به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه

گلوله باران پایگاه بسیج در غروب ۲۵ خرداد؛ ادعایی که حتی در یک طرفه ترین گزارش‌های حکومتی هم نبود!

 حسین ناصری نیا

درگیری هایی که عصر روز ۲۵ خرداد در خیابان محمدعلی جناح مقابل یک پایگاه بسیج ایجاد شد و تلاش شد تا شکوه راهپیمایی آن روز با پرداختن به آن تحت الشعاع قرار بگیرد، در این سه سال با روایت های مختلفی رو به رو بوده است. از روایت های خانواده قربانیان و آسیب دیدگان تا ادعاهای مقام های نظامی و امنیتی، و از تصاویری واقعی که همان روزها در یوتیوب به نمایش گذاشته شد تا تصویری که فیلم قلاده های طلا به..........................




درگیری هایی که عصر روز ۲۵ خرداد در خیابان محمدعلی جناح مقابل یک پایگاه بسیج ایجاد شد و تلاش شد تا شکوه راهپیمایی آن روز با پرداختن به آن تحت الشعاع قرار بگیرد، در این سه سال با روایت های مختلفی رو به رو بوده است. از روایت های خانواده قربانیان و آسیب دیدگان تا ادعاهای مقام های نظامی و امنیتی، و از تصاویری واقعی که همان روزها در یوتیوب به نمایش گذاشته شد تا تصویری که فیلم قلاده های طلا به نمایش گذاشت. به خصوص در این باره که چه کسی، چگونه و به چه میزان از اسلحه و گلوله جنگی استفاده کرده، تاکنون سخنان متفاوت و متناقضی مطرح شده است. اهمیت این موضوع هم به این خاطر بوده که هشت نفر از مردم با گلوله جنگی کشته شده اند و هنوز که هنوز است، پس از سه سال و اندی، حکومت حتی پرونده قتل یک نفر از آنها را به درستی پیگیری نکرده است.
اما روز گذشته  روایت جدیدی آن هم از سوی عالی ترین مقام نظام در یک سخنرانی عمومی مطرح شد که تا پیش از این حتی در رسانه های معتاد به دروغ پردازی هم مطرح نشده بود: گلوله باران پایگاه بسیج! این در حالی است که در یکطرفه ترین گزارش های حکومتی پیش از این هم حداکثر ادعا شده بود که یک نفر از اعضای آن پایگاه با اصابت گلوله از ناحیه پا زخمی شده و در مقابل، بسیجیان بنا به دستور مقام مافوق به سمت حمله کنندگان تیراندازی کرده اند.
مشخص نیست سخنان اخیر رهبری از کجا آمده و چرا در سه سال گذشته حتی افراطی ترین سرداران و رسانه ها بیانش نکرده بودند. می توان این تعبیر را یک اشتباه لفظی خواند که در این صورت چون از زبان عالی ترین مقام نظام بیان شده و ثبت در تاریخ می شود، حتما شایسته تصحیح و عذرخواهی است؛ یا اینکه یک ادعای جدید است که با هیچ یک از واقعیت ها و قرائن دیگر نمی خواند و مشخص نیست چرا از سوی رهبری ابراز شده است.
بدون اینکه نظری قطعی در این باره مطرح کنیم، چند نمونه از روایت های موجود و غالبا مطرح شده از سمت حاکمیت را فهرست می کنیم تا مخاطبان بهتر بتوانند در این باره قضاوت کنند:
روایت ابتدایی سایت رجانیوز
راهپیمایی غیرقانونی هواداران موسوی از میدان انقلاب تا آزادی برگزار شد. در این راهپیمایی موسوی، کروبی، خاتمی، فائزه هاشمی، مجید انصاری، غلامحسین کرباسچی، محمد رضا خاتمی و … حضور داشتند. در انتهای این مراسم آشوب گران تعدادی اتوبوس، بانک، موتور سیکلت و دیگر اموال عمومی و شخصی را به آتش کشیدند. هم چنین حمله به پاگاه نظامی بسیج مقداد در خیابان آزادی موجب درگیری مسلحانه نیروهای نظامی و اغتشاشگران شد. متاسفانه در این درگیری ها یک مادر و دختر (سرور برومند و فاطمه جب پور) در مهدکودکی در اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند. هم چنین داوود صدری ۲۶ ساله و شاغل در شرکت دارو سازی، مسعود خسروی ۴۵ ساله کارمند تاکسیرانی و عضو بسیج و حسام حنیفه ۱۹ ساله و کارمند شرکت نقشه کشی از افرادی بودند که به ضرب گلوله های غیرسازمانی به شهادت رسیدند و به همین علت خانواده های آنان از مسببین اغتشاشات بعد انتخابات و شخص میرحسین موسوی اعلام شکایت کردند.
گزارش خبرگزاری فرانسه، ۲۸ خرداد ۱۳۸۸
استاندار تهران ادعا کرد که در تظاهرات روز دوشنبه هواداران افراطی میرحسین موسوی عامل کشته و زخمی شدن مردم بوده اند. ادعاهای این مقام جمهوری اسلامی ایران یک روز پس از پخش یک فیلم ویدیوئی از شبکۀ چهار تلویزیون انگلیس عنوان می شود که یکی از اعضای پایگاه بسیج را در تقاطع خیابان آزادی و خیابان جناح در تهران درحال تیراندازی به مردم از پشت بام پایگاه نشان می دهد. افزون بر این یک شاهد عینی هم به خبرنگاران حاضر در محل گفته است که گروهی ار بسیجی ها ی موتورسوارکه خود را حزب الله می خواندند در حوالی میدان آزادی به سوی مردم اعم از زن وکودک ومرد تیراندازی کردند.
روایت وبلاگ نویسان اصولگرا، تابستان ۱۳۸۸
تابلوی بسیج به آتش کشیده شده و همزمان با صدای شلیک افراد متواری می شوند. بعد فهمیدم که اینها همه گلوله مشقی بوده است و فرمانده اجازه استفاده از گلوله جنگی را نداده بود. از بیرون هم عده ای شایع می کنند که افراد کشته شده اند. اما این حیله زود لو می رود که بسیجی ها قصد شلیک ندارند. مهاجمان جری تر می شوند. کوکتول مولوتوف ها به سمت بسیج پرتاب می شود. یه دشتگاه هایلوکس و یک خودرو تویوتا در حیاط آتش می گیرند. شیشه های طبقه دوم شکشته شده و آتش به درون ساختمان وارد می شود. بار صدای شلیک گلولهای مشقی برای ایجاد وحشت استفاده می شود. فرمانده با بلندگوی دستی بر فراز ساختمان هشدار می دهد که این منطقه نظامی است و کسی حق ندارد به آن تعرض کند. و این گونه مهاجمین را به آرامش می خواند. ام در همین حال به سمت بلدگوی دستی ِ فرمانده تیراندازی می شود. سنگ هایی که در پشت بام به سمت بسیج پرتاب می شد را مدافعان پایگاه به سمت مهاجمان باز پرت می کنند. قصد درگیری وجود ندارد. روبروی ساختمان بسیج یک مهد کودک است که مادر و دختری که در مهد کودکی کمی آن سوتر کار می کردند، از آن حوالی عبور می کردند مورد تعرض مهاجمان و اوباش سبز قرار می گیرند. آنها به سمت مهدکودک پناه می برند. اما اوباش با چاقو به آنها حمله می کنند. آن زن با دخترش به مهد پناهنده می شود. آنها به سوی مهد تیراندازی می کنند… مهدکودک هم از آتش کین آنها در امان نماند و در آتش سوخت… شهیدان سرور برومند ۵۸ ساله و فاطمه رجب پور ۳۸ سال… نیروهای بسیجی دو دسته شده بودند. گروهی بر روی پشت بام بودند و گروهی در زیرزمین (محل نگهداری اسلحه) یکی از بسیجیان که پشت بام مستقر بوده تیر می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. او را دیروز دیدم. هنوز پایش لنگ می‌د. اما بقیه مقاومت می‌کنند. مهاجمان روی دیوار می‌آیند و نرده های روی دیوار را می‌کنند. جرثقیل یکی از خانه های نیمساز همسایه هم در آتش حقد و کینه اوباش می‌سوزد. جمعی از مهاجمین وارد حیاط می شوند و برخی سعی می کنند تا از طریق حفاظ پنجره‌ها خود را به پشت‌بام برسانند. صدای تیراندازی از زیر زمین به گوش می‌رسد. مدافعان پایگاه به سقف زیرزمین بسیج شلیک می کنند. تا ایجاد رعب کنند. سقف زیر زمین هنوز سوراخ سوراخ است. اما تیرهای هوایی اثری ندارند. گلوله‌ها جنگی می شود؛ دستور از طرف مافوق صادر می‌شود که هرطور شده از پایگاه حفاظت کنید، حتی اگر لازم است جان‎تان را از دست بدهید! باید از اسناد و اسلحه ها حفاظت کنید. البته دیگر همه اسناد و بایگانی بسیج در آتش سوخته بود. اما بسیجیان درون پایگاه به سمت افرادی که وارد حیاط شده‌اند تیراندازی می‌کنند. هفت نفر کشته می شوند اما حوزه ۱۱۷ سقوط نمی‌کند.
روایت سردار عراقی، فرمانده سپاه تهران، مهرماه ۱۳۸۸
در حوزه ۱۱۷ بسیج در خیابان محمد علی جناح، بسیجیان به من خبردادند که به ما حمله شده و من گفتم که درها را ببندید و برید داخل، هیچ تظاهری هم نکنید. بیش از ۱۰ هزار نفر به این حوزه حمله کردند و بسیجیان درها را بستند و ماشین سپاه را پشت آن گذاشتند اما این اغتشاگران شروع به سنگ پراکنی کردند و حتی بسیجیان را با تیر زدند که یکی از افراد ما از ناحیه پا مجروح شده است. کوکتل مولوتف، سنگ، کلوخ و آهن پاره به سمت پایگاه پرتاب شد به شکلی که سه ساعت و نیم درگیری وجود داشت، این افراد نرده ها کندند و پله درست کردند و آمدند تا از دیوار به داخل وارد شوند. افراد اغتشاشگر تویوتای سپاه را نیز آتش زدند، به بسیجی ها گفتم چند تا تیر مشقی بزنید تا شاید این افراد بترسند و از آنجا دور شوند، اما این افراد زمانی که فهمیدند این تیرها مشقی است به هم می گفتند “نترسید تیرها مشقی است و به پایگاه حمله کنید”. یکی از اغتشاشگران از دکل مخابرات بالا آمد تا به اسلحه خانه حمله کند، اما بر اساس قوانین نظامی کشور هر کس به یک پایگاه نظامی برای تسخیر و غارت سلاح های آن حمله کند باید به او شلیک کرد. این پایگاه دارای صدها قبضه اسلحه بود و از من پرسیدند چه کار کنیم من گفتم که از این مکان نباید اسلحه خارج شود، چون اگر این اسلحه ها به دست این افراد می افتاد جنگ خیابانی شدیدی آغاز می شد و معلوم نبود که چه اتفاقی خواهد افتاد. هرچه اخطار کردیم که این افراد عقب بروند، گوش نکردند، تا اینکه فردی که قصد داشت از دکل مخابرات وارد اسلحه خانه شود را با تیر زدند و افتاد، رسانه های بیگانه نیز آمدند آن لحظه ای که تیراندازی می شود را به خورد مردم جهان دادند.
سرنوشت پرونده اتهامی ضاربان
بعد از معرفی دو تن تیراندازی کنندگان به مردم معترض در حوادث ٢۵خرداد ٨٨ به شورای عالی امنیت ملی، نتیجه بررسی ها به نفع قاتلین و تبرئه هر دوی آنها و بدون تشکیل هرگونه محکمه ای به پایان رسید. این دو تن، در حاشیه تظاهرات گسترده مردم معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ٢۵خرداد ٨٨، در یکی از فرعی های نزدیک میدان آزادی تهران به سمت مردم شلیک کرده و باعث شهادت و مجروح شدن حداقل چهل نفر از تظاهرکنندگان شده بودند. این دو تن که در گزارش محرمانه اطلاعات سپاه به شورای عالی امنیت ملی معرفی شده بودند، عبدی و آدینه پور نام دارند، که عبدی پرسنل رسمی- آزمایشی سپاه و آدینه پور نیروی قراردادی بسیج مستقر در ساختمان بسیج نزدیکی میدان آزادی بود. این دو نفر از ساختمان بسیج به سمت مردم معترض شلیک کرده بودند که در نتیجه ٣٢ نفر را مضروب کردند و هفت تن را به شهادت رساندند. در این گزارش که به امضای طائب (فرمانده سابق بسیج و مسئول فعلی اطلاعات سپاه) رسیده، آمده است که این دو تن به دستور فرمانده سپاه تهران(سردار عراقی) به صورت تلفنی و با بیسیم مجاز به تیراندازی بودند؛ به طوری که سردار عراقی در این دستور به آنها گفته بود، که تا شهادت مقاومت کنند و لذا این دو تن به مردم معترض تیراندازی کردند. طبق سوابق موجود آدینه پور فردی عصبی و نامتعادل بوده به طوری که از اسلحه و گازاشک آور، در گذشته جهت تهدید همسایگان خود بارها وبارها استفاده کرده و حتی یکبار یکی از همسایگان خود را با گاز اشک آور و ضرب و شتم مجروح نمود، که او نیز به سپاه شکایت کرده بود، اما مورد رسیدگی قرار نمی گیرد. طائب این دو قاتل را بی گناه معرفی کرده بود که به “وظایف شرعی و انقلابی” خود در دفاع از مقر سپاه اقدام نموده اند. نهایتا اینکه بررسی ها به نفع قاتلین و تبرئه هر دوی آنها بدون تشکیل هرگونه دادگاهی به پایان رسیده است.
گفته های پدر شهید رامین رمضانی، آذرماه ۱۳۸۹
بعد از کشته شدن رامین به دیدن آقای ظفر علی برات لو معاونت اجتماعی – امنیتی استانداری تهران رفتم. او گفت که در آن روز ناچار شده اند دستور شلیک بدهند . او گفت وقتی شهر شلوغ شد ابتدا به دستور مقامات بالاتر به نیروهای مستقر در میدان گفته است ۴۰ دقیقه با گلوله پلاستیکی و مشقی مردم را پراکنده کنند اما وقتی دیده اند که فایده ای ندارد دستور رگبار را صادر کرده اند . این آقا در چشمان من نگاه کرد و این حرفها را زد .پس من هم از او و هم از روسای او شاکی هستم. صاف در چشمانش زل زدم و گفتم یعنی شما یکی از مقصران شهادت فرزندم هستید و دستور شلیک داده اید؟چطور توانستید این کار را بکنید؟ او گفت من وظیفه ام را انجام دادم.همین!
منبع: کلمه
روایت فیلم قلاده های طلا، ۱۳۹۰
این فیلم تماما اعتراضات را ناشی از تحریک یک فرد نفوذی وابسته به خارج از کشور می داند که همه جا حتی در اطلاعات و پلیس هم نفوذی دارد و همه کار می تواند بکند و کسی هم کاری به او ندارد. در صحنه هایی از اواسط این فیلم، درگیری های جلوی یک پایگاه بسیج بعد از راهپیمایی آرام میلیونی مردم به نمایش گذاشته می شود. اعضای پایگاه غیر از فرمانده، هیچ یک گلوله جنگی ندارند. یکی از حمله کنندگان که همان فرد نفوذی است هم اسلحه کمری دارد که با آن یک نفر را در خیابان می کشد. خودرویی حامل کوکتل مولوتوف به محل می آید و دهها بطری آتش زا در اختیار حمله کنندگان قرار می دهد. تا قبل از اینکه پلیس ضد شورش برسد، دو سه مورد از دو طرف تیر شلیک می شود.
روایت متفاوت رهبری، چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۱
در فتنه‌ى ۸۸، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، یک عده‌اى آمدند اظهار مخالفت کردند، یک عده هم از این فرصت استفاده کردند؛ سلاح گرفتند، کار را به آشوب و تشنج کشاندند، پایگاه بسیج را گلوله‌باران کردند. حرف ما این بود: آن کسانى که به نام آنها این کارها انجام میگرفت، باید همان وقت اعلامیه میدادند، اعلام بیزارى میکردند، میگفتند اینها از ما نیستند؛ اما نکردند. اگر این کار را میکردند، فتنه زودتر ریشه‌کن میشد؛ مسائل بعدى هم پیش نمى‌آمد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر