاد است و پیمودن این مسیر برای پدر و مادرم با شرایط جسمی اشان و هزینه های بالا سخت است. یک بار مادرم خیلی دلتنگ برادرم شد و پدرم نتوانست با او به تهران بیاید و مادرم در تهران گم شد و نمی دانید با چه حال و روزی او را به خانه برگرداندیم. من از همین جا از مقامات قضایی درخواست می کنم با مرخصی و انتقال برادرم به یک زندان نزدیک محل سکونت پدر و مادرم موافقت کنند."
روز 26 خرداد سال جاری نیروهای امنیتی با حمله به منزل عسگری در کرج، بیش از 60 تن از فعالان کارگری را بازداشت کردند و پس از مدتی حبس و بازجویی های طولانی مدت آنها را آزاد کردند. رحمان ابراهیم زاده پدر بهنام نیز یکی از بازداشت شدگان بود که بر اساس اخبار منتشر شده، بشدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
فعالان کارگری در این جلسه پیرامون دستمزدهای ناچیز و سطح معیشت طبقه کارگر، قراردادهای موقت و سفید امضا، پیرامون اخراج های دسته جمعی و پیاپی و برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، گرد هم جمع شده بودند.
ابراهیم زاده با بیان اینکه پدر هفتاد ساله اش را بطور وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار دادند، تصریح کرد: "خرداد ماه حدود شصت نفر از اعضای کمیته هماهنگی کارگران جمع شده بودند تا در مورد قراردادهای موقت و اخراج های دست جمعی و بیکاری کارگران صحبت کنند و برای مسائل و مشکلات آنها راه حلی پیدا کنند. یک دفعه ماموران امنیتی به خانه حمله ور شدند و شروع به ضرب و شتم کارگران کردند. پدر من را هم که هفتاد سال سن دارد، چنان با باتوم زدند که دستهایش ورم کرده بود و نمی توانست حرکت دهد. بعد همه را بازداشت کردند و پدرم حدود سی و پنج ساعت در زندان بخاطر فعالیت های کارگری تحت بازجویی بود و خیلی اذیتش کردند. می خواستند پدر و بازداشت شدگان را به سیاست وصل کنند اما همه گفتند که هیچ کاری با سیاست ندارند، فقط می خواهند به مشکلات کارگران رسیدگی شود."
وی با اشاره به زندگی کارگران ادامه می دهد: "واقعا نمی دانید الان کارگران با این تورم و هزینه ها چگونه دارند زندگی می کنند. پدرم کشاورز است و همه بر روی زمین، سخت کار می کنیم اما با این تحریم ها و تورم نمی توانم از پس مخارج زندگی بر بیاییم. من و برادرم هم در کنار پدرمان بر روی زمین کار می کنیم و گندم می کاریم اما نمی توانیم هزینه سه خانوار را در بیاوریم. من همین دیروز همسرم را دکتر بردم فقط برای یک آزمایش صد و بیست هزار تومان پول دادم حالا بقیه مخارج ضروری کمر شکن دیگر بماند، چون گفتن آن تکراری است و همه با تمام وجود دارند با این مشقات دست و پنجه نرم می کنند. بعد هم که می خواهیم کمیته ای برای رفع این مسائل تشکیل دهیم و برای مشکلات خودمان و دیگر کارگران چاره ای پیدا کنیم، این برخوردها را می کنند، حتی از زدن یک پیرمرد هفتاد ساله هم ابایی ندارند."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر