با گذشت حدود یک سال از اعتراضات در سوریه، نه روزنه ای از توفیق حکومت
بشاراسد در سرکوب و خاموش کردن اعتراضات دیده می شود و نه نشانی از موفقیت
مخالفان. اما آنچه که به چشم می آید مایوس کننده است. تبدیل شدن تظاهرات مردمی به
یک جنگ داخلی فرقه ای و فراخوانی رسمی برای مداخله نظامی خارجی از سوی یکی
از دو جناح اصلی مخالفین اسد در کنار حضور جنگجویان خارجی همگی نشانه
هایی است نگران کننده برای قابلیت تبدیل شدن این بحران به یک بحران منطقه.................
اما آنچه که به چشم می آید مایوس کننده است. تبدیل شدن تظاهرات مردمی به یک جنگ داخلی فرقه ای و فراخوانی رسمی برای مداخله نظامی خارجی از سوی یکی از دو جناح اصلی مخالفین اسد در کنار حضور جنگجویان خارجی همگی نشانه هایی است نگران کننده برای قابلیت تبدیل شدن این بحران به یک بحران منطقه ای در یکی از ناآرام ترین مقاطع تاریخی خاورمیانه دارد.
در خاورمیانه بزرگترین حامیان و مخالفان اسد کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. ایران در شمال سواحل خلیج فارس مهمترین حامی اسد و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به رهبری عربستان و قطر در جاشیه جنوبی خلیج فارس، سرسخت ترین دشمنان اسد هستند.
به طور کلی در میان ۲۲ کشورعضو اتحادیه عرب، تندترین مواضع علیه حکومت سوریه را کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس اتخاذ می کنند، آنها در تصویب قطعنامه ها پیش قدم هستند، راه حل را بیشتر در شورای امنیت و ارسال "نیروهای خارجی" می بینند و حتی سفرای خود را سریعتر از کشورهای غربی و یا حتی دمکراتیک ترعربی از دمشق فراخواند و سفرای سوریه را از خاک کشورهایشان اخراج کردند.
در نشست "کشورهای دوست سوریه" که مدتی قبل در تونس برگزار شد نیز وزیر خارجه عربستان تندترین مواضع را داشت و اعلام کرد کشورش تنها در برنامه ای شرکت می کند که به خلع اسد از قدرت بینجامد. "چه داوطلبانه و چه بالاجبار"
رسانه های کشورهای جنوبی خلیج فارس، که قدرتمند ترین و تاثیر گذارترین رسانه های جهان عرب ، همچون الجزیره قطر و العربیه عربستان، به همراه دهها روزنامه موثرعربی هستند تحولات سوریه را با حرارتی بی مانند دنبال می کنند. برخلاف پوشش انقلاب مصر که درعملکرد الجزیره و العربیه تفاوت های آشکاری دیده می شد، در مورد سوریه اما این دوشبکه همگام به نظر می رسند.
تسویه حساب با ایران در زمین سوریه؟
اگر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دغدغه دمکراسی ندارند و در خصلت دیکتاتوری حکومت سوریه فاصله ای ندارند پس چه چیز باعث می شود تا این کشورها سخت ترین مواضع را علیه رئیس جمهور اسد و حکومتش اتخاذ کنند؟
در حالی که اتحادیه عرب حاضر نشد برای بررسی جنگ داخلی سومالی به عنوان یکی از کشورهای عضو این اتحادیه، که منجر به کشته شدن دهها هزار نفر و آوارگی بیش از یک و نیم میلیون نفر شد، حتی یک نشست ویژه برگزار کند چگونه است که اکنون در مورد عضو دیگر این اتحادیه یعنی سوریه نقشی بسیار جدی و پررنگ ایفا می کند؟
اینها پرسش هایی است که تاکنون پاسخی چندان روشن و قاطع لااقل به آن داده نشده است.
گرچه هیثم مناع از بلندپایه ترین اعضای "شورای هماهنگی ملی" یکی از دو جبهه اصلی مخالفان اسد چنین برداشتی دارد :" مشکل اساسی این است که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس وارد یک جنگ رسانه ای شده اند. در خلیج فارس کمپینی علیه ایران شکل گرفته است. به این معنی که این کشورها در صدد هستند که سوریه را به میدان نبرد خود با ایران تبدیل کنند. اما ما نمی خواهیم قربانی جنگ دیگران شویم. ما به دنبال آزادی و دمکراسی در سوریه هستیم و نمی پذیریم که هیچ قدرتی برای حفظ منافع خود از ما سوءاستفاده کند. روشن است که پس از سقوط اسد ما خواهان روابط خوب نه تنها با برادران عرب خود که با ترکیه و ایران هم هستیم."
این رهبر بلند پایه مخالفین اسد که به بهانه عقد پیمان نامه همکاری با برهان غلیون رهبر " شورای ملی سوریه" ، دیگر جناح مخالفین اسد، در قاهره با روزنامه الاخبار لبنان مصاحبه می کرد، حمایت از یک حمله خارجی به سوریه، مشابه آنچه در لیبی رخ داد را به شدت رد می کند و باز انگشت اشاره اش را به سواحل جنوبی خلیج فارس نشانه می رود :" ایده استقبال از یک نیروی بین المللی در سوریه را رسانه های کشورهای خلیج فارس تلقین می کنند. این امر به هیچ وجه حقیقت ندارد. من گروه هایی را که نیروهای خارجی را فرا می خوانند را "حزب شیطان بیا" می دانم. من دو هفته پس از سقوط صدام در عراق بودم و با پل برمر (حاکم وقت امریکا بر عراق) دیدار داشتم از او پرسیدم شما برای بازسازی عراق چه برنامه ای دارید؟ او گفت: بازسازی عراق کار ما نیست."
وی در خصوص حمایت مخالفان اسد از اعزام ناظران خارجی غیرعرب به سوریه نیز می گوید: " این موضوع درست نیست، ما ناظران خارجی را بر ناظران عرب ترجیح نداده ایم. این پروپاگاندای رسانه های کشورهای خلیج فارس است.ساده ترین دلیل هم این است که بسیاری از مردم سوریه نمی توانند به زبانهای خارجی حرف بزنند، و برقراری ارتباط میان ناظر خارجی و شهروند سوری مشکل است."
برادران شیعه وفادار
"از خود بپرسید که چرا مردم ما در سوریه به پا نمی خیزند؟ مسئله ایدئولوژی است، اعتقادات و باورهاست، آرمانی است که به دفاع از آن برخاسته اید." اینها را بشار اسد به روزنامه وال استریت ژورنال می گوید درست زمانی که تونس،مصر و الجزایر در اوج نا آرامی ها و سوریه جزیره ای دور افتاده از بهار عربی به نظر می رسید.
بشار اسد شاید به خاطر همین "مسئله ایدئولوژی" بود که در نظرسنجی شبکه تلویزیونی سی ان ان عربی با جذب ۶۷ درصد آرای عربها به عنوان محبوب ترین شخصیت سال ۲۰۰۹ جهان عرب برگزیده شد آنهم با تفاوتی چشمگیر از رقیبش رجب طیب اردوغان که تنها توانست ۲۸ درصد از آرا را به خود جذب کند و نفر دوم باشد.
اسد اما امروز تنها و کشورش غرق در خون است. تنها حامیان او در منطقه در حاشیه شمالی خلیج فارس هستند، کشورهای ایران و عراق و البته دولت نحیف لبنان که تحت نفوذ شدید حزب الله است. گروهی که علنا وابسته به ایران است.
جمهوری اسلامی ایران گرچه خود با سخت ترین تحریم ها در طول حیاتش روبه رو است و خطر یک حمله نظامی خارجی به این کشور همواره در صدر گمانهزنی ها و خبرهای چند ماه گذشته بوده است اما از هیچ تلاشی برای حمایت از حکومت اسد دریغ نمی کند.
رهبر ایران مخالفان اسد را ابزار دست آمریکا و اسرائیل و قیام آنان را متفاوت از بهار عربی می خواند و رسانه های ایرانی همچون پرس تی وی و العالم و البته المنار وابسته به حزب الله لبنان یا حوادث خونینی را که ارتش اسد مرتکب می شود، انکار می کننند یا تحولات سوریه را به یک "توطئه خارجی" نسبت می دهند. البته صدای این رسانهها در رقابت با غول های خبری کشورهای عربی و غربی چندان شنیده نمی شود.
عراق دیگر کشور حاشیه شمالی خلیج فارس، کشوری است که خود از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به شدت بیمار است، حرفش در اتحادیه عرب خریداری ندارد و علاوه بر کشورهای عربی و آمریکا از سوی همسایه قدرتمند شمالی، ترکیه که دشمنی آشکار با اسد پیشه کرده است نیز تحت فشار است.
با این وجود عراق تحت رهبری اکثریت شیعیان گرچه نمی تواند در تصمیمات اتحادیه عرب رای مخالف صادر کند و شاید همین موضوع موجب شد تا بشار اسد در آخرین سخنرانی اش از برخی حکومت های عربی بگوید که" دلشان با ما و مردم سوریه است اما تحت فشارهای خارجی ناچار به رای موافق در اتحادیه هستند"، اما به نظر می رسد که بغداد نمی خواهد اجازه بدهد اقتصاد سوریه در زیر بار تحریم ها بیش از این کمر خم کند و اینگونه است که به کمربندی میان تهران - دمشق تبدیل شده است تا اقتصاد سوریه مدتی بیشتر دوام بیاورد.
دولت عراق که از توانایی برقراری امنیت در مرزهای خود نیز درمانده است همچنین نمی تواند از نفوذ القاعده و انتقال سلاح از مرزهایش به سوریه جلوگیری کند. اما با این حال حمایتش از دمشق هنوز برای اسد دلگرم کننده است.
در لبنان اما مسیحیان و شیعیان یکبار دیگر بر سر موضوعی اتحاد نظر دارند مسیحیان لبنان همچون هم کیشان خود در سوریه به شدت نگران دوران پس از اسد هستند و حزب الله از فقدان پشتوانه ای محکم چون اسد هراسناک است. سنی های لبنان در دوراهی حمایت از ریاض یا دمشق دو دسته شده اند و اینگونه است که دولت لبنان تلاشی برای پنهان کردن حمایتش از سوریه به خرج نمی دهند، در اتحادیه به صراحت رای مخالف می دهد و در تحریم اقتصادی سوریه نیز خود را دخیل نمی کند.
خلیج فارس و تنگه هرمز در ماههای اخیر به مرکز ثقل خبرها تبدیل شده است جایی که ایران از یکسو و آمریکا و متحدان عربش در سوی دیگر به یک مچ اندازی روی آورده اند . هم در عرصه نظامی و سیاسی و هم در عرصه رسانه ای و اقتصادی. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ایران و شبکه عرب زبان این کشور - العالم - را مسبب ناآرامی های بحرین و تحریک شیعیان عربستان معرفی می کنند، عربستان ایران را متهم می کند که قصد بسط نفوذ در کشورهای عرب و به گروگان گرفتن این کشورها را دارد.
تحریم های گسترده اخیر بر ایران و اعلام اینکه عربستان قصد دارد تا کمبود نفت ایران را جبران کند و به نوعی شکستن کمر اقتصاد ایران را آسانتر کند، موجب شده است تا ایران دست به مانورهای نظامی در خلیج فارس بزند، اعلام کند که در صورت لزوم تنگه هرمز را خواهد بست و همچون همیشه این کشورها را پیاده نظام و آلت دست دشمن بزرگ - آمریکا - معرفی کند.
آیا سوریه به میز قمار و عرصه رویارویی خطرناک ایران و کشورهای عربی به ویژه عربستان تبدیل شده است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر