نزهت امیرآبادیان
می گویند تاریخ دوبار تکرار می شود، بار اول به شکل تراژدی و بار دوم کمدی. اینکه گوینده این کلام کیست و به کدام بخش از تاریخ بشریت اشاره داشته اهمیت چندانی ندارد اما مشاهده تکرارهایی این چنینی تامل بر انگیز است. حدود ۱۰۰ سال پیش یعنی درست در تاریخ سه شنبه، ۲ تیر ۱۲۸۷ شمسی به دستور محمد علی شاه قاجار، لیاخوف روسی با قزاقان، مجلس شورای اسلامی را محاصره و به توپ بسته و عده زیادی را کشته و مشروطه را برانداخت.درست ۱۰۲ سال پس از آن واقعه که نقطه اوج خصومت نظام استبدادی قاجار با مردم و تعطیلی اولین مجلس شورای ملی در ایران بود باز هم در روز سه شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹ بعد از موافقت نمایندگان ملت با وقف دانشگاه آزاد، رسانههای حامی دولت و تشکلهای دانشجویی دولتی حملات شدیدی را به نهاد قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران آغاز کردهاند و دهها بیانیه با ادبیات خاص این گروه و با امضای به دانشجویان دانشگاههای دولتی و پیامنور در اعتراض به وقف دانشگاه آزاد منتشر کردند.گزارشها حاکی از آن است که علاوه بر شعارهای اهانتآمیز خطاب به نمایندگان توسط این عده، آنها تهدید کردند که اگر مجلس از این تصمیم خود کوتاه نیاید مجلس را به توپ خواهند بست!.........
می گویند تاریخ دوبار تکرار می شود، بار اول به شکل تراژدی و بار دوم کمدی. اینکه گوینده این کلام کیست و به کدام بخش از تاریخ بشریت اشاره داشته اهمیت چندانی ندارد اما مشاهده تکرارهایی این چنینی تامل بر انگیز است. حدود ۱۰۰ سال پیش یعنی درست در تاریخ سه شنبه، ۲ تیر ۱۲۸۷ شمسی به دستور محمد علی شاه قاجار، لیاخوف روسی با قزاقان، مجلس شورای اسلامی را محاصره و به توپ بسته و عده زیادی را کشته و مشروطه را برانداخت.
درست ۱۰۲ سال پس از آن واقعه که نقطه اوج خصومت نظام استبدادی قاجار با مردم و تعطیلی اولین مجلس شورای ملی در ایران بود باز هم در روز سه شنبه ۱ تیر ۱۳۸۹ بعد از موافقت نمایندگان ملت با وقف دانشگاه آزاد، رسانههای حامی دولت و تشکلهای دانشجویی دولتی حملات شدیدی را به نهاد قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران آغاز کردهاند و دهها بیانیه با ادبیات خاص این گروه و با امضای به دانشجویان دانشگاههای دولتی و پیامنور در اعتراض به وقف دانشگاه آزاد منتشر کردند.
گزارشها حاکی از آن است که علاوه بر شعارهای اهانتآمیز خطاب به نمایندگان توسط این عده، آنها تهدید کردند که اگر مجلس از این تصمیم خود کوتاه نیاید مجلس را به توپ خواهند بست!
اقدام محمد علی شاه قاجار تا مدتها جامعه ایران را به انسداد سیاسی کشاند نهال نو پای مشروطه خواهی و دموکراسی را شکست و عملا دیکتاتوری چندین ساله ای را بر ایران حکمفرما کرد.
اما نکته قابل تامل در این میان تفاوت دوره های زمانی و شرایط اجتماعی، سیاسی و بین المللی میان سال ۱۲۸۷ و سال ۱۳۸۹ می باشد و در واقع همین عوامل باعث می شود که تهدید دیروز این عده در مورد به توپ بستن مجلس را بیشتر به کمدی و طنز شبیه می کند.
و نکته که در این میان باعث تاسف هر ایرانی آزاده و هر سیاست مدار مستقل و صادقی خواهد بود این است که به توپ بستن مجلس در آن دوران به دستور شاه و نظامی که رکن مردم سالاری و دخالت مردم در سرنوشت را تنها به صورت نمایشی و به اجبار پذیرفته بود صورت گرفت. اما تهدیداتی که دیروز متوجه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و به خصوص هیات رئیسه مجلس بود از سوی عده ای غوغا سالار که هرگز نام و چگونگی سازماندهی شان مشخص نیست، انجام شده است و درست در کشوری که پایه های اصلی و ارکان قانون اساسی آن بر رای مردم و حق حاکمیت مردم پایه گذاری شده است.
تکلیف محمد علی شاه و حکومت استبدادی اش از همان ابتدا با مجلس و مشروطه خواهان مشخص بود. او از زمان مرگ پدرش (مظفرالدین شاه) مایل به هیچگونه سازش و مماشات بارهبران نهضت مشروطه نبود، عملاً روبروی مردم، مشروطه خواهان و نمایندگان مجلس قرار گرفت. او پس از ۲ سال مقاومت در برابر مشروطه، سرانجام در خرداد ۱۲۸۷ برنامه خود را برای سرکوب مشروطهخواهان به اجرا درآورد. وی یکی از درباریان ـ مشیرالسلطنه ـ را که کاملاً مطیعش بود به صدراعظمی برگزید. مقام وزارت جنگ را نیز به میرزاحسین پاشاخان امیربهادر سپرد و لیاخوف ـ سردار روسی ـ را به فرمانداری نظامی تهران منصوب کرد. با این انتصاب در اولین روزهای تابستان ۱۲۸۷، نقاط حساس تهران به تصرف نظامیان قزاق تحت فرماندهی افسران روسی درآمد. اطراف میدان بهارستان و مدرسه سپهسالار محاصره شد و توپخانه و سوارهنظام در مقابل مجلس مستقر شدند. تمام روزنامهها توقیف شدند و جنگ بین قوای قزاق و مشروطه خواهان آغاز شد. روز دوم تیر ۱۲۸۷ که ساختمان مجلس به توپ بسته شد، اوج جنگ بود. این جنگ که در ساعات ظهر فروکش کرد، ۳۰۰ کشته و ۵۰۰ زخمی به جای گذاشت. بسیاری از بازداشت شدگان در باغشاه تهران به زنجیر کشیده شدند وتعدادی از وعاظ، روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس و سیاسیون از جمله میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین و تنی دیگر را به دار آویخته شدند و دوره ای سیاه به نام استبداد صغیر که پیامد آن قیام هایی در تبریز، گیلان، اصفهان، مشهد و نقاط دیگر بود حکمفرما شد.
گفته می شود اکثر اعضای هیات رئیسه فراکسیون انقلاب اسلامی متشکل از جریان رایحه خوش خدمت در جمع تجمعکنندگان حاضر بودند و دو نفر از اعضای این فراکسیون مدیریت کننده این تجمع بودند.
همچنین این تجمع و شعارهای اهانتآمیز مطرح شده در این جمع موجب ناراحتی شدید بسیاری از نمایندهها شده و در برخی فراکسیونها نمایندگان به شدت به اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی به دلیل سازماندهی کردن این تجمعات و زیر سئوال بردن شان مجلس اعتراض کردند و حتی درگیریهایی نیز پیش آمد.
اما امروز باید از کسانی که در مقابل مجلس شورای اسلامی صف می کشند و کسانی که این گروه ها را برای رسیدن به خواسته های عده ای معدود سازمان دهی می کنند تا مجلس را تهدید کنند پرسید در مقابل چه ایستاده اند؟ در مقابل کشوری که مردمان آن ۳۰ سال پیش با شعار استقلال و آزادی جان خود را برای استقرار جمهوری فدا کردند؟ یا در مقابل قوانین کشوری که ۳۰ سال است با خون جوانان این دیار آبیاری شده است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر