به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

خطـــــــر خیـــلی نزدیک است

بامداد راد
مردی، در اعتراض به شهادت بانویی در تشییع پیکر پدرش، هم‌راه با مرد دیگری اعتصاب غذا کرد. همان‌گونه که آن پدر پیش‌بینی کرده بود که او «تا آخر خط خواهد رفت»، با وجود این‌که ابَرمرد چندین مرتبه نسبت به وضعیت قلبش به زندان‌بان هشدار داده بود، رسیدگی به وضعیتش را آن‌قدر طول دادند تا او را شهید کردند، به آخر خطّش رساندند. شهادتش مبارک که شیفته‌ی شهادت بود و در این ماهِ خونین پر کشید. هُدی صابر را که به هیچ معترض بود و تنها هدفش این بود که وضعیت به گونه‌ای به‌تر شود که دیگر شاهد فاجعه‌ای چون شهادت هاله سحابی نباشیم، به سادگی هرچه تمام‌تر به شهادت رساندند و رسانه‌های‌شان با بی‌شرمی هرچه بیش‌تر ادّعا کردند او به دلیل عارضه‌ی قلبی -گویی........................
*نظرات وارده در یادداشت لزوما بیانگر دیدگاه 88 نمی باشد

مردی، در اعتراض به شهادت بانویی در تشییع پیکر پدرش، هم‌راه با مرد دیگری اعتصاب غذا کرد. همان‌گونه که آن پدر پیش‌بینی کرده بود که او «تا آخر خط خواهد رفت»، با وجود این‌که ابَرمرد چندین مرتبه نسبت به وضعیت قلبش به زندان‌بان هشدار داده بود، رسیدگی به وضعیتش را آن‌قدر طول دادند تا او را شهید کردند، به آخر خطّش رساندند. شهادتش مبارک که شیفته‌ی شهادت بود و در این ماهِ خونین پر کشید.
هُدی صابر را که به هیچ معترض بود و تنها هدفش این بود که وضعیت به گونه‌ای به‌تر شود که دیگر شاهد فاجعه‌ای چون شهادت هاله سحابی نباشیم، به سادگی هرچه تمام‌تر به شهادت رساندند و رسانه‌های‌شان با بی‌شرمی هرچه بیش‌تر ادّعا کردند او به دلیل عارضه‌ی قلبی -گویی روی‌دادی رخ نداده و مرگ، طبیعی بوده است- فوت کرده است. چنین خبر شوک‌آوری مرا از پا درآورد، حتّی تاب اشک‌ریختن نداشتم، تنها تب بود که گریبانم را گرفت و این تب، اندکی‌ست که به مدد تب‌بُر از میان رفته است.
آنچه برجای مانده است ترس است، هراسی که یک‌دم آسوده‌ام نمی‌گذارد. من از این وضعیت می‌ترسم، از حجم دروغ‌گویی و بی‌شرمی و ناپاسخ‌گویی، از این‌همه خبر بد، از قتل یک اعتصاب‌کرده تا این‌که به باغی شخصی در اصفهان حمله می‌شود و دست مردان را می‌بندند و حبس‌شان می‌کنند و به همسران‌شان تجاوز می‌کنند و نیروی انتظامی می‌گوید دلیل تجاوز بی‌حجابی زنان بوده و امام جمعه‌ی اصفهان می‌گوید آن‌ها آدم‌های علیه‌السّلامی نبوده‌اند، از هجوم بی‌رحم نومیدی و نفرت، از رخنه‌ی موذیانه‌ی بی‌تفاوتی، می‌ترسم، خیلی می‌ترسم.
من برای آینده‌ی این کشور نگران‌ام، خیلی نگران‌ام. برای آینده‌ی نه‌چندان دوری که دیگر حرفی از اصلاح و حرکت در چارچوب قانون اساسی و مبارزه‌ی مسالمت‌آمیز نیست نگران‌ام؛ چنین آینده‌ای جز خون، چیزی جز ویرانی و تَرَک‌تازی فرصت‌طلبان کفتارصفتی که منتظراند خشم مردم لب‌ریز شود تا بار خود از این سرزمین بندند، نخواهد داشت. من از روزی که خشم فروخورده‌ی مردم فوران کند و آتشی به پا شود که هیچ‌کس را یارای خاموشی آن نباشد و عقل خاموش شود و آتش همه‌چیز را بسوزاند و ویران کند، می‌ترسم.
برای آینده‌ای که مردم صبر از کف خواهند داد نگران‌ام؛ مردمی که هرروز سفره‌ی‌شان کوچک‌تر می‌شود و معاش‌شان تنگ‌تر، همان‌ها که در میوه‌فروشی و خواربارفروشی هرروز جنس نامرغوب‌تری می‌خرند، به بهای بیش‌تر و مقدار کم‌تر. من برای آینده‌ای که با تداوم این اوضاع فقط سیاهی‌ست نگران‌ام، آینده‌ای که خیلی دارد نزدیک می‌شود، آینده‌ای دردناک و خون‌بار و دهشت‌ناک.
وحشت من از روزهایی‌ست که هیچ‌چیز جلودار مردم نباشد و حکومت در خون فرو بریزد. ما با سوریه و اردن و بحرین و لیبی فرق داریم، در اردن و لیبی هم‌چنان قبایل هستند که تأثیرگذارترین نهادها در عرصه‌ی سیاست‌اند، امّا ما، ۲ سال پیش در چنین روزهایی، نخستین جنبش اعتراضی مدرن جهان را آغاز کردیم. در آن کشورها شاید جنگ داخلی علاج ستم و داروی عبور از استبداد باشد، ولی در ایران چنین نیست. این روند، اگر اصلاح نشود، اگر به فوران خشم مردم بیانجامد، چنان بحرانی ایجاد خواهد کرد که حتّی فکرش نیز وحشت‌ناک است.
دلسوزانه به حاکمان می گویم اگر به بقای خود و حیات این کشور علاقه‌مندند، هرچه زودتر رویّه‌اش را دگرگون کنند، زندانیان سیاسی، به‌ویژه آقایان موسوی و کرّوبی و همسران‌شان را، آزاد کنند، آزادی‌های مصرّح در قانون اساسی را تضمین کنند، برگزاری انتخابات سالم و آزاد را متعهّد شوند، جلوی دخالت بی‌حدّ نظامیان را در همه‌ی عرصه‌های سیاسی و اقتصادی کشور بگیرند، آرامش را در کشور، به‌دور از فضاسازی‌های امنیتی و نظامی حاکم کنند، راه‌کاری عملی و واقعن کارشناسی‌شده، با مشاوره‌ی کارشناسان زبده و بدون هیاهوهای رسانه‌ای پوچ، برای وضعیت اقتصادی کشور در پیش بگیرند و خِرَد را جای‌گزین بی‌خِرَدی در اداره‌ی کشور کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر