مهرماه امسال، مهدی کروبی هفتاد و چهار ساله می شود. روحانی مبارزی که خوی
مبارزه را از پدر بزرگوارش به ارث برده است؛ شیخ احمد کروبی. آوازه مبارزه
پدر سالهای سال در همه جا پیچیده بود،چنانچه طبق روایت اسناد ساواک “شیخ
احمد کروبی … دستگیر و فعلا در اعتصاب غذا بوده و از پاسخگویی به سوالات
بازجو خودداری و اظهار می دارد هرچه زودتر مرا تبعید یا اعدام کنید”(۱).مهدی
هم در این مبارزات پا به پای پدر در مقابل استبداد می جنگید به طوری در
سال ۱۳۴۷ دانشجویان ایرانی وین اعلامیه ای را منتشر ساختند که در آن به
نامه ای از برتراند راسل در اعتراض به اختناق حاکم بر ایران اشاره شده
بود.در میان کسانی که در این.........................................
*نظرات وارده در88 لزوما بیانگر دیدگاه 88 نمی باشد
مهرماه امسال، مهدی کروبی هفتاد و چهار ساله می شود. روحانی مبارزی که خوی مبارزه را از پدر بزرگوارش به ارث برده است؛ شیخ احمد کروبی. آوازه مبارزه پدر سالهای سال در همه جا پیچیده بود،چنانچه طبق روایت اسناد ساواک “شیخ احمد کروبی … دستگیر و فعلا در اعتصاب غذا بوده و از پاسخگویی به سوالات بازجو خودداری و اظهار می دارد هرچه زودتر مرا تبعید یا اعدام کنید”(۱).مهدی هم در این مبارزات پا به پای پدر در مقابل استبداد می جنگید به طوری در سال ۱۳۴۷ دانشجویان ایرانی وین اعلامیه ای را منتشر ساختند که در آن به نامه ای از برتراند راسل در اعتراض به اختناق حاکم بر ایران اشاره شده بود.در میان کسانی که در این اعلامیه شکنجه اش مورد توجه مجامع جهانی قرار گرفته بود نام مهدی کروبی هم به چشم می خورد:”به مهدی کروبی نیز کتک سختی زده شده است به طوری که گوش او نیز معیوب گشته و در قدرت گویایی او ضعف به وجود آمده است به طوری که از نوشتن آن عاجزیم”(۲). اما مهدی برخلاف سلفش فقط در یک جبهه و نظام مبارزه نکرد.
کروبی مجموعه ای است از نقاط قوت و نقاط ضعف، مواضعی دارد که بعضا نمی توانم بپذیرمشان ولی در عین حال حرف دل بسیاری از دانشجویان و نخبگان را می زند و در عین حال مردم مدار است و غیرت سنتی اش را دارد. در ترازوی سنجش کفه نیکی هایش بسیار سنگین تر از بدی هایش است. او بیش از آنکه استبداد ستیزی بیگانه با مردم باشد،استبداد ستیزی را در اشل محاوره ای و تحت عنوان “زیر بار حرف زور نرفتن” اجرا می کند.کروبی زیر بار حرف زور نمی رود.این یک واقعیت کتمان ناشدنی است.هیچکس حرف خود را نمی تواند به وی تحمیل کند،مگر با ترفندهای نا متعارف.امروز مهدی کروبی بیش از شش ماه است که در حصر خانگی قرار دارد اما بازهم در دیدارهای جسته و گریخته خود با پسرانش تلویحا اعلام می کند که زیر بار حرف زور نمی رود.
مهدی کروبی به معنای واقعی کلمه یک چهره تکثر گراست.همین نگاه پلورالیستی اش شاید باعث شده که او به تمامی اقشار سیاسی و غیر سیاسی نزدیک باشد و نیز همین تفکر باعث آن اجتماع فعالین سیاسی و اجتماعی از طیف های مختلف در انتخابات سال ۸۸ حول مهدی کروبی شد.
در تحلیل کلی، زندگی شیخ مهدی به دو قسمت پیش و پس از فوت آیت الله خمینی تقسیم می شود.پیش از فوت،کروبی روحانی ای است که از معتمدین آیت الله به حساب می آید و از مقربان اوست.شاید به همین علت بود که از افرادی است که آیت الله وصیت نامه خود را به او سپرد.در آن دوران او هیچ نظری را برخلاف نظر آیت الله تحمل نمی کرد و به هر رای مخالف رای ایشان به شدت می تاخت.به بیان بهتر شیخ مسخ آیت الله بود. او مسئول مراسم کفن و دفن آیت الله خمینی بود. قرابت قلبی بیش از حد او با دو فرزند آیت الله (مصطفی و احمد) و اعتقاد راسخ و عجیب به آیت الله،چشمان شیخ میانسال را در خرداد ۶۸ به شدت خیس کرد.اما شاید این تازه ابتدای راه مبارزه دوم کروبی بود.مبارزه ای که امروز شیخ مهدی را در زمره دو رهبر در حصر جنبش دموکراسی خواهی ایران قرار داده.او از سختی های دوران پس از آیت الله خمینی و ریاست دو ساله اش بر مجلس سوم چنین یاد می کند:”ما یک دوره سختی را بعد از امام گذراندیم.می دانید که چه دوره دشواری بود.حالا این شانس ماست در مجلس سوم ما رئیس شدیم چه دنیای مصیبتی بود …”(۳)
اما روزگار گذشت و چرخ زمان چرخید تا خردادی دیگر.خرداد ۷۶ و حماسه دومین روز آن.کروبی اینک ریاست تشکلی را برعهده داشت که یکی از اعضایش رئیس قوه مجریه بود.مجلس ششم حماسه ای دیگر بود که بار دیگر شیخ مهدی بر مسند ریاستش نشست.مجلسی که کروبی در آن از همه جا و همه کس خورد.از دوستان چپ تا دشمنان راست،همه به وی تاختند و کروبی محجوبانه و در عین حال ناجوانمردانه سیبل همه انتقاد ها شد.ولی کروبی بیدی نبود که با این بادها بلرزد.تا این دوران حیات سیاسی مهدی کروبی و نحوه تعاملش با راس حاکمیت کج دار و مریض بود.اما تخریب ها گویا تمامی نداشت.نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شاید ضربه محکمی را بر پیکر پیرمرد مهربان وارد کرد.مجمع روحانیون مبارز که کروبی موسس و دبیر کل ۱۹ ساله اش بود پشت شیخ را خالی کرد.همه دوستان دیروزش به نفع کاندیدای مطلوبشان شیخ را تخریب کردند،به طوری که چند سال بعد فرزند ارشدش در مصاحبه ای گفت:”ایشان(خاتمی) رئیس جمهور بود اما هرجا می رفت می گفت کروبی رای ندارد”(۴).انتخابات انجام شد و کروبی با دو ساعت خواب صبحگاهی همه چیز را بر باد رفته دید.حسین کروبی حال و هوای آن صبح را چنین نقل می کند:“مادرم سراسیمه رفت سراغ پدرم و او را از خواب بیدار کرد و گفت بلند شو همه چیز را ریختند بهم”(۵).شیخ اما اعتراضات عریان خود را آغاز کرد.شاید این اعتراضات بغض فرو خورده کروبی از سال ۶۸ تا به آن زمان بود.جنگی که این بار یک طرفش شیخ اصلاحات و طرف دیگرش رهبر ایران و جانشین آیت الله خمینی بود.کروبی از تقلب گسترده در انتخابات پرده برداشت و خطاب به رهبر ایران چنین نگاشت:” بهرغم شفافیت مواضع جنابعالی، اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما – آقا سید مجتبی – از یکی از کاندیداها منتشر شد که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم که مبادا این موضوع مرتبط با دیدگاه حضرتعالی باشد اما تجربیات سابق و شناختی که از شما داشتم مرا مطمئن کرد که این موضوع نظر شخصی ایشان است. پس از آن هم شنیدم که یکی از بزرگان به جنابعالی گفتهاند که “آقازاده حضرتعالی از فلان شخص حمایت میکند و شما فرمودهاید ایشان آقا است نه آقازاده” و به هر حال مشخص شد که آن حمایتها نظر شخصی آقا مجتبی بوده است. در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها – که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد – و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد.حضرتعالی به خوبی واقف هستید که دخالتهای نسنجیده اطرافیان برخی از مقامات روحانی و سیاسی در سالهای گذشته تبعات منفی فراوانی برای کشور و نظام داشته است و لذا اینجانب از سر اخلاص، احترام و دلسوزی از جنابعالی تقاضا میکنم اجازه ندهید تجربه دیگری به تجربههای تلخ گذشته اضافه شود …”(۶)پروژه حذف شیخ آغاز شد اما گویا دوران مدارا برای کروبی تمام شده بود.شیخ مهدی شمشیرش را از رو بست.حزبی فراگیر تشکیل داد و پر تیراژترین روزنامه صبح را تاسیس کرد و اعلام کرد که چهار سال دیگر با قدرت خواهد آمد.در طول مدت این چهار سال کروبی کار حزبی کرد و به احقاق حقوق شهروندی پرداخت.
خرداد ۸۸ اما گویی در ۷۲ سالگی سرنوشت دیگری را برای شیخ رقم زد :”طبق اعلام وزارت کشور،کروبی پنجم شد”(۷) با رایی حدود سیصد هزار.خنده تلخی بر لبان همه نشست.شیخ این بار هم ساکت نماند،اما دیگر نه برای پست و مقام بلکه برای مردمی که احساس می کرد به سخره گرفته شدند.کروبی آمد و در تمام این مدت شانه به شانه مردم در کف خیابان ها کتک خورد،اشک آور استشمام کرد،هدف گلوله قرار گرفت،فرزندان،نوه ها و حتی همسر مهربانش نیز از این گزندها بی نصیب نماندن.
شاید بتوان در مورد کروبی ساعتها صحبت کرد و سطر ها نوشت که از این مقال خارج است اما امروز شیخ مهدی کروبی در حصر خانگی ۷۴ ساله می شود.رقمی که شاید بیش از پنجاه سال از آن در راه مبارزه با استبداد گذشت.امروز فقدان شیخ بیش از هر زمان دیگری احساس می شود و ما نا توان در بافتن جملات فقط می توانیم بگوییم “پدر،تولدت مبارک”
پی نوشت:
۱-یاران امام،ج۱۸،ص۷،مرکز اسناد وزارت اطلاعات،۱۳۷۹
۲-جمهوری مقدس،نوشته محمد قوچانی،ص۱۲۷،نقش و نگار،چاپ دوم،۱۳۸۴
۳-ناگفته های شیخ اصلاحات،شیرینی و تلخی های مجالس بعد از انقلاب،ص۱۵،سروش هدایت،چاپ اول،۱۳۸۷
۴-ویژه نامه اعتماد ملی،خرداد۸۸،ص۵۹
۵-همان
۶-نامه سرگشاده مهدی کروبی به رهبری
۷- تیتر روزنامه اعتماد ملی پس از اعلام آرا توسط وزارت کشور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر