محسن رفیق دوست که برای دیدن تظاهرات اعتراض آمیز ۲۵ خرداد به خیابان حافظ رفته بود معترف است که طرفداران میرحسین کم نبودند. تظاهرات ۲۵ خرداد که به گفته ناظران در تاریخ سیاسی ایران بی سابقه بود با شرکت میلیونی مردم همراه بود. بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ میرحسین موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات از وزارت کشور درخواست مجوز برگزاری تظاهرات سراسری...................
محسن رفیق دوست که برای دیدن تظاهرات اعتراض آمیز ۲۵ خرداد به خیابان حافظ رفته بود معترف است که طرفداران میرحسین کم نبودند.
تظاهرات ۲۵ خرداد که به گفته ناظران در تاریخ سیاسی ایران بی سابقه بود با شرکت میلیونی مردم همراه بود. بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ میرحسین موسوی در اعتراض به نتایج انتخابات از وزارت کشور درخواست مجوز برگزاری تظاهرات سراسری کرد. اما این درخواست از سوی وزارت کشور رد شد. به رغم عدم صدور مجوز میلیونها نفر در این مراسم شرکت کردند و میرحسین موسوی با بلندگوی دستی خود با مردم سخن گفت.
رفیق دوست بدون اشاره به مسایلی که منجر به اعتراضات مردمی بعد از نتایج انتخابات شد اتفاقات سال ۸۸ را ” تلخ ” می خواند و می گوید: هر کسی که کوچکترین بینش و اهل تجزیه و تحلیل سیاسی باشد آن اتفاقات برای دشمنان ما باعث خوشحالی بود که آن احمقها این خوشحالی را به زبان هم میآوردند. نخست وزیر اسرائیل میگفت همه امید ما اینها است. دیوید کامرون و اوباما هم میگفتند. اما این طرف متوجه نمیشدند. ولی یک واقعه در ۹ دی اتفاق افتاد که من آن روز با وجود توصیه پزشکان به راهپیمایی نزدیک میدان انقلاب رفتم و میخواستم تجزیه و تحلیل کنم؛ چون ۲۵ خرداد ماه هم به تماشای راهپیمایی رفته بودم. در آن روز هم من به چهارراه حافظ رفتم و به راهپیمایی نگاه کردم؛ جمعیت طرفدار میرحسین کم نبود.
به گزارش کلمه از این گفت و گوی تفصیلی با سایت جماران، وی ادعا کرد: روز نهم دی ماه تقریبا اکثریت آنها(طرفداران میرحسین) آمده بودند که من از افراد معروف اصلاحطلب سوال میکردم، جریان چیست؟ آنها میگفتند اشتباه پشت صحنههای آن جریان این بود که روی جاهایی دست گذاشتند که ما بر سر آنها دعوا نداریم. ملت ایران حتی آنهایی که نمازشان قضا میشود سر عاشورا توافق دارند؛ همه عاشورایی هستند. وقتی حرکتی صورت میگیرد و روز قدس شعارش این میشود «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، این حرکت روز عاشورا تبدیل به رقاصی میشود. من کاملا دیدم که در روزعاشورا نیروی انتظامی فرصت نکرد با واقعه عاشورا برخورد کند. به محض اینکه به هیئتها خبر رسید، هیئتها بساط خود را جمع کردند و به خیابان آمدند، چون به امام حسین اهانت شده بود.
رفیق دوست ادامه داد: در روز نهم دی ماه مردم گفتند ما این تغییر را که شما میخواهید نمیخواهیم و با نظام مخالف نیستیم؛ ما با کسی که به عقیده ما برخورد کند مخالف هستیم. الان برای آینده مسلما افرادی که کاندیدا میشوند اگر توده مردمی که در انتخابات ۸۸ آن طرف بودند، احساس کند که ویژگیهای مد نظر آنها را یک نفر دارد -چه اصلاحطلب و چه اصولگرا- اکثریت دوباره رای میدهند و اصلاحطلبان نمیتوانند با خالی کردن صحنه انتخابات اکثریت مردم را تشویق به شرکت نکردن در انتخابات کنند. قطعا انتخابات ۹۲ پر حجم خواهد بود.
هاشمی با رهبری زاویه دارد
محسن رفیقدوست با اشاره به اینکه زاویه هاشمی با رهبری خیلی کوچک است می گوید: اگر هاشمی ضد ولایت فقیه بود چرا آقا دوباره ایشان را رئیس مجمع قرار داد؟ چرا هر دو هفته با ایشان جلسات چند ساعته دارد؟ هاشمی هرکس پیش او میرود یک ترجیع بند در سخنانش دارد و میگوید من برای رهبری کشور، در مقابل آقای خامنهای بدیلی نمیشناسم و خدا نکند روزی بیاید که من باشم و رهبری نباشد. در طرف مقابل، از آقا هم غیر از یک جمله که در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ بنا به مصلحتی گفته شد، تا حالا کسی یک کلمه از زبان رهبری علیه هاشمی نشنیده است.
رفیق دوست ادامه داد: زاویه آقای هاشمی با رهبری خیلی کوچک بود. در مسائل اقتصادی و اجتماعی نظرات آقا با هاشمی تفاوت داشت اما خیلی بروز اجتماعی نداشت. برای همین بعد از دوره خاتمی، در سال ۸۴ مقام معظم رهبری موافق به برگشتن هاشمی نبودند اما ایشان کاندیدا شد. هم امام و هم آقا برخلاف مسیر طبیعی حرکت نمیکنند.
رییس سابق بنیاد مستضعفان و جانبازان گفت: رابطه بین سیدحسن خمینی و آقا عیناً رابطه پدر و فرزندی و خیلی عمیق است. آقا به محض این که فرصت کرد آن واقعه حرم امام در سال ۸۹ را بکوبد، کوبید. اگر هاشمی ضد ولایت فقیه بود چرا آقا دوباره ایشان را رئیس مجمع قرار داد؟ چرا هر دو هفته با ایشان جلسات چند ساعته دارد؟ هاشمی هرکس پیش او می رود یک ترجیع بند در سخنانش دارد و می گوید من برای رهبری کشور، در مقابل آقای خامنه ای بدیلی نمی شناسم و خدا نکند روزی بیاید که من باشم و رهبری نباشد. در طرف مقابل، از آقا هم غیر از یک جمله که در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ بنا به مصلحتی گفته شد، تا حالا کسی یک کلمه از زبان رهبری علیه هاشمی نشنیده است.
اصلاح طلب ولایتی و غیرولایتی
رفیق دوست که با جماران گفت و گو می کرد، اصلاح طلبان را به دو دسته تقسیم می کند و می گوید: دو دسته اصلاحطلب داریم؛ یک دسته اصلاحطلب ولایتی داریم و یک اصلاحطلب ضد ولایت داریم. ضد ولایتها بروند! زیرا جایی در این مملکت ما ندارند. اما اصلاحطلب ولایتی مانند دکتر عارف، جهانگیری و خیلیها هستند. چون اینها در پیروی از رهبری و ولایت با اصولگراها فرقی ندارند و در مشی اداره مملکت نظرات متفاوتی دارند.
من با مهدی کروبی از سال ۱۳۴۲ رفیق بودم
وی با ذکر خاطره ای از مهدی کروبی می افزاید: بگذارید از حرفهای نگفتهام بگویم؛ من حدود ۹ سال پیش، روزی با آقای کروبی –که از سال ۱۳۴۲ با ایشان رفیق بودم- با ایشان نشسته بودم گفتم آ شیخ مهدی! شما در مسئله اصل ولایت فقیه برایتان «بدا»یی حاصل شده است؟ (یعنی اینکه از آن منصرف شدهاید؟) گفت: نه! کی گفته؟ گفتم پس هنوز معتقدید که در مملکت ما باید ولی فقیه حاکم باشد؛ آیا ولی فقیه موجود را هم شما قبول دارید یا برایشان جایگزینی میشناسید؟ ایشان گفت: «بیننا و بین الله» در شرایط کنونی بهتر از آقای خامنهای هیچکسی را نداریم و اگر تو پیش آقای خامنهای میروی از قول من بگو که من یک سرباز تو هستم. من یادم رفت یا فرصت نشد بروم خدمت آقا و این حرف آقای کروبی را بگویم. چند روز بعد شیخ قدرتالله علیخانی با آقای کروبی صحبت میکرده و آقای کروبی گفته بود که فلانی پیش من آمده و این جوری گفته و اگر شما هم پیش آقا رفتید بگویید من سرباز ایشان هستم. من چند ماه بعد که پیش آقا رفتم و این حرف را گفتم، آقا فرمودند که شیخ قدرت اینجا بود و به من گفت. وقتی که اینجوری میشود بعضی حرکتها قابل تطبیق با منشور برادری نیست.
عسگر اولادی از ثقههای محکم آقاست
رفیق دوست ادامه داد: وقتی آقای عسگراولادی در انتخابات مجلس کاندیدا شده بود، من به ایشان گفتم که کسی را پیدا کردهام که مقلد امام است و وجوهات خوبی را هم میخواهد پرداخت کند؛ شما یک کپی از آن اجازه به من بدهید تا به او نشان دهم. خندید و گفت: «حاج محسن از کی تا حالا من را اینقدر خام فرض کردهای؟! این اجازه را امام برای وجوهات به من داده است نه برای انتخابات». من گفتم اگر ده هزار تا از اینها را چاپ کنم و در تهران پخش کنم شما وکیل اول تهران میشوید. گفت: «به چه قیمتی؟ به قیمت خرج کردن از امام؟!». این شخصیت اگر زندگی مادی او را بررسی کنید چیزی از مال دنیا ندارد؛ برخلاف برادرش که تاجر است. فقط یک خانه در کوچههای فرعی خیابان عینالدوله(ایران) دارد که آن هم چند وقت پیش خرید. ایشان چه در زمان امام و چه الان با حقوق امام و مقام معظم رهبری زندگی میکنند.
وی در توصیف عسکراولادی می گوید: آقای عسگر اولادی یکی از ثقههای محکم آقاست و واقعا نشان میدهد که هوای نفس ندارد.ایشان تشخیص دادند در این موقعیت این حرفها را بزنند. جواب همه را هم داد و از همه چیز هم میگذرد؛ حتی اگر مورد اعتراض حزبش هم واقع شود. اما وقتی تشخیص داد که در این موقعیت باید التیام ببخشد و در جهت جذب حداکثری حرکت کند همان کار را میکند و برایش مهم نیست چه اتفاقی میافتد.
جوجه سیاسی ها به عسگر اولادی ایراد میگیرند
رفیق دوست همچنین افزود: من معتقدم که آقای عسگراولادی دارای بینش سیاسی بالایی هستند. کسانی که از ایشان انتقاد میکنند حتما درک سیاسی را ندارند. یک مثل از روحانیون برای شما بزنم؛ میگویند یکبار مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(موسس حوزه علمیه قم) در مدرسه به دستشویی رفته بود و دو طلبه هم بیرون منتظر بودند. ایشان وقتی بیرون آمدند عمامهاش روی زمین افتاد. برداشت، تکاند و سرش گذاشت. طلبهها هم ایشان را نمیشناختند. گفتند حاج آقا عمامه نجس شد. ایشان گفتند به فتوای چه کسی؟ گفتند به فتوای حاج عبدالکریم حائری! ایشان گفتند که ایشان نجس نمیدانند و آن طلبهها گفتند غلط میکند که نجس نمیداند! اکنون هم جوجه سیاسی ها به افرادی مانند عسگر اولادی ایراد میگیرند؛ در حالی که آنها خودشان از نظر سیاسی کوچکتر هستند. این افراد به جای اینکه سخنرانی کنند و اعلامیه دهند، در سخنان عسگراولادی دقت کنند؛ بروند و ببینند این پیرمرد ۸۰ ساله سرد و گرم روزگار چشیده چه منطقی داشته است که یک دفعه برخلاف مسیری که از نظر خیلیها طبیعی است، شنا میکند. اگر آنها این دقت را داشتند، جواب خود را می گرفتند و میرفتند.
احمدی نژاد با زیرکی ماستمالی می کند
وی مدعی است که در دوره رهبری سه رئیسجمهور سرکار آمدند و هر سه آنها با رهبری زاویه دارند. هاشمی و خاتمی اینگونه بودند و از همه بدتر احمدی نژاد است که میخواهد با زیرکی ماستمالی کند! برای دوره آینده ریاست جمهوری هم با اینکه بنده آدم دانشگاهی و تحصیلکرده بالا نیستم، اما به اندازه چندین برابر این دانشگاهیان کتاب خواندهام و اهل تجزیه و تحلیل هستم؛ من میگویم اینکه در قانون اساسی گفته که کاندیدای ریاستجمهوری باید «رجال سیاسی و مذهبی و مدیر مدبر” باشد یک تحلیل میخواهد. اولا خود “رجال” معنایی اعم از زن و مرد دارد. قرآن وقتی می فرماید “من المومنین رجال من صدقوا…» صحبت از جوانمردی و مردان ویژه است. افرادی که کاندیدا میشوند باید مردانگی ویژه داشته باشند. قید سیاسی و مذهبی هم از نظر من این است که هر کاندیدا اگر مشخص باشد کوچکترین زاویه با رهبری دارد شورای نگهبان نباید صلاحیت او را تایید کند.
اختیار و نفوذ رهبری و امام یکسان است
رفیق دوست بدون اشاره به حصر خانگی مهدی کروبی می گوید: وقتی در مسئله انتخابات، کروبی به اختلاف افتاد از رهبری جدا شد و تقابل کرد. تا وقتی که بود کسی با ایشان مشکلی نداشت. آقا ایشان را از بنیاد شهید برنداشتند و خودش خواست برود. در اینگونه مسائل سطح بالا نباید درگیر احساسات شد. اگر کسی بگوید که در حیطه اختیارات و نفوذ، مقام معظم رهبری کوچکترین فرقی با امام دارد این ابتدای انحراف است؛ وقتی میگویم همه اختیاراتی که ولی فقیه دارد عین اختیارات امام است، رهبر بعدی هم تمام اختیارات رهبر قبلی را دارد.
وی در ادامه افزود: من یک روز از کروبی سوال کردم که اگر ۷۰ میلیون ایرانی بگوید «الف»، رهبری بگوید «ب» کدام باید اجرا شود؟ هر عقل سلیمی که ولایت فقیه را میشناسد میگوید: «ب». ایشان گفتند: حکم ولی فقیه. این خاطره مربوط به دوره خاتمی است.
من طرفدار هاشمی بودم
وی گفت: اتفاق تلخی در سال ۸۸ افتاد؛ من در انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ طرفدار احمدی نژاد نبودم. در سال ۸۴ طرفدار هاشمی بودم و در سال ۸۸ وقتی از من پرسیدند به چه کسی رای میدهید، گفتم: به کسی رأی میدهم که رئیس جمهور نمیشود و به محسن رضایی رای دادم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر