به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه

هشتم مارس؛ جشن زنان در زندان، غربت یا سکوت

 آیدا قجر
فعالان جنبش زنان، هشتم مارس امسال را در زندان، غربت یا در سکوت جشن میگیرند؛ پس از  سالیان سال برابری خواهی یا به علت احکام غیرقانونی در زندان به سر میبرند یا کشور را به قصد غربت و زندان نبودن ترک کرده یا در داخل ایران سکوت............

  فعالان جنبش زنان، هشتم مارس امسال را در زندان، غربت یا در سکوت جشن میگیرند؛ پس از  سالیان سال برابری خواهی یا به علت احکام غیرقانونی در زندان به سر میبرند یا کشور را به قصد غربت و زندان نبودن ترک کرده یا در داخل ایران سکوت اختیار کرده اند. سکوتی ناشی از احکام تعلیقی که مقابل تهدید دولتمردان ایران برای به حاشیه کشاندنشان صادر شد. اما سرکوب تنها سعی در از هم گسیختن آنان نداشت بلکه به گفته بسیاری از تحلیل گران و جامعه شناسان تلاش به خانه نشینی آنان کرد. 


نقش دولت احمدی نژاد در سرکوب زنان

چهار سال اول دولت احمدی نژاد شکل سرکوب ها متفاوت بود به طوری که وی با انتخاب زنان ضد زن در پست های سیاسی سعی در تفکیک و تبعیض بیشتر داشت و بسیاری از طرح های ضد زن در مجالس دوره وی، طرح،تصویب یا اجرا شد.

در ابتدا انتخاب مرضیه وحید دستجری به عنوان اولین وزیر زن پس از انقلاب اگر چه از دید برخی از اقشار جامعه نشان از اهمیت نقش زنان نزد احمدی نژاد و همفکرانش بود اما دستجردی که خود ارائه کننده ی طرح تفکیک جنسیتی بیمارستان ها بود، پس از رسیدن به پست وزارت طرح خود را به اجرا در آورد.

لایحه حمایت از خانواده در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و با حمایت نمایندگان زن حاضر در مجلس به تصویب رسید و پس از مناقشات بسیار بر مواد آن بالاخره پس از انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی و در روزهای پایانی کار مجلس هشتم صیغه قانونی شد که اعتراض بسیاری از فعالان حوزه زنان را برانگیخت.

شروطی که بر قانون صیغه گذاشته شده، سعی در حل مشکلات محتملی دارد که پس از ایجاد رابطه اتفاق خواهد افتاد در حالی که اصل این امر مورد انتقاد و اعتراض فعالان مدنی قرار دارد.

دو واقع دولتمردان به جای رفع مشکلات اقتصادی و فرهنگ سازی با اقداماتی از این دست، به ضرر مردم گام بر میدارند.

مساله تفکیک جنسیتی و تک جنسیتی کردن دانشگاه ها از دیگر طرح هایی است که در دوره احمدی نژاد به اجرا در آمده است. بسیاری از روانشناسان بر این باورند که هر چه تفکیک جنسیتی بیشتر باشد شاهد طلاق های بیشتری در آینده خواهیم بود زیرا زن و مرد فرصت شناخت جنس دیگر را نداشته اند.

خانه نشینی زنان در اثر تصویب قوانین کار، اصطلاحی است که توسط جامعه شناسان بر عملکرد رئيس دولت دهم نام گذاری شده است. اعطای مرخصی بارداری طولانی مدت، ساعات کاری کمتر با حقوق یکسان از جمله مواردی است که باعث شده تا کارفرما کمتر به استخدام زنان رغبت داشته باشد.

بیمه زنان خانه دار نیز یکی از مباحثی است که هنوز به صورت معلق مانده است. مظفر کریمی، مدیر کل بیمه های اجتماعی وزارت تعاون این طرح را غیرعملی و تهدیدی برای انسجام خانواده ها عنوان کرد و گفت «مشکل این طرح این است که حق بیمه کارفرما را چه کسی باید پرداخت کند، اگر شوهر قرار است این کار را انجام دهد و از جیب خانواده پرداخت شود در این صورت پرداخت حق بیمه از جیب زن و مرد فرقی با یکدیگر نداشته و این نوع بیمه تنها باعث اختلاف در خانواده ها می شود».

اتفاقاتی که بر شمردیم در ادامه قوانین تبعیض آمیز علیه زنان به تصویب رسیده است، در این میان اما فعالان جنبش زنان موفقیت هایی نیز کسب کرده اند که هر چند در مقابل هجمه ی پدر سالاری اندک می نماید اما به گفته بسیاری از فعالان این حوزه، سرکوب گسترده جمهوری اسلامی و ترس از قدرت گرفتن زنان نشانه ی تاثیرگذاری آنان بر جامعه است.

دستاوردهای جنبش زنان

کمپین یک میلیون امضا با هدف «تغییر قوانین زن ستیز» و «پیوستن ایران به کنوانسیون بین المللی رفع تبعیض علیه زنان» شکل گرفت. تکثرگرایی و توجه به اقشار پائین تر جامعه از ویژگی های برتر این کمپین در راستای آگاهی بخشی محسوب می شود.

آوازه ی کمپین از مرزها فراتر رفت تا آنجا که توانست جایزه سیمون دوبوار را که یکی از مطرح ترین روشنفکران قرن بیستم بود از آن خود کند.

قوانینی مانند، سن ازدواج، اجازه ازدواج، مهریه، ریاست خانواده، نفقه، ارث، دیه، اشتغال، طلاق، سرپرستی و حضانت، چند همسری، تابعیت و ... که همه نشان از جنس دوم شناختن زن دارد مورد اعتراض برابری خواهان قرار گرفت و توانستند توسط کار گروهی و همراهی و هماهنگی بین خود، صدای این اعتراض را به لایه های زیرین جامعه منتقل کنند.

اگر امروز سخن از امکان اعطای حق تابعیت از طریق مادر در میان است، یا حکم سنگسار هرچند فقط از نظر قانونی حذف می شود تنها در اثر پی گیری و از پا ننشستن این فعالان به وقوع پیوسته است.

اگر در گذشته، به دلیل کمبود یا نبود رسانه های قدرتمند و ارتباط این رسانه ها با داخل ایران، بسیاری بدون آنکه صدایشان به جایی رسیده شود قربانی قوانین تبعیض آمیز می شدند، امروز زنان توانسته اند با ایجاد شبکه های مختلف میان خود و ارتباط این شبکه ها با رسانه ها و دنیای پیرامونشان، کوچکترین اتفاقات را به گوش دیگران برسانند، به طوری که امروز برای حکم سنگسار هزاران نفر در اقصی نقاط جهان به اعتراض بر می خیزند.

با توجه به تمام تلاش جمهوری اسلامی برای سرکوب زنان باز هم بیانیه هایی در رد خشونت علیه زنان، اعتراض به قوانین تبعیض آمیز در داخل ایران منتشر شده و به مجلس شورای اسلامی تحویل داده می شود.

تغییر سن ازدواج یکی از نمونه ثمربخشی های فعالیتهای زنان در این حوزه است.

گذری بر تاریخچه ۸ مارس

در هشتم مارس ۱۸۷۵، خیابان های شهر نیویورک میزبان زنان کارگری بود که به میزان دستمزد خود معترض بودند، حرکت های اینچنینی زمینه ساز حرکت های دیگر شد و در سال ۱۹۰۷، در گرامی داشت حرکت پنجاه سال گذشته باز هم زنان در تظاهرات اعتراض خود را به وضعیت نابرابر حاکم بر آنها ابراز داشتند.

در سال ۱۹۱۰، کلارا زتکین، یکی از اعضای حزب سوسیالیست، در دومین کنفرانس زنان سوسیالیست پیشنهاد داد تا یک روز را به نام زنان ثبت کنند، روز اول ماه می نخستین پیشنهاد زنان اتریشی بود اما زنان آلمان، ۱۹ مارس را به دلیل یادبود مبارزات انقلابی سال ۱۸۴۸ علیه رژیم پادشاهی مطرح کردند تا آنکه در سال ۱۹۱۳، «دبیر خانه بین المللی زنان» که یکی از نهادهای سوسیالیستی مطرح بود، به یاد مبارزه زنان کارگر در آمریکا، هشتم مارس را به عنوان روز جهانی زن انتخاب کرد.

در سال ۱۹۷۷ سازمان ملل در قطعنامه ای، ۸ مارس را با عنوان «روز حقوق زنان و صلح بین المللی» وارد تقویم رسمی خود کرد.

امروز بیش از یک قرن از مبارزات برابری خواهانه زنان می گذرد، مبارزاتی که هزینه های بسیاری را مانند هر مطالبه ی مخالف دولت دیگری در بر دارد، اما زنان همچنان در سراسر جهان نسبت به خشونت و تبعیضی که علیه آنان رفتار می شود معترض اند.

اما هشتم مارس در ایران، در سال۱۳۰۱ توسط جمعیت «پیک سعادت زنان» در شهر رشت شناخته و گرامی داشته شد. اما از آنجایی که حکومت ها سعی در حاکمیت بر ناآگاهی دارند، این حرکت با سرکوب حاکمیت زمان مواجه شد و تا مدت ها سکوت دامان شهرها را فرا گرفته بود.

گرامیداشت هشت مارس در اوایل انقلاب ایران نیز با سرکوب نظام نوپای اسلامی مواجه شد.

اما با ریاست جمهوری محمد خاتمی، فضای باز سیاسی و مطبوعاتی حاکم بر کشور، فرصت را برای پتانسیل موجود در جامعه بوجود آورد و از آن پس به یاری رسانه ها، تلاش حکومت برای به فراموشی سپردن مناسبت هشتم مارس بی نتیجه ماند.

آگاهی در مبارزه با سرکوب

بسیاری از فعالان جنبش زنان، اهرم مقابله با سرکوب را در آگاهی بخشی بیشتر به جامعه می دانند.

پروین بختیارنژاد، فعال جنبش زنان و محقق بر این باور است که می توان بدون برداشتن گام های پر صدا و به دور از هیاهو، آگاهی را به شهرستان ها و شهرهای کوچک کشاند تا ضمن اطلاع یابی زنان از حقوق نداشته خود، حمایت آنان را به همراه داشت.

پروین اردلان در گفتگو با وبسایت کانون زنان ایرانی آگاهی را در کنار لزوم باز تعریفی فعالان جنبش زنان قرار داده و معتقد است پس از سرکوب و از هم گسیختگی پیش آمده ناشی از آن، فعالان جنبش زنان نیاز به بازیابی خود در فضای تازه دارند تا متوجه کاستی ها و نقاط قوت خود در فضای بسته امروز شوند و راهکارهای عملی و شاید متفاوتی را در پیش گیرند.

هشتم مارس در سکوتی سیاسی در حالی از راه می رسد که فضای سیاسی کشور برای مشارکت سیاسی زنان بیش از گذشته بسته میشود. اما زنان پیش از این نیز نشان داده اند اگر در راه مطالبات خود تنها هم بمانند از پای نمی نشینند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر