به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

نظام برخاسته از آن انقلاب باشکوه، وجود کهریزک ننگ است و نه افشای آن!

 منبع: سحام نیوز
مصطفی تاج زاده، معاون سیاسی وزارت کشور  دولت محمد خاتمی و عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در مرخصی زندان به سر می برد از «خطا»هایی که وی  و نسل انقلاب به ویژه در دهه اول انقلاب، انجام داده اند، پوزش خواست.نوشته مصطفی تاج‌زاده که با عنوان «پدر، مادر ما باز هم متهمیم» منتشر شده به ندا آقا سلطان تقدیم شده است مصطفی تاج‌زاده در این نوشته ابراز تاسف می‌کند که چرا وی و همراهانش به دادگاه‌های انقلاب زمان انقلاب اعتراض نکرده و چرا نسبت به هجوم به مراجعی چون آیت‌الله شریعتمداری سکوت کرده بودند. وی همچنین تصریح می‌کند که حوادث «خونین» دهه شصت می‌توانست به گونه‌ای دیگر رقم بخورد.معاون سیاسی وزارت کشور دولت خاتمی در این نوشته ماجرای بازجویایی‌ها و بجث‌هایی را که در زندان با بازجویان درگرفته شرح می‌دهد و زندانی شدن خود را فرصتی برای بازنگری و تامل بیشتر در آنچه که در این سال‌ها و.......

مصطفی تاج زاده، معاون سیاسی وزارت کشور  دولت محمد خاتمی و عضو جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در مرخصی زندان به سر می برد از «خطا»هایی که وی  و نسل انقلاب به ویژه در دهه اول انقلاب، انجام داده اند، پوزش خواست.
نوشته مصطفی تاج‌زاده که با عنوان «پدر، مادر ما باز هم متهمیم» منتشر شده به ندا آقا سلطان تقدیم شده است.
مصطفی تاج‌زاده در این نوشته ابراز تاسف می‌کند که چرا وی و همراهانش به دادگاه‌های انقلاب زمان انقلاب اعتراض نکرده و چرا نسبت به هجوم به مراجعی چون آیت‌الله شریعتمداری سکوت کرده بودند. وی همچنین تصریح می‌کند که حوادث «خونین» دهه شصت می‌توانست به گونه‌ای دیگر رقم بخورد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت خاتمی در این نوشته ماجرای بازجویایی‌ها و بجث‌هایی را که در زندان با بازجویان درگرفته شرح می‌دهد و زندانی شدن خود را فرصتی برای بازنگری و تامل بیشتر در آنچه که در این سال‌ها و به ویژه پس از انتخابات در ایران روی داده قلمداد کرده است.
این عضو جبهه مشارکت می‌نویسد: «تجربه زندان به‌رغم همه تلخی‌های‌ خود، نتوانست فرصت و امکان “گفت وگو” را از من دریغ دارد؛ امکان گفت‌وگو حتی در دشوارترین شرایط. با توجه به این که من و دوستانم نه به علت مبارزه با نظام، که به دلیل فعالیت در جهت پویایی و شکوفایی آن به زندان افتاده بودیم، با بازجویان درباره اصل نظام اختلاف نداشتیم و همین مسأله مشترک می‌توانست نقطه آغاز گفت‌وگوی ما ‌باشد.»
مصطفی تاج‌زاده در ادامه ویژگی‌های دو نظام بسته و باز را برمی‌شمارد و جامعه مطلوب خود را توصیف می‌کند.
وی در بخشی از این نوشته می‌گوید: «نظامی که اگر به شخصیت، میانگین تحصیلات و هوش زندانیان سیاسیاش نگاه کنیم، به این نتیجه برسیم که پاک‌ترین و سرآمدترین قشرهایش در زندان‌ها نمایندگی می‌شوند، با نظامی که شایسته‌ترین نخبگانش بر کرسی‌های پارلمانی یا مدیریت اجرایی آن تکیه می‌زنند یا در جامعه مدنی از امنیت کامل بهره مندند، هرگز یکی نیست.»
وی می‌افزاید: «نظامی که در آن بیشتر جوانان تحصیلکرده‌اش از دوره دبیرستان مشتاق مهاجرت به خارج از کشور باشند، نمایشگاه کتابش یاد دوران تفتیش عقاید را زنده کند، هنرمندانش که حجم جوایز ملی و بین‌المللی‌شان از فضای یک سلول انفرادی بیشتر است در زندان و در انفرادی به سر ‌برند، کجا با وعده‌های امام در پاریس که خطوط اصلی نظام جایگزین رژیم سلطنت را ترسیم می‌کرد، سازگار است؟»
این فعال سیاسی، این پرسش را مطرح می‌کند که نظامی که استراتژی دولتش «ایران را سراسر کمیته امداد می‌کنیم» باشد، چگونه می‌تواند الگوی موفقی از مدیریت به مردم منطقه اراده دهد.
مصطفی تاج زاده با اشاره به سیاست اعلامی جمهوری اسلامی در صحنه جهانی تصریح می‌کند که «نظامی که در سطح بین‌المللی انحصار رسانه‌ای، استبداد و حق وتو را محکوم کند و دولت آمریکا را نماد اعمال استانداردهای دوگانه بخواند، خود نمی‌تواند و از نظر اخلاقی حق ندارد علیه شهروندان خود به همان روش‌ها متوسل شود.»
وی می‌افزاید: «در نظام مورد نظر من و نظام برخاسته از آن انقلاب باشکوه، وجود کهریزک ننگ است و نه افشای آن. قانون اساسی آن سند سرکوب نیست، بلکه خون‌بهای شهیدان و محصول رأی مردم و سند حقوق و آزادی‌‌های شهروندان است و اجرای اصل ۲۷ و دیگر اصول حقوق بشری آن در آزادی اجتماعات و احزاب و مطبوعات و انتخابات و نیز در ممنوعیت شکنجه و محکومیت حکم اعدام شهروندان بدون طی مراحل دادرسی عادلانه، استقلال کشور، یکپارچگی سرزمینی و منافع ملی را تأمین می‌کند.»
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب با بیان اینکه «اپوزیسیون روسیه به دولت خود اعتراض می‌کند که چرا رفتار پلیس کشورش با تظاهرکنندگان روسی مانند رفتار پلیس ایران با مردمش خشن و سرکوبگر است» این پرسش را پیش می‌کشد که «چگونه می‌توان این نظام را با نظامی یکسان دانست که ویژگی‌های آزادی خواهانه، معنوی و الهی‌ آن در نامه تاریخی رهبر فقید انقلابش به گورباچف تشریح شده است؟ »
وی خود به این پرسش اینگونه پاسخ می‌دهد: «این نظامی نیست که ایرانیان در سال ۵۷ خواهان استقرار آن بودند.»
مصطفی تاج‌زاده در ادامه از گفت‌و‌گوی های خود با بازجوهایش می‌گوید و تاکید می‌‌کند که بازجویان نیز تایید می‌کردند که گفتمان حاکم بر روزنامه کیهان نمی‌تواند ادامه داشته باشد.
مصطفی تاج‌زاده با توجه به این تجربه تصریح می‌کند که خواسته‌های جنبش سبز در نهایت به هسته‌های نظامی امنیتی و نظامی ایران خواهد رسید.
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب که در دادگاه های موسوم به «کودتای مخملی» به محاکمه کشیده شد، می‌گوید که به بازجویان خود «هشدار» داده است که اتهام انقلاب مخملی یک «تیغ دو دم است وقبل از اینکه صدای مردم را ببرد» دست اتهام زنندگان را خواهد برید. به گفته این فعال سیاسی این اتهام «معنایی جز شبیه‌سازی جمهوری اسلامی ایران با حکومت‌های کمونیستی و شبه کمونیستی که توسط انقلاب‌های مخملی سرنگون شده‌اند، نخواهد یافت.»
مصطفی تاج‌‌زاده می گوید: «شبیه‌سازی جمهوری اسلامی با حکومت‌های استبدادی و فاسد کمونیستی، همان نقطه‌ای بود که بازجویان هنگام دفاع از نظام مورد نظرشان در آن کم می‌آوردند.»
این عضو جبهه مشارکت در بخشی دیگری از نوشته خود «در محضر نسل جدید» شهادت داده است که «ما برای برپایی آن انقلاب کردیم و به قانون اساسی آن رأی دادیم، غیر از نظام نظامیانی است که می‌کوشند آن را ملک طلق خویش نمایند و در عرصه سیاست برای خود جایگاهی همانند فرماندهان دخالتگر ارتش ترکیه و پاکستان قائل شوند.»
مصطفی تاج زاده در ادامه درباره سمت و سوی بازجویی های زندان می گوید: «بعضی بازجوها می‌کوشیدند با یادآوری مواردی از افراط کاری‌های دهه نخستین انقلاب، مرا و خط امامی‌های آن دوره و اصلاح‌طلبان کنونی را فاشیست معرفی کنند. متقابلاً من هم با یادآوری برخی رفتارهای فاشیستی که در همین ایام، در پیش دیدگان ملت ایران تکرار می‌شود،‌ توضیح می‌دادم که همه ما در آن دوره خطاهای جدی داشتیم، اما شما همین امروز به جای آن‌که جوانب مثبت رفتار ما را ادامه دهید، همان خطاها را در شرایطی که کشور نه در حال جنگ است و نه از تروریسم گسترده و کور رنج می‌برد، ادامه می‌دهید.»
مصطفی تاج زاده در بخش اعترافات نوشته خود می‌نویسد: «خطای ما این بود که در مقابل برخی رفتارهای دادگاه های انقلاب موضع نگرفتیم؛ در عین این‌که جناح موسوم به خط امام طراح اعلامیه ۱۰ ماده‌ای دادستانی انقلاب در زمان شهید قدوسی در بهار سال ۱۳۶۰ بود (طرحی که گروه‌های سیاسی دگراندیش مخاطب آن بودند و بسط مناظره و حقوق و آزادی‌های قانونی آنان را به خلع سلاح گروه‌ها پیوند می‌زد)، اما نتوانستیم (و نیز تروریسم سال ۶۰ و جنگ تحمیلی نگذاشت) که این راه را تا مرحله گسست کامل از شیوه‌های غیردموکراتیک پیگیری کنیم.»
مصطفی تاج‌زاده در ادامه تصریح می کند: «واضح‌تر بگویم، سکوت تأیید‌آمیز درباره نحوه محاکمات دادگاه انقلاب خطای ما بود….به همین دلیل ما حتماً باید اعتراف کنیم اما نه در دادگاه‌های نمایشی و آن طور که بازجوها می‌خواهند و به اتهامات موهوم مرتکب نشده، بلکه در پیشگاه ملت و بر اساس حقیقت.»
این فعال سیاسی نسل انقلاب را به «اعتراف» فرا خوانده و تصریح می گوید: «نسل انقلاب باید اعتراف کند، ولی نه به دلیل مجاهده امروزینش برای بسط دموکراسی و ترویج حقوق بشر، که به علت عدم استفاده درست و کامل از فرصت‌هایی که ظهور تک‌صدایی را بر بستر عبور از آرمان‌های انقلاب اسلامی و اصول قانون اساسی غیرممکن می‌کرد.»
تاج زاده می‌افزاید: «اعتراف می‌کنم که اگر در زمان خود در مقابل مواجهه نادرست با آیت‌الله شریعتمداری و برای حفظ حریم مرجعیت اعتراض می‌کردیم، کار به جایی نمی‌رسید که امروز حرمت مراجع و عالمانی همچون مرحوم آیت‌الله منتظری و حضرات آقایان وحید خراسانی، موسوی اردبیلی، صانعی، بیات زنجانی، دستغیب شیرازی، طاهری اصفهانی، جوادی آملی و… حتی در صدا و سیما مورد تعرض قرار گیرد و کار به جایی برسد که حتی بیت و نوه امام و حسینیه و مرقد ایشان و نیز آرامگاه مرحومان صدوقی و خاتمی از تعرض مصون نماند.»
این فعال سیاسی «اعتراف» خود را چنین ادامه می دهد: «باید از برخوردهای ناصوابی که با مهندس بازرگان و دکتر سحابی صورت گرفت، عذر خواست و نیز باید از همه سیاسیونی که خواهان فعالیت قانونی بودند و حقوقشان به بهانه‌های مختلف نقض شد، پوزش طلبید. همچنین باید از تحمیل یک سبک زندگی به شهروندان و دخالت در حریم خصوصی آنان معذرت خواست. خطای ما آن بود که تصور می‌کردیم ما انسان‌های متوسط قادریم در میخانه‌ها را ببندیم، بدون آن‌که لازم باشد درهای تزویر و ریا را باز کنیم. اشتباه ما این بود که در عمل به برخی امور عرفی تقدس ‌بخشیدیم، غافل از آن که تلاش مذکور عقیم و نتیجه اش عرفی شدن بسیاری از مقدسات است. بزرگترین خطای ما تعمیم مناسبات سیاسی در عصر “عصمت” به عصر “غیبت” بود.»
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تصریح می‌کند: «ما نباید اجازه می‌دادیم خیانت و خباثت بعضی افراد یا طرح‌ها یا اقدام‌‌ها، خارج شدن ما را از مسیر قانون و شیوه‌های انسانی و اخلاقی توجیه کند؛ شکنجه در همه حال شکنجه است و اعدام زندانی قبلاً محاکمه و محکوم شده که در اسارت به سر می‌برد، ناموجه.»
تاج زاده نسل انقلاب را فرا می‌خواند تا «اعتراف» کنند؛ چرا که به گفته او «اگر در پیشگاه نسل جدید به آن خطاها اعتراف نکنیم، آن گاه مجال برای ظهور کسانی مهیا می‌شود که همان لکه‌‌های تاریک را چنان بسط می دهند و چنان نسبت به گذشته فرافکنی می کنند تا خطاهای به مراتب هولناک‌تر خود را بپوشانند و هیچ نقطه مثبتی در کارنامه نسل‌ انقلاب دیده نشود.»
تاج‌زاده در جایی می گوید: «اکنون که به برکت جنبش سبز، شرایطی فراهم شده تا بسیاری از طرف‌های درگیر منازعات خونین دهه ۶۰ با بازخوانی انتقادی آن سال‌ها به این نتیجه برسند که آن همه خشونت و خون ریزی “ضرورت تاریخ” نبود و می‌شد از بروز آن رخدادهای تلخ و ناگوار اجتناب کرد، باید این فضای نقد را زنده نگه داشت.»
معاون سیاسی وزارت کشور دولت خاتمی در ادامه «امنیت» در جهان معاصر را مدیون «قدرت نرم و قدرت گفتمانی دموکراسی و تسامح و سازش‌پذیری و حقوق بشر» دانسته و سپس به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته پرداخته و دلایل بروز «تقلب» در این انتخابات را بر می‌شمارد.
تاج‌زاده تاکید می کند اگر انتخابات آزاد در ایران برگزار نشود، شرایط «بدتر» از دوره شاه می شود چراکه به گفته او «امروز آمریکا دیگر آن آمریکایی نیست که ملت ما آن را با کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت قانونی و ملی دکتر مصدق می شناخت، بلکه آمریکایی است که انتخابات عراق زیر برق سرنیزه های ارتش او با چنان شفافیتی برگزار می‌شود که حضور اکثریت ملت و حمایت مرجعیت شیعه و روحانیت اهل سنت را به دنبال دارد.»
تاج زاده در انتها ماهیت جنبش سبز را بر محور «حق حاکمیت مردم» و «به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم در انتخابات آزاد و عادلانه» استوار دانسته که با «عشق به انسان» همراه است و در نقطه مقابل «گفتمان خس و خاشاک» قرار دارد.
این فعال سیاسی همچنین از محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان «رهبران جنبش سبز» یاد کرده و تاکید کرده است که «نباید از آنان انتظار داشت در نوک پیکان یکی از گرایش‌های چپ‌روانه یا راست روانه و در هر حال افراطی قرار گیرند.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر