احسان سلطانی
سالهاست تحلیلگران اطلاعاتی تصور ميكنند همه كشورها دشمن هستند و براي مقابله با آنها طراحی میکنند « توانستیم با افراد و عوامل خود تا داخل تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل نفوذ کنیم و با استفاده از این نفوذ و عوامل انسانی و کمکی که مردم به ما کردهاند به موفقیتهایی دست یافتیم و در این زمینه بیش از 10 نفر از شبکههای مختلف دستگیر شدند و روند شناسایی و دستگیری بقیه عوامل این شبکهها نیز ادامه دارد.» این جملاتی است که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در نشست خبری با حضور خبرنگاران داخلی و.....................
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه 88 نیست. سالهاست تحلیلگران اطلاعاتی تصور ميكنند همه كشورها دشمن هستند و براي مقابله با آنها طراحی میکنند
« توانستیم با افراد و عوامل خود تا داخل تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل نفوذ کنیم و با استفاده از این نفوذ و عوامل انسانی و کمکی که مردم به ما کردهاند به موفقیتهایی دست یافتیم و در این زمینه بیش از 10 نفر از شبکههای مختلف دستگیر شدند و روند شناسایی و دستگیری بقیه عوامل این شبکهها نیز ادامه دارد.»
این جملاتی است که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در نشست خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی اظهار نمود این اظهارات بازتاب گسترده ای نیز در سایت ها و رسانه های خبری مختلف داشت که عکس العمل های متفاوتی را نیز برانگیخت البته این بار اولی نبود که مدیران ارشد دستگاه های اطلاعاتی ایران مدعی نفوذ در سرویس های اطلاعاتی خارجی شدند اما این ادعا چقدر می تواند نزدیک به واقعیت باشد و متقابلا دستگاه های اطلاعاتی خارجی تا چه حد در نهاد های اطلاعاتی ایران نفوذ داشته اند و همینطور علل طرح چنین مطالبی از سوی وزیر اطلاعات در نوشتار پیش رو مورد توجه قرار گرفته است.
تاکتیک کهنۀ بسترسازی و زمینه سازی ذهنی
توجه به این قسمت اظهارات وزیر اطلاعات « ...به موفقیتهایی دست یافتیم و در این زمینه بیش از 10 نفر از شبکههای مختلف دستگیر شدند و روند شناسایی و دستگیری بقیه عوامل این شبکهها نیز ادامه دارد.» در ادامه دار خواندن تحقیقات خود بر گروه های مرتبط با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل نشان از این دارد که سریال بازداشت مخالفان حاکمیت و انتشار این اعترافات و نمایش های تلوزیونی با عنوان عوامل سرویس های بیگانه در آینده نیز ادامه خواهد داشت چرا که يكي از نخ نما شده ترین تاکتیک های نهادهای اطلاعاتی در پیشبرد پروژه ها، برنامه عمليات رواني است كه با هدف زمينه سازي ذهني در جامعه براي پذيرش نتايج پروژه انجام مي شود.تبليغات،فضاسازي و پخش اطلاعات مبهم از مهمترين اقدامات ضروري براي موفقيت يك پروژه اطلاعاتي است،نهادهای اطلاعاتی ایران نیز با ناشی گری و سادگی ذاتی خود به این مهم توجه دارند. ناشی گری و سادگی به اين معنا كه روش ها و همینطور مجاری انتشار اینگونه اخبار و اطلاعات ، معمولا به چند روزنامه، خبرگزاري و سايت مشخص ختم مي شود كه براي اهل فن ناشناخته نيست.
.
معمولا تنها رويه اي كه برای پیشبرد پروژه هاي اطلاعاتی در راستای بسترسازي رواني بر اذهان جامعه از سوی نهادهای اطلاعاتی در پيش گرفته مي شود، فضاسازي رسانه اي است. سانسور شدید خبری، فقدان آگاهی و عطش شدید اطلاعاتی در فضای رکودی فعلی باعث می شود که برنامه ریزان و کارگزارن پروژهای اطلاعاتی با طراحی مسیر زمینه سازی ذهنی ، با انتشار بسياري از اطلاعات سوخته، اخبار ناقص و گفته هاي جريان ساز كه مكمل پروژه های بعدی هستند با تاثیرگذاری بر افکار عمومی و ایجاد نوعی فضای امنیتی توأم با ابهام متاسفانه آنچه میخواهند برداشت نمایند و پروژه های خود را پیش ببرند آنان آشکارا از طريق روزنامه ها به خصوص «كيهان» و گاهي در لابلاي اخبار صدا و سيما مانند «20:30» اطلاعاتی که زمینه ساز ذهن جامعه برای پذیرش نتایج پروژه مورد نظر است را در اذهان عمومي تزریق می نمایند.لذا یکی از مهمترین بخش های اظهارات وزیر اطلاعات در ادامه دار خواندن و باز بودن این پرونده و روند دستگیری و شناسایی شبکه های وابسته به موساد و بازتاب گستردۀ آن در رسانه های حکومتی را میتوان در راستای زمینه سازی برای دستگیری های بعدی و مرتبط نمودن بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی با این شبکه های موهوم ارزیابی نمود.
کارکرد عوامل اطلاعاتی ایران در موساد و برعکس
بدون شک خروجی جمع آوری اطلاعاتی چه آشکار و چه در حوزه های پنهان که معمولا از طریق نفوذ صورت می گیرد باید منتج به یک سری اقدامات از جمله،پیش بینی، پیشگیری، کنترل و مقابله با وقوع عملیات ها و برنامه های آن سازمان گردد.اینکه یکی از ارشدترین مدیران اطلاعاتی کشور ادعا می نماید عواملشان در یک تشکیلات اطلاعاتی نفوذ نموده اند و بازخورد این نفوذ را ما صرفا از پس هر حادثه آنهم با ناشیگری در برخورد و رویارویی با آن حوادث مشاهده می نماییم 3 موضوع را در ذهن ایجاد می نماید.یا حیدر مصلحی در خصوص نفوذ دادن عواملی در سرویس اطلاعاتی اسرائیل گزافه گویی میکند و مانند بسیاری از مسئولین دولت روی به دروغ آورده است که برای ایجاد هراس در مردم ، بزرگ نمایی توان اطلاعاتی و مانور اشرافیت اطلاعاتی بر حوزه های آشکار و پنهان (البته بخش هایی که در تاکتیک بسترسازی و زمینه سازی ذهنی نیز توضیح داده شد مد نظر است) چنین دروغی را سرهم نماید.حالت دوم اینکه نهادهای اطلاعاتی ایران نهادهایی فرسوده و جمع آور محوری هستند که نمیتوانند پا از مرحله جمع آوری اطلاعات فراتر بگذارند لذا در مرحله تجزیه و تحلیل و توزیع این اطلاعات جمع آوری شده اسیر میشوند و برای همین ما همیشه شاهد بروز اتفاقات و سپس شاهد عملکرد نهادهای اطلاعاتی آنهم در بگیر و ببند ها هستیم به عنوان مثال وزیر اطلاعات اعلام نموده بود پس از دستگیری ریگی این گروه را عقیم نموده ایم و اشرافیت کامل بر تمام فعالیت های این گروه داریم اما پس از آن اظهارات شاهد وقوع عملیات های متعددی از سوی آن گروه بودیم که با اظهارات وزیر اطلاعات به صورت کامل در تضاد بود.البته مسئله مهمی را که نیز نباید فراموش کرد و در ادامه این نوشتار به آن خواهیم پرداخت این است که مسئولین جمهوری اسلامی در راستای سیاست و توهم بیگانه ستیزی که هر مشکلی که در ایران به وقوع می پیوندد خود را تطهیر و پای عوامل سرویس های خارجی را به میان می کشند حال با این سوال بزرگ بدون پاسخ در ذهن جامعه روبرو شده اند که نهادهای اطلاعاتی ما کجا هستند و چه میکنند که این همه عوامل سرویس های خارجی به کشور ما نفوذ میکنند و ماموریت های خود را نیز به پایان می رسانند و این همه نهادهای اطلاعاتی در کشور با این همه بگیر و ببند چرا نمیتواند جلوی این اتفاقات را بگیرند لذا برای برون رفت از این مخمصه ای که خودشان برای خودشان ایجاد نموده اند ناگزیر باید مسائلی اینچنینی از نفوذ عواملشان در تشکیلات اطلاعاتی کشورهای دیگر سخن بگویند تا با بزرگ نمایی توان اطلاعاتی از این شکست خود ساخته فرار نمایند.
با این ادعا سوالات دیگری نیز در ذهن مردم ایجاد می شود که به واقع اگر نهادهای اطلاعاتی ما صاحب چنین توانی هستند که در تشکیلاتی مانند موساد نفوذ نمایند چرا پس از حدود 28 سال از مفقود شدن حاج احمد متوسلیان،کاظم اخوان،سید محسن موسوی و تقی رستگار که در هنگام عزیمت به بیروت در یك پست ایست و بازرسی موسوم به حاجز باربرا به فاصله 40 كیلومتری بیروت متعلق به شبه نظامیان مارونی (حزب كتائب) متوقف شدند و از آن پس از وضعیت آنان اطلاعی در دست نیست اظهار بی اطلاعی می کنند؟ چرا از سرنوشت عسگری که گفته می شود در زندان های اسرائیل کشته شده یا خود کشی کرد اظهار بی اطلاعی میکنند یا اینکه اینها که اینقدر نفوذ دارند که به گفته وزیر اطلاعات عوامل این شبکه ها را در اسرائیل در هم می کوبند چرا توان پیشگیری و کنترل این حوادث را ندارند و هر ماه باید شاهد وقوع اتفاقاتی از این دست در کشور باشیم؟
موضوع سومی هم که باقی می ماند این است که خبرچین های وزارت اطلاعات در اسرائیل در قبال دریافت مبالغ هنگفت اطلاعات سوخته ای را تحویل دستگاه های مرتبط می دهند چرا که هیچکدام از اطلاعاتی که عوامل نفوذی یا منابعی که آقای مصلحی ادعا نموده اند قابل بهره برداری نبوده چرا که جامعه را از اقدامات تشکیلات مذکور (بنا به اظهار خود مسئولین جمهوری اسلامی) مصون ننموده است و همینطور اینکه مسئولین مربوطه از بسیاری مسائل علیرغم ادعای وجود عواملشان در آن تشکیلات اظهار بی اطلاعی میکنند.
در حالی که عکس این موضوع یعنی نفوذ عوامل تشکیلات اطلاعاتی کشورهای خارجی بنابر اعتراف خود مقامات عالی رتبه در کشور آن هم در سطوح کلان ملی وجود داشته است.در پرونده هایی چون قتل های زنجیره ای شاهد بودیم که افرادی چون سعید اسلامی،مهرداد عالیخانی،سید مصطفی کاظمی و یک محفل اطلاعاتی را مرتبط با تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل نمودند و بارها و بارها به خط دهی این قتل ها توسط موساد اشاره نمودند این افراد همگی سالها جزو معاونین کلیدی وزارت اطلاعات بودند اینکه نه اسرائیل بلکه خود مقامات عالیرتبه نظام ادعا نمایند اینها عوامل موساد بوده اند و هنوز پس از گذشت حدود 12 سال از آن وقایع هنوز نیز رسانه های بستر ساز حکومتی مانند کیهان اقدام به بازنشر آن مسائل می نمایند بسیار جالب توجه است که مقامات اطلاعاتی جمهوری اسلامی ادعا می نمایند در تشکیلاتی مانند موساد نفوذ و رخنه نموده اند اما عملا پس از گذشت سالها از این نبردهای اطلاعاتی ما شاهد هیچگونه نشانه ای که این ادعا را ثابت نماید نیستیم در عوض عوامل اسرائیل به گفته خود مقامات مسئول تا حد معاونین وزارت اطلاعات نیز نفوذ میکنند تا جایی که ارشد ترین مقام این نظام، آقای خامنهای به این موضوع مهر تائید میزند و در جلسه سران سه قوه (اوّل تیر ۱۳۷۸) افرادی مانند مهرداد عالیخانی که سالها از معاونین کلیدی وزارت اطلاعات بوده است را عنصر مهم در کشف ارتباطات خارجی پرونده قتلهای زنجیره ای میخواند و می گوید: «شما کشف کنید یا نکنید، کسی را دستگیر کنید یا نکنید، مسئله نفوذ برای من قطعی است. لکن، برای دستگاه اطلاعاتی این مهم است که این بخش را در بیاورد. بهنظرم میرسد تمام نیرو را باید روی صادق (مهرداد عالیخانی) متمرکز کنیم. موسوی (سید مصطفی کاظمی) را جذب کردهاند. اما صادق نفوذ کردهاست. این نفوذی است. یکی از سررشتههایی که میتوانید جلو بروید این آقاست و خیلی مهم است. این تیپ کار که انجام داده، جمعآوری کرده، خانه امن و تشکیل نیرو در آلمان داده، این کار یک سرویس است. برای ما که این کارها را نکرده. پس برای یک سرویس کرده که باید بگردید دنبال آن.» آیا عوامل آقای مصلحی نیز تا این حد نفوذ نموده اند؟ اگر واقعا نفوذ کرده اند چرا از اظهار نظر در ارتباط با ساده ترین مسائل نیز طفره می روند.
در وافع سالهاست تحلیلگران نهادهای اطلاعاتی ایران تصور مي كنند همه كشورهاي ديگر دشمن آنها هستند و روز و شب براي مقابله با آنها نشسته اند برنامه ریزی و طراحی میکنند و در فکر توطئه بر علیه آنها هستند. لذا در صدد حذف يا مهار كساني بر مي آيند كه ممكن است منبع يا عامل يا سرپل شبكه جاسوسي يا عملياتي آن تشکیلات در داخل باشند یا اینکه در صدد نفوذ به تشکیلات اطلاعاتی آنان بر می آیند از این روست هر اتفاقی که در کشور به وقوع پیوسته است عاملان آن را مرتبط با تشکیلات اطلاعاتی کشورهای دیگر می نمایند و گاه برای برون رفت از بحران های خود ساخته در اثر ناشیگری و سادگی ذاتی مدال های طلائی رنگی بر گردن سازمان های اطلاعاتی خارجی می اندازند و افرادی را در سطوح کلان به آن سرویس ها مرتبط میکنند که اگر آن تشکیلات سالها تلاش کند نمیتواند در آن سطوح اقدام به جذب یا نفوذ عوامل خود نماید و در واقع با این کار کلیت خود را زیر سوال می برند که اگر تشکیلات خارجی تا این حد در کشور و مسئولان سابق و فعلی کشور نفوذ دارند و اهداف خود را اجرایی میکنند و برای نهادهای اطلاعاتی- امنیتی ما فقط بگیر و ببند بعد از اجرای آن عملیات ها می ماند پس در این نهادهای اطلاعاتی که مبالغ هنگفتی برای فعالیت آنان هزینه میشود را گل بگیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر