به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

شباهت خانـــــوادگی در میان سقوط دیکتـــــاتور‌ها

 آل طاها
فرار رئیس جمهور تونس در اواخر دی ماه امسال، خاطر ایرانی‌ها را ناخودآگاه به یادِ فرار محمد رضا پهلوی در اواخر دی ماه ۵۷ انداخت، اما موفقیت جنبش مردمی تونس، قبل از آنکه خاطرهٔ جنبش ۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی را در میان مردم زنده کند، یادآور خواست و شیوه‌های مبارزهٔ جنبش سبز بود. این یادآوری‌ها و بازنُمایی‌ها و مقایسه‌ها – ولو ناخودآگاه – برای مخالفان و موافقان جنبش سبز ایران بسی زنهار................
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه 88 نیست.
فرار رئیس جمهور تونس در اواخر دی ماه امسال، خاطر ایرانی‌ها را ناخودآگاه به یادِ فرار محمد رضا پهلوی در اواخر دی ماه ۵۷ انداخت، اما موفقیت جنبش مردمی تونس، قبل از آنکه خاطرهٔ جنبش ۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی را در میان مردم زنده کند، یادآور خواست و شیوه‌های مبارزهٔ جنبش سبز بود. این یادآوری‌ها و بازنُمایی‌ها و مقایسه‌ها – ولو ناخودآگاه – برای مخالفان و موافقان جنبش سبز ایران بسی زنهار دهنده است. جادارد که موافقان و مخالفان جنبش همین از خود بپرسند این همه مقایسه چرا؟
کسی دربارهٔ مرگ توام با سقوط استالین گفته است: «انگشت شمارند کسانی که با مرگ خود مایهٔ خوشحالی این همه خلایق را فراهم کنند». سقوط رئیس جمهور تونس هم، همه را خوشحال کرد. حتی حسین شریعتمداری هم ظاهر شادکام  نشان داد و مجبور شد در کیهان تیتر بزند «فراردیکتاتور از تونس». این یعنی وقتی دیکتاتوری سقوط می‌کند، تیتر کیهان هم مفرح می‌شود. یعنی کیهان هم در برابر سقوط دیکتاتور کم می‌آورد.
این «شادمانی مشترک»، به خاطر شباهت‌های خانوادگی «سقوط دیکتاتور‌ها» ست. اعضای یک خانواده از جنبه‌های مختلف شبیه هم‌اند. ساختمان بدنی، رنگ چشم، رنگ پوست و حتی خصلت‌های فردی می‌تواند اعضای یک خانواده را مشخص کند. به همین خاطر مردم – و فیلسوفان هم – به این نوع شباهت‌های مبهم، شباهت خانوادگی می‌گویند. شباهت خانوادگی، یک وی‍ژگی مشترک واحد نیست که اعضای خانواده را به هم ربط دهد بلکه دسته‌ای از شباهت‌های درهم و برهم است که آن‌ها را به هم مربوط می‌سازد.
اگر می‌گوئیم سقوط دیکتاتور‌ها هم شبیه هم است؛ منظور همین است. «سقوط دیکتاتور‌ها»، اگر چه گاهی ذاتی می‌نماید اما واقعیت این است که شباهت‌هایشان، نوعی شباهت خانوادگی است.
اگر فرار رئیس جمهور تونس در اواخر دی ماه امسال، خاطر ایرانی‌ها را ناخودآگاه به یادِ فرار محمد رضا پهلوی در اواخر دی ماه ۵۷ انداخت، به خاطر این است که «دی ماه» یکی از این شباهت هاست. اما همهٔ آن نیست. بن علی تا لحظاتی قبل از آنکه سرنگون شود، یک رئیس جمهور موجه و قانونی بود. پهلوی هم شاه ایران بود. این نیز یکی از شباهت‌های خانوادگی سقوط دیکتاتورهاست. دیکتاتور‌ها تا لحظات آخر جرات فاصله گرفتن از قوای نظامی و امنیتی را ندارند و از ترس به خشونت رو می آورند. گفته‌اند «دیکتاتور‌ها بر ببر سوارند و از ترسش نمی‌توانند پیاده شوند». این هم از شباهت‌های مبهم دیکتاتورهاست. دیکتاتور‌ها تا مجبور نشوند صدای ملت خودرا نمی‌شنوند. می‌گویند «وقتی صدای ملت خود را می‌شنوند که دیر شده است»؛ این هم یک شباهت دیگر. دیکتاتور‌ها انگشت شمارند و اغلب نسبت به روزهای اولِ خود دیگرگون شده‌اند؛ یعنی هیچ کس دیکتاتور به دنیا نمی‌آید. بن علی قرار بود مظهر ارادهٔ جمهور باشد. گویا بار آخر با ۹۰ درصد آرا رئیس دولت شده بود. محمد رضا شاه هم قرار بود سلطنت کند نه حکومت. شاید خودش هم هیچ وقت نفهمید که کی دیکتاتور شده است. دیکتاتور شدن و دیکتاتور بودن، سفارشی نیست. تاریخ سفارش و توصیه نمی‌پذیرد و… از این دست شباهت‌های خانوادگی باز هم می‌شود پیدا کرد.
این تنها تلاشی بود برای پاسخ به بخشی از سوالی که در آغاز این نوشته آمده بود. قسمتی که سهمِ موافقان بود. متقابلامخالفان جنبش سبز باید به بخش دیگر سوال پاسخ دهند: چرا موفقیت جنبش مردمی تونس، قبل از آنکه خاطرهٔ جنبش ۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی را در میان مردم زنده کند، یادآور خواست و شیوه‌های مبارزهٔ جنبش سبز بود؟ آیا شباهت جنبش‌های اجتماعی هم از جنس شباهت‌های خانوادگی است؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر