به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

خاطره تقی رحمانی از سیزده بدر درزندان

ندای سبز آزادی

تقی رحمانی در صفحه فیس بوک خود خاطره ای درباره سیزده بدر زندان اوین در سال ۱۳۶۵نوشته و به بهانه این مطلب یادآور شده است که "برای ایران بهتر اول باید فضایی میان دوستان و یاران بدون کینه باشد. فضای میان زن و مرد، دوستان با یکدیگر و همکاران و حتی مخالفان.در دهه های گذشته می خواستند ایران را نجات دهند بدون آنکه در خود تغییری ایجاد کنند اما برای تغییر ایران تغییر در خود نیز لازم است. باید میان کل و جزء، جزء و کل رابطه بر قرار کنیم."

متن کامل مطلب تقی رحمانی

راستی فردا سیزده بدر است خاطره ای از زندان اوین در سال ۱۳۶۵دارم اون سال در اتاق در بسته در تدارک هفت.........................



تقی رحمانی در صفحه فیس بوک خود خاطره ای درباره سیزده بدر زندان اوین در سال ۱۳۶۵نوشته و به بهانه این مطلب یادآور شده است که "برای ایران بهتر اول باید فضایی میان دوستان و یاران بدون کینه باشد. فضای میان زن و مرد، دوستان با یکدیگر و همکاران و حتی مخالفان.در دهه های گذشته می خواستند ایران را نجات دهند بدون آنکه در خود تغییری ایجاد کنند اما برای تغییر ایران تغییر در خود نیز لازم است. باید میان کل و جزء، جزء و کل رابطه بر قرار کنیم."
متن کامل مطلب تقی رحمانی
راستی فردا سیزده بدر است خاطره ای از زندان اوین در سال ۱۳۶۵دارم اون سال در اتاق در بسته در تدارک هفت سین نوروز بودیم. خواستیم سبزه سبز کنیم عدس پخته شده را که در عدس پلو بود جدا کردیم. صد ها بار شستیم در امید و نا امیدی در بشقابی پهن کردیم و آبش دادیم. بعد از سه روز، صبحی نزدیک نوروز که برای وضو گرفتن و دستشویی رفتن می رفتیم نا گاه دیدیم که عدس جوانه زده است. اتاق در بسته ما از امید منفجر شد.
اما به خاطر این خوشحالی جریمه ای سخت شدیم. نگهبان سالن یک آموزشگاه اوین ما را به خاطر این سر و صدا از هوا خوری یکساعته در روز محروم کرد چون بلند خندیده بودیم.
اما آن سبزه آرام آرام سبز شد تا لحظه سال تحویل وقتی که در اتاق ۲۴سالن یک یکدیگر بوسیدیم و سال را تبریک گفتیم سبزه به ما امید داد دو روز بعد به بهانه کوچکی نگهبان سبزه را از ما گرفت و در سطل آشغال انداخت. با این وضع ما در روز سیزده در حیات زندان سیزده را بدر کردیم به امید اینکه در رفت و آمد سال ها بتوانیم آزادی رفاه و هوای تازه فهم یکدیگر را در جامعه خود داشته باشیم.
من همچنان به این امید زنده ام و تلاش می کنم، اما ما همه باید تلاش کینم یکدیگر را فهم کنیم، نفرت ها را به در کنیم تا با دلی عاری از کینه در سپهر ایران زیست کنیم.
اما نکته ای کوچک را باید یاد آور شد. برای ایران بهتر اول باید فضایی میان دوستان و یاران بدون کینه باشد. فضای میان زن و مرد، دوستان با یکدیگر و همکاران و حتی مخالفان.
در دهه های گذشته می خواستند ایران را نجات دهند بدون آنکه در خود تغییری ایجاد کنند اما برای تغییر ایران تغییر در خود نیز لازم است. باید میان کل و جزء، جزء و کل رابطه بر قرار کنیم
پس سیزده را به در کنیم به امید اینکه در جامعه و هر شهروند ایرانی بتواند مهربانتر با هم باشد حتی اندکی سیزده به در خوش بگذرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر