به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

فایده ندارد برادر من، پاشو بیا پیش خودم!

جعفر محمدی
سلام آقای محمد حسنی سید مبارك
این روزها كه در تبعیدگاهم "جده" روزگار می گذرانم و هیچ كدام ازدوستان سابق سراغی از من نمی گیرند، مدام به تو فكر می كنم و اتفاقات مصر را از تلویزیون مرحمتی ملك عبدالله دنبال می كنم. همین دیشب بود كه تلویزیون داشت درگیری های خیابانی......
 *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه 88 نیست.
 
سلام آقای محمد حسنی سید مبارك
این روزها كه در تبعیدگاهم "جده" روزگار می گذرانم و هیچ كدام ازدوستان سابق سراغی از من نمی گیرند، مدام به تو فكر می كنم و اتفاقات مصر را از تلویزیون مرحمتی ملك عبدالله دنبال می كنم.

همین دیشب بود كه تلویزیون داشت درگیری های خیابانی قاهره را نشان می داد ، اولش فكر كردم تونس است و داغ دلم تازه شد اما زود متوجه شدم كه مصری ها هم راه افتاده اند.

با دیدن این تصاویر حسی دوگانه در من ایجاد شد ، از یك سو خاطرات تلخ خودم بار دیگر از مقابل چشمانم رژه رفتند و از سوی دیگر همسرم لیلا - كه این روزها افسرده شده - را صدا زدم و گفتم: عزیزم ! زیاد غصه نخور ، به زودی خانم سوزان مبارك به همراه شوهرش اینجا می آید و هر دو از تنهایی در میاییم.

 می دانی آقای مبارك؟ تنهایی و غربت خیلی سخت است.
 نمی دانی!

آقای رئیس جمهور!
شبكه های تلویزیونی ات را هم دیدم ؛ فایده ندارد برادر من ، فایده ندارد!

 من هم در آن روزهای آخر من هم به شبكه های تلویزیونی و روزنامه هایم دستور داده بودم مردم را آشوبگر و اغتشاشگر معرفی كنند و انصافا هم برنامه های خوبی پخش كردیم.

حتی صدها تماس تلفنی هم ساختیم كه مثلا مردم به شبكه 7 زنگ می زدند و علیه تظاهرات كنندگان حرف می زدند و از این كه شهرها را  ناامن كرده اند ، ابراز نارضایتی می كردند.

در آن زمان ، من و لیلا ، وقتی این برنامه ها را می دیدیم قند توی دلمان آب می شد ، مخصوصا این كه وزیر كشور و فرماندهان نظامی هم مدام گزارش می كردند كه اوضاع تحت كنترل است و تعداد مخالفان روز به روز كمتر می شود.

اما مردم ، نمی دانم چرا هیچ كدام از برنامه ها را باور نكردند! دیوانه ها برنامه های شبكه های مهم تلویزیونی ما را باور نكردند ولی حرف های اینترنت و كوفت و زهرمار را باور كردند و كار و زندگی شان را رها ساختند ریختند به خیابان ها... و حالا تو هم گرفتار همین ماجرا شده ای! دركت می كنم!

مبارك جان!
این مردم را من می شناسم ، وقتی روی یك چیز كلید می كنند ول كن نیستند. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. شاه ایران - كه در كشور تو مدفون است - شانس آورد كه بعد از قیام مردمش 15 سال دوام آورد ولی من بیچاره و بدشانس یك ماهه بار و بندیلم را بستم آواره غربت شدم.

تو هم خیلی پوست كلفت هستی كه تا حالا دوام آورده ای: 84 سال داری و خوش به حالت هنوز حاكمی؛ معلوم نیست من اصلاً بتوانم 84 ساله شوم یا نه؟ ولی یك چیز را بدان كه هر چه سن آدمی بالاتر می رود ، عطش قدرتش بیشتر می شود و عزلش دردناك تر !

حالا كه در خلوت خودم فكر می كنم ، می بینم اگر مثلاً 10 سال پیش حذف می شدم ، درد كمتری داشت. می دانم تو هم خیلی دردت می آید!

دوست مصری من!
من و تو، هر دو از قاره بزرگ آفریقاییم و هر دویمان به غضب ملت هایمان گرفتار آمده ایم . اما در همین قاره، مرد دیگری هم  نسل ما و حتی قدیمی تر از ما وجود دارد كه سال هاست قدرت را بوسیده و كنار گذاشته است اما مردمش همچنان دوستش دارند و نه به خاطر قدرت رسمی اش ، كه به خاطر خودش، به او احترام می گذارند.

راستش می خواهم اعترافی كنم ؛  زمانی كه نلسون ماندلا در اوج قدرت و محبوبیت ، با پای خودش از كاخ ریاست جمهوری بیرون آمد و كلید اتاق پرزیدنت را تحویل نفر بعدی داد با خودم گفتم: پیرمرد خرفت شده است ؛ گویا آثار زندان هنوز بر روانش باقی مانده!

اما اكنون كه مجالی برای تفكر یافته ام ، با خود می گویم كه كار درست را او كرد و خودش را منفور ملت و خانواده اش را آواره غربت نكرد.
اگر ما هم بعد از چند سال ریاست جمهوری، با زبان خوش و روش های مسالمت آمیز دموكراتیك ازقدرت كنار می رفتیم ، اكنون به عنوان رئیس جمهور سابق ، عزت و احترامی داشتیم و این همه لعن و نفرین پشت سرمان نبود.

می دانم برایت سخت است كه درك كنی چه می گویم؛ من هم تا زمانی كه فراری نشدم و در دیار غربت با خود خلوت نكردم ، متوجه ماجرا نبودم ، یعنی احساس نیاز به فهمیدن نمی كردم اما حالا به جای آن كه اطرافیان متملق و نان به نرخ روز خور احاطه ام كنند ، واقعیت های تلخی و گزنده ای محاصره ام كرده اند كه عمری آنها را از خود رانده ام!

نگران نباش ، تو هم به زودی خواهی فهمید و البته من ، آنقدر معرفت دارم كه تجربیات خودم را در اختیار تو قرار دهم ؛ هر چه باشد در این یك مورد ، پیراهنی بیشتر از تو پاره كرده ام.

امید من!
من موقع فرار نتوانستم هواپیمای تشریفاتی ام را كه "اسب پرنده" می نامیدمش با خود بیاورم ؛ آنقدر عجله داشتم كه تنها توانستم هواپیمایی كوچك اختیار كنم و جان خودم و اطرافیانم را از آن مهلكه  نجات دهم. تازه كلی از پول ها و طلاهایی كه عمری برایشان جان كنده بودم را نتواتنستم بیاورم.

تو اشتباه مرا مرتكب نشو؛ همه چیز را به دقیقه 90 واگذار نكن! حالا كه فرصت داری پول ها و اسباب و اثاثیه ات را جمع كن و دست سوزان و بچه ها را بگیر و بیا اینجا پیش ما آخر عمری دور هم باشیم و باشگاه "دیكتاتورهای اخراجی" را تشكیل دهیم. اینجا ، عربستان ، هر بدی كه داشته باشد لا اقل خوبی اش این است كه ملك عبدالله هم از خودمان است.

لیلا هم اینجاست ، سلام می رساند و می گوید دلش خیلی برای سوزان تنگ شده است.
منتظرتان هستیم.

به امید دیدار
زین العابدین بن علی
رئیس جمهور سابق تونس (آدم موقع نوشتن این كلمه "سابق" یك جوری می شود)
جده
26 ژانویه 2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر