منبع:کلمه
بهمن احمدی امویی از جمله روزنامهنگارانی است که پس از انتخابات پرمناقشه ریاستجمهوری ۱۳۸۸ دستگیر شد. انتشار شعری حماسی از فردوسی در سایت خرداد نو یکی از اتهامات وی اعلام شد. وی مدتها بدون ملاقات در بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود و در آستانه نوروز با تودیع وثیقه پانصد میلیون تومانی به مرخصی آمد. روز ۹ خرداد ۱۳۸۹ در پی تماس تلفنی یکی از مأموران دادسرای زندان اوین، به زندان بازگشت. وی که در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ به همراه همسرش،ژیلا بنی یعقوب،روزنامه نگار بازداشت شده بود، از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر انقلاب تهران به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است. احمدی امویی با روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقایع اتفاقیه..............
بهمن احمدی امویی از جمله روزنامهنگارانی است که پس از انتخابات پرمناقشه ریاستجمهوری ۱۳۸۸ دستگیر شد. انتشار شعری حماسی از فردوسی در سایت خرداد نو یکی از اتهامات وی اعلام شد. وی مدتها بدون ملاقات در بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود و در آستانه نوروز با تودیع وثیقه پانصد میلیون تومانی به مرخصی آمد. روز ۹ خرداد ۱۳۸۹ در پی تماس تلفنی یکی از مأموران دادسرای زندان اوین، به زندان بازگشت. وی که در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ به همراه همسرش،ژیلا بنی یعقوب،روزنامه نگار بازداشت شده بود، از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر انقلاب تهران به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است. احمدی امویی با روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقایع اتفاقیه و سرمایه همکاری داشت و تاکنون دو کتاب به نامهای «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» و «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» از وی منتشر شده است. خبرنگار کلمه با بهرام احمدی،برادر وی که در نیوزیلند زندگی می کند، گفت و گویی در باره آخرین وضعیت این روزنامه نگار زندانی انجام داده است که می خوانید:
از آخرین وضعیت برادرتان ،بهمن احمدی امویی، که از هجده – نوزده ماه پیش در زندان است،برای ما بگویید؟
بهمن همچنان در بند ۳۵۰ اوین زندانی است .متاسفانه من چون در خارج از ایران زندگی می کنم حتی امکان شنیدن صدای برادرم را هم ندارم و تنها در دو ماهی که تحت عنوان مرخصی و به طور موقت آزاد شده بود توانستم چند بار با او تلفنی صحبت کنم و اطلاعاتی که من از برادرم دارم اطلاعاتی است که از دیگر اعضای خانواده به دست آورده ام.
خانواده تان که با وی ملاقات دارند،در باره اوضاع روحی و جسمی اش چه می گویند؟
حتی اگر خانواده ام هم در این مدت تاکید نمی کردند که روحیه خیلی خوبی دارد،باز هم من اطمینان داشتم که خوب است.همان روزی که بهمن را چند روز پس از انتخابات به همراه همسرش ژیلا در منزل مسکونی اش بازداشت کردند من در مقابل نگرانی های خانواده ام به آنها یاد اور شدم که ما همه بهمن را خوب می شناسیم .او در برابر همه سختی های روحیه قوی و مقاومی دارد و به این راحتی ها در برابر سختی ها و فشارها هر چقدر هم طاقت فرسا باشد،جا نمی زند و کوتاه نمی آید .خوشبختانه پیش بینی ام کاملا درست بوده و تا از آنجا که از خانواده خودم و همسرش شنیده ام بهمن با روحیه خیلی خوب زندان را تحمل می کند.البته شکی ندارم که چون انسان خیلی عاطفی و مهربانی است زیاد دلتنگ عزیزانش می شود، اما او کسی نیست که به خاطر دلتنگی و یا فشارهای مربوط به زندان از پیگیری آرمان هایش ناامید شود و یا از فعالیت هایش به عنوان یک روزنامه نگار منتقد و مستقل پشیمان باشد.
این را از کجا می دانید؟
می دانم، چون خیلی خوب او را می شناسم و از طرفی وقتی در دوران آزادی اش با او چند بار مفصل صحبت کردم،هر بار می گفت که اصلا به خاطر اینکه روزنامه نگاری بوده که طبق آموزه های علمی و با اهداف وطن پرستانه، سعی کرده به عنوان دیده بان مردم عمل کند و همواره منتقد قدرت باشد، پشیمان نیست.بهمن به خاطر مقالات انتقادی اش که در باره عملکرد دولت احمدی نژاد نوشته، چنین تاوانی را می پردازد و حکم سنگین زندان گرفته است.به او پنج سال زندان داده اند فقط به خاطر اینکه چند مقاله منتقدانه در باره عملکرد دولت احمدی نژاد بویژه عملکرد اقتصادی اش نوشته است .آن دسته از هواداران دولت که باورشان نمی شود سری به دادگاه انقلاب بزنند و ببینند تمام مستندات قضات برای محکومیت برادرم مقالاتی است که او در روزنامه ها، سایت ها و وبلاگش نوشته است.
آیا همه اتهامات آقای احمدی امویی مطبوعاتی بوده؟
بله .تنها جرم بهمن فعالیت های مطبوعاتی اش بوده، هرچند که بازجوهای وزارت اطلاعات به آن عناوین دیگری از قبیل تبلیغ علیه نظام یا اقدام علیه امنیت ملی داده اند. همه اتهاماتی که در پرونده بهمن هست، همه و همه مربوط به حرفه روزنامه نگاری اش است .البته آقایان احمدی نژاد یا محمد جواد لازیجانی در سفرهای خارجی خود در برابر این سوال که چرا روزنامه نگاران را زندانی کرده اند،پاسخ می دهند که هیچ روزنامه نگاری به خاطر فعالیت روزنامه نگاری در زندان نیست.مثلا یادم هست که لاریجانی در پاسخ به خبرنگار سی. ان. ان گفت که هیچ روزنامه نگاری به خاطر حضور در تجمع به زندان نیفتاده است .یکی از مهم ترین اتهام های برادرم حضور در یکی –دو تجمع اعتراضی بعد از انتخابات بوده است ،آن هم حضور به عنوان خبرنگار، آن هم با دردست داشتن کارت خبرنگاری و حکم ماموریت از روزنامه ای که برایش کار می کرد.
اتهامات دیگری نیز دارد، مقالات انتقادی که در چارچوب قانون اساسی در باره دولت نهم نوشته است، مصداق توهین به رییس جمهوری و تبلیغ علیه نظام شناخته شده است و یا سردبیری یک وب سایت به نام «خرداد نو »به عنوان مصداق تبانی بر ضد امنیت ملی شناخته شده است،نوشتن مقاله، سردبیری یک وب سایت و یا حضور در تجمع همه و همه فعالیت های روزنامه نگاری است و برای من باور کردنی نیست که به برادرم به خاطر نوشتن چند مقاله انتقادی و حضور در تجمع به عنوان خبرنگار محکوم به پنج سال زندان شده و بیش از هفده-هجده ماه است که در زندان به سر می برد. و از همه جالب تر یکی از اتهامات برادرم که حتی در حکم صادره از سوی قاضی نیز ذکر شده و به عنوان مصداق تبلیغ علیه نظام در نظر گرفته اند انتشار یک شعر از حکیم ابوالقاسم فردوسی است.
یادتان هست کدام شعر فردوسی بوده؟
بله.چون برایم جالب بود، این شعر را حفظ کردم که بتوانم هرجا از اتهامات برادرم سخن می گویم آن را بخوانم. چون فکر می کنم که این اتهام یکی از تاریخی ترین اتهامات زندانیان حوادث پس از انتخابات است .شعر این بود
بریزید خون از پی خواسته / شود روزگار مهان کاسته
همانا که آمد شما را خبر / که ما را چه آمد ز اختر به سر”
قاضی در حکمش نوشته بود که انتشار این شعر حماسی در ۲۲ خرداد ۸۸ در سایت خرداد نو در جهت تهییج و تحریک مردم به اغتشاش بوده است.احتمالا قاضی محترم یادش رفته که ۲۲ خرداد روز برگزاری انتخابات بوده و اگر هم هدف تهییج مردم بوده، تهییج برای شرکت در انتخابات بوده و معلوم نیست که چرا از آن تعبیر به تهییج برای اغتشاش شده است.
به نظر شما چرا باید برادر شما و دیگر روزنامه نگاران را به خاطر نوشتن چند مقاله انتقادی و یا حضور در تجمع های اعتراضی به حبس های طولانی محکوم کنند؟نظر خود آقای احمدی امویی در این باره چیست؟
راستش من بیش از پانزده سال است که در خارج از ایران زندگی می کنم و وقتی آزادی عمل روزنامه نگاران را در این سوی مرزهای کشورم می بینم و در همان حال می بینم به برادر من و سایر روزنامه نگاران وطنم این همه اجحاف می شود واقعا تاسف می خورم.اینجا به راحتی خبرنگاران در روزنامه ها و رادیو –تلویزیون ها به بالاترین مقامات کشور خود تندترین انتقادها را می کنند و هرگز فعالیت های شان به عنوان سیاه نمایی و تبلیغ علیه نظام شناخته نمی شود.البته من اعتقاد دارم بسیاری از مفاهیم فقط در حاکمیت اقتدارگرایان معنا دارد و پایتان را که از ایران بیرون بگذارید چیزی تحت عنوان سیاه نمایی و تبلیغ علیه نظام نمی شنوید و چنین مفاهیمی در اینجا بیشتر طنز تلقی خواهد شد .
به هرحال من تعجب می کنم که چرا یک دولت باید اصرار داشته باشد که تعداد مخالفانش را بیشتر و بیشتر نشان بدهد و وانمود کند همه ی اقشار از روزنامه نگار تا دانشجو و معلم و کارگر قصد براندازی نظام را دارند و چرا عوامل امنیتی سعی می کنند برای همه پرونده های سنگین تشکیل بدهند.مثلا همسر برادرم، ژیلا بعد از آزادی از زندان برایم تعریف می کرد که بازجو به او می گفته که همه تلاش اش را می کند که هرجور شده برایش یک حکم سنگین بگیرد و چقدر هم زحمت می کشیده تا از او یک مجرم بزرگ بسازد. به قول ژیلا کاش این همه زحمت را نثارشایسته ساختن انسان ها می کرد، انسان هایی که هم باعث افتخار خودش می شدند، هم باعث افتحار وطن و حتی جهان .قابل فهم نیست که چرا اگر تعداد مردودی ها و غیرخودی های یک نظام بیشتر بشود، باید متولیانش خوشحال بشوند؟ چرا باید دست اندرکاران اطلاعاتی یک کشورخوشحال بشوند اگر یکی از فرزندان وطن مجرم بشود و حکمی سنگین بگیرد و به قول خودش سالها در زندان بماند؟مگر این چیزها افتخار دارد؟مگر افتخار دارد که تعداد روزنامه نگاران زندانی ایران در جهان رتبه نخست را کسب کند.
اخرین پیگیری های حقوقی که خانواده شما برای برادرتان انجام داده اند،چیست؟
می دانم که تلفن های بند ۳۵۰ اوین قطع است و برادرم ماههاست که نتوانسته با مادر پیرمان صحبت کند و مادرم هم به دلیل بیماری و بالا بودن سن نمی تواند از شهرستان به تهران سفر کند،می دانم که خانواده ام چند بار به دادستان تهران و مسوولان زندان نامه نوشته اند که اجازه بدهند بهمن لااقل ماهی یکبار به مادر تلفن بزند اما تاکنون هیچ توجهی به آن نشده است.می دانم همسر بهمن بارها و بارها برای درخواست ملاقات حضوری به دادستان تهران نامه نوشته است اما در حدود پنج –شش ماه است که از ملاقات حضوری محروم بوده است.بنابراین وقتی درخواست هایی به این کوچکی بدون پاسخ می مانند بطور طبیعی خانواده برای دیگر پیگیری ها مثل مرخصی نیز امید چندانی ندارند.ضمن اینکه درخواست اول ما آزادی بهمن است،چرا که می دانیم او کاملا بی گناه است و حکم صادر شده برای وی کاملا ناعادلانه است.
نکته آخر؟
امیدوارم مسوولان قضایی ایران اصرار نداشته باشند که رتبه اول ایران را در دارا بودن روزنامه نگاران زندانی حفظ کند و هرچه زودتر همه زندانیان سیاسی از جمله روزنامه نگاران زندانی را آزاد کند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر