میرحسین، به تعبیر زیبای شهید بهشتی، «شیفتهٔ خدمت است نه تشنهٔ قدرت». او نمایندهٔ سیاستمدارانی است که اخلاق محورند و «سیاست را هنر بهتر زیستن» میخواهد نه تکنیکی برای عوام فریبی و کسب قدرت. او در حالی که با یک «اطاعت امر» به ارباب قدرت میتوانست از ناحیه حکومت قدر ببینند و برصدر بنشینند، این کار غیر اخلاقی را نمیکند و در مصائب وارده بر مردم شریک میشود. از کوردلان قدرت طلب و مستی زدگان قدرت که بگذریم، دوست و دشمن اقرار میکنند «ویژگیِ برجسته میرحسین، فقدانِ دغدغه قدرت سیاسی است» و به همین دلیل...............
میرحسین، به تعبیر زیبای شهید بهشتی، «شیفتهٔ خدمت است نه تشنهٔ قدرت». او نمایندهٔ سیاستمدارانی است که اخلاق محورند و «سیاست را هنر بهتر زیستن» میخواهد نه تکنیکی برای عوام فریبی و کسب قدرت. او در حالی که با یک «اطاعت امر» به ارباب قدرت میتوانست از ناحیه حکومت قدر ببینند و برصدر بنشینند، این کار غیر اخلاقی را نمیکند و در مصائب وارده بر مردم شریک میشود.
از کوردلان قدرت طلب و مستی زدگان قدرت که بگذریم، دوست و دشمن اقرار میکنند «ویژگیِ برجسته میرحسین، فقدانِ دغدغه قدرت سیاسی است» و به همین دلیل بیست سال سکوت کرد، ولی وقتی میبیند دروغ و بیرحمی دارد جای اصول دین جا زده میشود و اصول دین و شعائرِ انقلاب یکجا چوبِ حراج زده میشود، احساسِ تکلیف میکند و از آرامش و آسایش خانوادگی و تمام حرمت و احترام حکومتی خود میگذرد، گوشه عافیت رها میکند تا پشت به مردم نکند و نگذارد انقلاب به دست نامحرمان افتد. این به معنای نگرش اخلاقی به سیاست است، چرا که اخلاق به عنوان وجه عمده «خوب زیستن» بسیار فربهتر از سیاست است و این سیاست است که باید خادم اخلاق و زندگی باشد نه برعکس. وقتی از منظر اخلاق و و فرهنگ به سیاست بنگری و آن را هنری برای بهتر زیستن بدانی، آنگاه همه چیز را سیاه و سفید نمیبینی و تمام حق را به خود نمیدهی و خود را حامل حق مطلق نمیخوانی. در این حالت کمترین نقاط قوت رقیب را هم میشود دید. چنانچه در مورد هدفمند کردن یارانهها میر حسین «اصل طرح را زیر سوال نمیبـُـرد و تنها در کفایت دولتِ مستقر، تشکیک میکرد.»
اینک دوستان سبز و همراهان جنبش سبز ایران:
بدون آنکه از یاد ببریم که میر حسین گفته است: «یادمان باشد برای ما هدف وسیله را توجیه نمیکند». بخشی از وقتمان را به شناسایی آرمانهای سبزمان اختصاص دهیم، خبرها را پی بگیریم و اطلاع رسانی کنیم و در کنشگری سبز باشیم. سبز بودن باید گرایشی برای سبز کردن همه چیزهایی باشد که رنگ خزان و غم دارد. حرکتی ماوراء سیاسی؛ هم برای اصلاح مملکت و هم برای اصلاح خودمان. یادمان باشد «هر بار که اخلاق را فدای سیاست محض و قدرت سیاسی کردهایم، یعنی میر حسین را فراموش کردهایم و خلق و خویش را نادیده گرفتهایم». تاریخ معاصر گواه است که گم شدن هدف اصلی در غوغای انقلابیگری عاملِ «بیسرانجام بودن» جنبشهای صد ساله اخیر بوده است. جنبش سبز یک جنبش مدنی برای اصلاح همه رویههای غلط و برای اصلاحِ مشی سیاست ورزی وپیشگیری از خلط میان وسیله و هدف است که «خلط وسیله و هدف، در نهایت هدف را فدای وسیله میکند» و این نقطه ضعفِ بسیاری از جنبشهای اجتماعی پیشین بوده است.
نگذاریم حکومت ما را به واکنش بکشاند و به «کنش صحیح و اخلاقی» خود ادامه دهیم. درستی رفتارمان را با ارزشها و اعتقادات و اخلاقیامان محک بزنیم نه با دشمن! هویت ما سبز است و دشمن پنداریِ همگان و برگرفتن هویت از دشمنی و دشمن سازی آئین ما نیست. کسی که به جنگ سیاهی میرود باید چراغی در دست و چراغی در دل داشته باشد و اجازه ندهد کدورت و غم و از آن بدتر سیاهی و کینه به دلش راه یابد. هدف ما جلوگیری از نهادینه شدن دروغ و شقاوت و تبدیل شدن آنها به ارزش است. آدمهایی که از فرط تکرار دروغ هیچ حقیقتی را در خود و دیگران تشخیص نمیدهند، آدمهایی که طبیعت انسانیشان استحاله شده و به جای زیبایی و خیر و حقیقت، مبلغ زشتی و شر و دروغ شدهاند، غالبا انسانهایی هستند که در تلههای توجیه گر «کسب قدرت یا حفظ قدرت» گرفتار آمدهاند و به تدریج استحاله شدهاند.
باید بکوشیم «با خلاقیت روزنههای امید را باز کنیم» و لحظهای از زیبایی، اخلاق، عشق و حقیقت یعنی از حقایق اساسی زندگی غافل نشویم. نگذاریم در غوغای خشونت ورزان، ارزشهایمان و حقیقت زندگی فراموش شوند. «راه سبـز امیــد» هدیهٔ میر حسین برای ماست، پاساش بداریم و سبز بودن را زندگی کنیم.
دوستان سبز؛ باید همانطور که میرحسین گفته است «به زندگی آن هم از نوع پر نشاط و سبزش برگردیم». اجنبش ما باید بتواند زندگی را بهترکند و سرانجاممان را سبز کند و عاقبت به خیری برای ما بیاورد. باید در کنشگری یک اصل را مدنظر داشت و آن این که «جنبش مسالمت آمیز باشد و خشونت را با خشونت جواب ندهد».
در کشاکش طوفان، نرگس را مجال روییدن نیست. کاری کنیم که باتومها آرامترفرود آیند و تفنگها خاموش شوند. کاری کنیم که خشونت از معصومیت نگاهمان خجالت بکشد و با لبخندمان زایل شود. یادمان باشد خشونت میدان بازی حریف است و از خشونت غیر از خشونت نمیزاید. یادمان باشد کینه و نفرت است که مملکت را به این روز انداخته است. یادمان نرود و هرگز یادمان نرود که بحث برسر این نیست که رئیس جمهور چه کسی باشد چرا که جنبش سبز با اشخاص مخالف نیست با رویهها مخالف است با دروغ و بیرحمی و جهل مخالف است کینهای از اشخاص ندارد ولی دست از نقد جهالت و وقاحت و شقاوت برنمی دارد و مواظب است طی این مبارزه دچار دروغ و بیانصافی حتی نسبت به رقیب نشود.
کمربندهایمان را ببندیم، محکمتر از همیشه. اقتدارگریان را خسته کنیم با صبرمان؛ که میر حسین امسال را «سال صبر و استقامت» نامیده بود. «صادقانه و مسئولانه» اطلاع رسانی کنیم و آگاهی ببخشیم که میرِمان «آگاهی را چشم اسفندیار اقتدارگرایان دانسته است». اجازه ندهیم که حصرِ میر حسین و شیخ مهدی و اسارت فعالانِ سبز، به حصر سبزها تعبیر شود. امروز هر ایرانی باید یک میر حسین باشد و مسئولانه جنبش را همراهی کند. یادمان بیاوریم و یادشان بیاوریم که میرحسین یکسال پیش گفته بود «همواره به اینجانب و دوستان گفته میشد که اگر شما اطلاعیه ندهید مردم به خیابانها نخواهند آمد و آنان از اعتراضات و مطالبات خود دست برخواهند داشت و آرامش به کشور برخواهد گشت. بنده به عنوان «یک همــراه» جنبش عظیم سبز مردمی با این نظر موافق نبودم و میاندیشیدم که تا اصلاحات لازم با تکیه براصول روشن که میتوان آنها را از قانون اساسی استخراج کرد صورت نگیرد، آب رفته به جوی باز نخواهد گشت».
و… بدانیم سبز بودن فقط یک جهت گیری سیاسی برای برنشاندن یک رئیس جمهور انتخابی به جای یک رئیس جمهور انتصابی نیست. سبز شجره طیبهای است که هم و غمش ساختن و اصلاح است نه ویرانگری و تخریب. این حیات سبز را قدر بدانیم و این فرصت سبز و این جنبش مدنی و آن انتخابات کذایی را بهانهای سازیم برای گسترش ریشههای این شجرهٔ طیب و طاهر در همه ابعاد زندگیمان برای خوب زیستن و سبز زیستن. فرهنگ خداجویی و حقیقت خواهی و زیبایی پرستی و خیر خواهی را جانشین ضد فرهنگِ خودخواهی و دروغ گویی و زشت بینی و بد خواهی کنیم و بدانیم آنکه خواهان تغییر است، خودش هم باید جزیی از این پروسه باشد و از تزکیه و اصلاح خودش هم غافل نباشد
*تهیه کنندگان متن: داریوش محمدی؛ مهستی شیرازی؛ آمنه کشاورز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر