احمد علوی
ایران هم اکنون با معضل دریافت دلارهای نفتی نیز مواجه است و همچنین تحریم صنایع نفت را تجربه می کند. بنابراین تاثیر کاهش قیمت نفت بسیار موثر تر از گذشته عمل خواهد نمود. بدین ترتیب اگر دولت تا کنون میتوانست با توزیع رانت مبتنی بر درآمد نفت نارضایتی ها را محدود کند، اینک و به........................
*نظرات وارده بر یادداشت لزوما بانگر دیدگاه 88 نمی باشد
ایران هم اکنون با
معضل دریافت دلارهای نفتی نیز مواجه است و همچنین تحریم صنایع نفت را تجربه
می کند. بنابراین تاثیر کاهش قیمت نفت بسیار موثر تر از گذشته عمل خواهد
نمود. بدین ترتیب اگر دولت تا کنون میتوانست با توزیع رانت مبتنی بر درآمد
نفت نارضایتی ها را محدود کند، اینک و به شرط تداوم کاهش قیمت نفت این
ابزار موثر را از دست خواهد داد. در همین راستا اگر تا پیش از این دولت
توانسته بود با واردات افسار گسیخته، عمق تورم را پنهان کند، اینک با
محدودیت های جدید، چنین امکانی را نیز در اختیار نخواهد داشت
پیامدهای کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ایران
قیمت نفت خام بطور کلی و قیمت میانگین سبد نفتی سازمان اوپک
که ایران جزئی از آن است در سال میلادی جاری افزایش چشم گیری داشت. میانگین
قیمت سبد نفت خام اوپک که در ساله گذشته به حدود ۱۰۷ دلار در بشکه رسیده
بود در سال جاری به بیش از ۱۱۵ رسید.نمایه و آمار زیر این مطلب را به نمایش
می گذارد.
نمایه شماره ۱: اوج گیری میانگین میانگین سالانه قیمت سبد نفت خام اوپک
منبع: سازمان اوپک
در هفته های اخیر امابازار نفت سقوط قیمت نفت را تجربه نمود.
به گونه ای که میانگین هفتگی قیمت نفت خام اوپک که در بالاترین نقطه خود به
حدود ۱۲۴ دلار رسیده بود با شیبی تند و با افتی حدود ۲۰ دلار به زیر ۱۰۴
دلار سقوط کرد. و این سقوط البته هنوز ادامه دارد.
نمایه شماره ۲: سقوط میانگین هفتگی قیمت سبد نفت خام اوپک
علل و انگیزههای سقوط قیمت نفت
دست کم سه دسته از عوامل یعنی عوامل بنیادی، عوامل مالی و
عامل انتظاری مربوط به آینده که عامل روان شناختی است در تشکیل قیمت نفت و
سقوط آن نقش دارد.
در میان عوامل بنیادی میتوان به کاهش تقاضا تحت تاثیر رکود
اقتصادی در اروپا، بحران یورو، کاهش نرخ رشد اقتصادی چین و همچنین اقدامات
صرفه جویانه مانند تمایل به استفاده از منابع جایگزین و تجدید پذیری چون
انرژی بادی اشاره کرد. پیدایش نشانههای رکود در اقتصاد کشورهای پیشرفته به
معنی کاهش نرخ رشد اقتصادی در همهی جهان نیز هست. تمرکز اقتصادی در
کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، قدرت خرید آنها و همچنین سهم این مناطق
اقتصادی در تجارت بینالمللی این امر را توضیح میدهد. همچنین نرخ رشد
اقتصادی در کشورهایی همچون چین، هند و برزیل- که نرخ رشد اقتصادی قابل
توجهی را دارند – وابسته به چگونگی وضع اقتصادی امریکای شمالی و اروپاست.
رکود اقتصادی در جهان از جمله شاخصهای مهمی است که تقاضا
برای نفت و مشتقات آن را کاهش میدهد. چه با پیدایش نشانهی رکود اقتصادی،
موسسات اقتصادی در واکنش به نشانهها برای جلوگیری از مشکلات اقتصادی در
آینده، سیاست انقباضی را پیش میگیرند و فعالیتهای خود را کاهش میدهند.
به همین دلیل بیکاری افزایش یافته و به دنبال آن قدرت خرید کل نیز کاهش
مییابد. بنابراین انتظار میرود که تا پیدایش چشم انداز روشنتر و رونق
اقتصادی و کاهش ریسک ادامهی سرمایهگذاری موسسات متوقف شده و مصرف خانوار
نیز کاهش یابد. کاهش اشتغال، قدرت خرید و مصرف تقاضای کل برای انرژی و سوخت
را نیز کاهش میدهد. اما این همهی داستان نیست. چون همزمان با کاهش
سرمایهگذاری و تقاضا برای سرمایه، تعادل بازار پولی و مالی نیز با کاهش
تقاضا دچار تزلزل شده، نرخ بهره برای وام کوتاه و بلندمدت نیز کاهش پیدا
میکند.
ترکیب کاهش تقاضا برای نفت فیزیکی، کاهش بهره، بازده
سرمایهگذاری در بازار مالی قیمت نفت را نیز پایین میکشد. نقش افزایش ارزش
دلار نیز در این فرایند قابل توجه است. چون با پیدایش رکود اقتصادی بخش
قابل توجهی از سرمایههای فعال در بورسهای بازار مشتقات مالی نفت به بازار
ارز (دلار) منتقل میشود و ارزش دلار را به بالا سوق میدهد.
پیامد کاهش تقاضا برای مشتقات مالی نفت، از سوی دیگر به معنی
کاهش قیمتها در بازار فیزیکی نفت نیز هست. افزایش ارزش اسمی دلار البته
همزمان بخشی از کاهش قیمت نفت را نیز جبران میکند. چون در شرایط فعلی نوعی
همبتسگی منفی میان ارزش دلار و قیمت نفت در بازار نفت وجود دارد. چون با
افزایش ارزش دلار قیمت نفت کاهش یافته و کاهش ارزش دلار غالبا زمینه را
برای افزایش قیمت نفت فراهم می کند.
عامل روانشناختی که مبتنی بر انتظار از وضع اقتصاد جهانی در
آینده است نیز سهمی در کاهش قیمت نفت دارد. چون چشم انداز روشن و
امیدوارکننده ای برای برون رفت از رکود ملموس نیست. روشن است که سه دسته
این عوامل باهم یک رابطه متقابل و متقارنی دارند و عوامل مستقلی نیستند. هر
سه دسته این عوامل در شرایط فعلی کلا قیمت نفت خام را به پایین سوق
میدهند.
پیامدهای کاهش قیمت نفت برای اقتصاد ایران
برای تشریح پیامدهای کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ایران توصیفی از
آن ضروری به نظر میرسد. اقتصاد ایران را در توصیفی کلی میتوان نوعی
افتصاد شبه سرمایهداری دانست که در مرحلهی پیشاصنعتی در حال گذار است. هر
چند نمیتوان سهم دولت و نهادهای شبهدولتی اعم از نظامی و غیر نظامی را
در این اقتصاد به دقت تعیین کرد، اما تردیدی نیست که نقش این نهادها در
فرایند تصمیمگیریهای اقتصادی و توزیع منافع حاصله از فرآیند آنها
تعیینکننده است.
اقتصاد ایران به شکلی فعال در فرآیند جهانی شدن مشارکت نکرده
است اما به ناچار- هر چند در حاشیه- به نوعی آن را پذیرفته است. و از
آنجا که بخش عمدهی درآمد دولت محصول صادرات نفت و سایر مواد خام است،
نمیتوان این اقتصاد را جزیرهای جدا افتاده و متروک در اقتصاد جهانی
دانست. افزون بر این اقتصاد ایران از نظر واردات نیز در مقابل اقتصاد جهانی
بسیار حساس است. چون توان تولید مدرن درونزا در این اقتصاد ناچیز است و
تولید داخلی در موارد بسیاری وابسته به واردات ماشین آلات، مواد اولیه و
نیمساخته است. واردات همچنین بخش قابل توجهی از کالاهای مصرفی را نیز در
بر میگیرد که به محض بروز بحران در روابط اقتصاد بینالمللی اثر آن برای
مصرفکنندگان بهزودی قابل احساس است.
امواج بحران در اقتصاد جهانی از طریق تکانههای مالی،
اطلاعاتی و روانی بر اقتصاد ایران تاثیر میگذارند. مثلاً با افزایش ارزش
دلار، بهره و یا افزایش ارزش سهام در بازارهای بینالمللی بخشهای گوناگون
اقتصاد ایران به سرعت نسبت به آنها واکنش نشان میدهد. چون دگرگونی
متغیرهای یاد شده بر قیمت کالای وارداتی و صادراتی موثر است. با توجه به
دیجیتالیزه شدن نظام اطلاعاتی اقتصاد بینالمللی هر دگرگونی به سرعت به
سراسر کره خاک منتقل شده و در نتیجه بازیگران صحنهی اقتصاد نسبت به
اطلاعاتی که در دسترس آنهاست واکنش نشان میدهند.
نمایه شماره ۳: رابطه درآمدهای نفتی و سایر متغیرهای اقتصادی در اقتصاد تک محصولی و وابسته به نفت مانند ایران
منبع:نگارنده
روابط میان متغیرهای اقتصادی در مدل فوق در برگیرندهی بخش
واقعی و مالی- پولی اقتصاد ایران است. البته باید توجه داشت که رابطهی
میان متغیرهای اقتصادی یکطرفه و یک لایه نیست و روابط آنها بسیار
پیچیدهتر از آن است که بتوان همهی جوانب آنها را در یک نماگر ساده نشان
داد. مدل فوق نشان میدهد که کاهش قیمت نفت به سرعت و ابتدا بر درآمدهای
نفتی تاثیر میگذارد. بخش دیگری از درآمدهای غیر نفتی- مثلاً کالاهایی که
مواد اولیهی آن با درآمدهای نفتی تهیه میشود- نیز که به نوبه خود به
صادرات نفت وابسته هستند خواه ناخواه از این دگرگونی تاثیر میپذیرند.
بازتاب این امر بلافاصله نقش خود را بر ترازهای پرداختهای خارجی حک میکند
و تاثیر آن به سایر متغیرها نیز سرایت میکند. چون متغیرهای متعددی از
جمله تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی مستقیم و غیر مستقیم به چگونگی تراز
پرداختهای خارجی وابستهاند.
بنابراین کاهش درآمدهای نفتی که از واردات میکاهد، مستقیم و
غیر مستقیم موجب پایین آمدن تولید ناخالص ملی و کاستن رشد اقتصادی میشود.
طبیعی است که با کاهش رشد اقتصادی نرخ اشتغال نیز کاهش یافته و به دنبال
آن از درآمد مالیاتی دولت نیز کاسته خواهد شد. دولت که با محدود شدن منابع
مالی ناشی از صادرات نفتی و مالیاتها روبهرو است یا باید با از ذخایر
ارزی استفاده کند یا با انتشار پول حجم نقدینگی را افزایش دهد یا از
هزینههای جاری و عمرانی بکاهد. گزینهی اول و دوم با توجه به ثبات توان
تولیدی به افزایش تورم دامن خواهد زد. پیامد انتخاب گزینهی دوم کاهش
فعالیتهای اقتصادی، کاهش نرخ رشد اقتصادی و گسترش بیکاری است. این امر
البته درآمدهای مالیاتی از محل حقوق یا سود بخش خصوصی را محدودتر خواهد
کرد. بنابراین امواج کاهش قیمت نفت همچون حلقه تودرتویی است که با
انداختن سنگی در درون آب ایجاد شده و متغیرهای بی شمار دیگری را در بر
میگیرد.
کاهش قیمت نفت اما دارای تاثیرات دیگری نیز هست که تحت عنوان
واکنش اطلاعاتی و روانی سقوط نفت قابل طبقهبندی است. به محض کاهش قیمت نفت
اطلاعات مربوط به آن بلافاصله به سراسر جهان منتشر میشود و تصیمگیرندگان
اقتصادی را در عرصهی خرد و کلان- پیش از پیدایش پیامدهای واقعی- به واکنش
وامیدارد. با توجه به این که تصمیمگیرندگان در شرایط ریسک و عدم اطمینان
هستند، نمیتوانند اطلاعات کاملی نسبت به آینده داشته باشند. به همین دلیل
است که کنشهای روانی در موارد زیادی جایگاه کنش عقلانی را میگیرد.
نمونهی واکنشهای اطلاعاتی و روانی تاثیر کاهش قیمت نفت روی
بازار ارز است. در بازار ارز پیش از آن که اثرات واقعی کاهش قیمت در روابط
بخش واقعی اقتصاد ظاهر شود، واکنش اطلاعاتی و روانی نشان داده میشود. چون
انتظار میرود که قیمت نفت، عرضهی دلار در بازار داخلی در آینده را دچار
محدودیت کند، فروشندگان ارز قیمتها را افزایش میدهند. خریداران نیز برای
مقابله با خطرات احتمالی آینده حاضر میشوند قیمت بالاتری را برای دلار
بپردازند. بنابراین هردو بازیگر، یعنی فروشنده و خریدار پیش از آن که اثرات
کاهش قیمت نفت در بخش واقعی اقتصاد نمودار شود، بر اساس نگرانی- که واکنشی
روانی است- و با استفاده از اطلاعات بهسرعت واکنش نشان میدهند.
اما ایران هم اکنون با معضل دریافت دلارهای نفتی نیز مواجه
است و همچنین تحریم صنایع نفت را تجربه می کند. بنابراین تاثیر کاهش قیمت
نفت بسیار موثر تر از گذشته عمل خواهد نمود. بدین ترتیب اگر دولت تا کنون
میتوانست با توزیع رانت مبتنی بر درآمد نفت نارضایتی ها را محدود کند، اینک
و به شرط تداوم کاهش قیمت نفت این ابزار موثر را از دست خواهد داد. در
همین راستا اگر تا پیش از این دولت توانسته بود با واردات افسار گسیخته،
عمق تورم را پنهان کند، اینک با محدودیت های جدید، چنین امکانی را نیز در
اختیار نخواهد داشت.
+ استاد اقتصاد دانشگاه در سوئد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر