به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه

جنبش زنان باید بیش از پیش، در اشکال سنتی فعالیت داشته باشد

 آزاده کیان بر این باورست که جنبش زنان ایران مثل دیگر کشورهای منطقه و کشورهای عربی، جنبش طبقه متوسط تحصیل کرده است که نتوانست تا قبل از انتخابات ۸۸ خود را به شهرهای کوچک و اقشار دیگر زنان بسط دهد و منافعشان را در نظر بگیرد تا پایه ای شود میان اقشار مختلف.  وی معتقد است «محافظه کاران به زنان همفکر خود نیز مجال.........................
  آزاده کیان بر این باورست که جنبش زنان ایران مثل دیگر کشورهای منطقه و کشورهای عربی، جنبش طبقه متوسط تحصیل کرده است که نتوانست تا قبل از انتخابات ۸۸ خود را به شهرهای کوچک و اقشار دیگر زنان بسط دهد و منافعشان را در نظر بگیرد تا پایه ای شود میان اقشار مختلف.
 وی معتقد است «محافظه کاران به زنان همفکر خود نیز مجال مشارکت سیاسی نمی دهند مگر آنکه مطمئن باشند خطری تهدیدشان نمی کند».

در آستانه روز جهانی زن با آزاده کیان، استاد و مدیر مرکز تحقیقات جنسیتی دانشگاه پاریس پیرامون مسایل روز مرتبط با حوزه زنان به گفتگو نشستیم.

در ادامه متن این گفتگو را می خوانید



در آستانه  ۸ مارس قرار داریم . بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و آمیختگی هویتی که همه به آن دچار شده بودند به نظر شما جنبش زنان توانسته خود را بازتعریف کند؟


به نظر من نه، جنبش زنان ایران مثل دیگر کشورهای منطقه و کشورهای عربی، جنبش طبقه متوسط تحصیل کرده است که نتوانست تا قبل از انتخابات ۸۸ خود را به شهرهای کوچک و اقشار دیگر زنان بسط دهد و منافعشان را در نظر بگیرد تا پایه ای شود میان اقشار مختلف. به همین دلیل عملا نتوانست خواسته های اقشار دیگر زنان را که آنها هم خواستار برابری هستند در نظر بگیرد و نتوانست صدای آنها باشد تا از حمایتشان برخوردار شود، امروز هم با خروج برخی از چهره های فعال جنبش زنان و سرکوب از سوی جمهوری اسلامی فعالیتهایش محدود شده است.

دلیل تضعیف جنبش زنان در ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری فقط سرکوب نیست بلکه به کم توجهی زنان فعال این جنبش نیز باز می گردد. من بارها از زمانی که کار میدانی می کردم تا زمان انتخابات ریاست جمهوری از صدها نفر از زنانی که در شهرهای کوچک فعال هستند و سعی در روشنگری دارند، شنیدم که اصلا کسی به سراغ آنها نرفته و رابطه ای با فعالان جنبش زنان نداشتند، در حالیکه خودشان در جهت پیشرفت حقوق زنان میان خود و همسایگانشان تلاش داشتند، به یکدیگر سواد می آموختند یا دیگری را از حقوق خود مطلع میکردند. این اتفاق میان زنان بلوچ بسیار دیده شده بود.

متاسفانه هیچ ارتباطی بین فعالان در شهرهای بزرگ با آن خانمها وجود نداشت، وجود مدارس و زنان تحصیل کرده روستایی نیز تغییرات زیادی را ایجاد کرده مانند بالا رفتن سن ازدواج در روستاها. تحقیقات در نقاط مختلف ایران نشاندهنده آن است که بسیاری از زنان روستایی خواهان دستیابی زن و مرد به مشاغل سیاسی هستند و حتی کار خانگی و تربیت فرزندان را نیز برابر میان زن و مرد می دانستند در واقع به لحاظ فکری زنان ایران بسیار تغییر کرده اند اما در ارتباط با جنبش زنان ایران قرار نگرفته اند.


شما برای بارور شدن و بیشتر فعال شدن زنان ایران، با توجه فضای سرکوب شدیدی که در ایران همه به آن دچار هستند، چه راهکارهای عملی را پیشنهاد میکنید؟

در شرایط فعلی ایران تنها راهکاری که عملی به نظر می رسد تقویت جامعه مدنی زنان است، و در این ارتباط هم جنبش زنان باید بیش از پیش در اشکال سنتی تر فعالیت داشته باشند البته من به خودم اجازه نمیدهم نسخه ای بدهم اما آنچه در طی این سالها دیدیم و از انتخابات ریاست جمهوری به این سمت هم شاهدش هستیم، تاکید جنبش زنان و جنبش سبز بر شبکه های ارتباطی مجازی است که این نوع ارتباط، نیمی از جمعیت ایران را در بر میگیرد ولی نیم دیگر از این شبکه های ارتباطی اجتماعی محروم هستند.

کار در شبکه های سنتی و ارتباط رودر رو با زنان جامعه را باید درنظر گرفت در غیر این صورت ما به نیمی از جمعیت ایران بی توجهی کرده ایم.

مثالی که می خواهم بزنم میتواند از سرکوب هم پیش گیری کند، به طوریکه پیش از این هم بسیاری از زنان از شبکه های سنتی استفاده کردند، نباید به این زنان از بالا نگاه کرد، بلکه این آگاهی اگر وجود داشته باشد باید دوطرفه باشد یعنی باید در شبکه های سنتی تر در مراسم اعیاد یا فرصت ها حاضر شد و از این طریق کنش و واکنش واقعی صورت داد تا جامعه ی مدنی تحکیم شود.

منظور از جامعه مدنی لزوما سازمان غیر دولتی نیست بلکه بسیاری از جامعه مدنی از گروه های غیر رسمی تشکیل شده مانند شبکه های دوستی است که میتوانند در فرصت مناسب به شبکه های رسمی تبدیل شوند، این شبکه ها به این دلیل که سنت همیاری همیشه در جامعه ما وجود داشته، به راحتی ایجاد و تقویت می شوند و به یکی از پایه های محکم تبدیل شوند.

مساله ی دیگری که خیلی به جنبش زنان ضربه زده است شبکه های مجازی است که بیشتر در خارج از کشور فعال هستند و فعالان جنبش زنان داخل کشور را با فعالان در خارج از کشور بیشتر از داخل در ارتباط قرار داده است و این خود باعث تضعیف جنبش زنان در داخل و تقویت آن در خارج از کشور شده است اما از آنجا که هنوز ملت دولت ها هستند که زمینه ی واقعی تغییر را در خود دارند، وجود شبکه های مجازی بین المللی نمی تواند به صورت کارآمد بر تغییرات بر ملت دولت ها نقش ایفا کند.

 ارتباط واقعی با زنان دیگر اقشار مهمترین نقش را دارد، لازم هم نیست حتما فعال شناخته شده باشید بلکه خیلی از زنانی که خواهان برابری هستند می توانند از همین طریق به هم وصل شوند. تقویت نهادهای مدنی چه  سنتی تر و چه مدرن تر بهترین و عملی ترین راه در پاسخ به این سوال است.



با توجه به انتخابات مجلسی که پشت سر گذاشتیم، چرا نرخ مشارکت سیاسی زنان، حتی همفکران جمهوری اسلامی از پائین ترین نرخ های جهانی است؟



شما اگر لیست اصلی محافظه کاران جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری نگاه کنید در کل ۹ خانم وجود دارند؛ وقتی به عملکرد این خانم ها نگاه کنیم، اکثر قریب به اتفاق از مجلس هفتم به بعد در پارلمان حضور داشتند چه از اصولگرایان چه از لیست آقای احمدی نژاد که نقش مهمی در تصویب قوانین تبعیض آمیز داشتند، همین خانم ها در مجلس هفتم از چند همسر گزینی بسیار دفاع کردند یا خواهان برخورد شدیدتر با بدحجابی شدند تاکنون هم اگر به روند مشارکت آنها در مجالس نگاه کنیم می بینیم در کل قدمی در جهت احقاق حقوق زنان یا برای مثال تغییر قوانین تبعیض آمیز برنداشتند و حتی بسیار بیشتر از آقایان محافظه کار مخالف حقوق زنان پیش رفتند.


مساله ای که نباید فراموش شود خانم مریم بهروزی است که بسیار محافظه کار بود، ایشان در انتخابات مجلس هشتم خواهان سهمیه بندی در لیست محافظه کاران بود و خوب به هیچ وجه خواسته وی مورد قبول واقع نشد و از شرکت در انتخابات استعفا داد و شرکت نکرد. یعنی حتی وقتی خانم محافظه کاری مثل ایشان خواهان این می شود که حداقل ۸ نفر از لیست ۳۰ نفره محافظه کاران را خانم ها تشکیل دهند باز هم موافقتی صورت نمی گیرد.

محافظه کاران به هر حال از پذیرش حتی خانم های محافظه کاری که بخواهند در جهت حقوق زنان گام بردارند نیز سر باز می زنند و به همین دلیل انتخابات مجلس این دوره هم خانم هایی حاضرند که هیچ وقت در گذشته در راستای احقاق حقوق زنان گامی بر نداشته و میتوان پیش بینی کرد که در آینده نیز اقدامی در این راستا نکنند.

محافظه کاران حاضر به قبول تعداد بیشتر خانم ها نیستند و خانم هایی که در شهرستان ها کاندید شده اند مستقل اقدام کرده اند. محافظه کاران در واقع بیش از این حاضر به شرکت دادن زنان نیستند مگر همان زنانی که مطمئن باشند از جانب آنها خطری تهدیدشان نخواهد کرد.

این رفتار باعث می شود که اگر در میان محافظه کاران هم زنانی وجود داشته باشد که بخواهند در راستای حقوق زنان اقدامی انجام دهند، خود آنها هم کنار زده می شوند.


اخیرا خبر تصویب موادی از لایحه حمایت از خانواده از جمله در مورد  ازدواج موقت در رسانه ها منتشر شد، به نظر شما شروطی که برای این قوانین در نظر گرفته شده، چه تاثیری بر اصول این لایحه دارد؟

چطور میتوان ثبت ازدواج موقت را قانونی کرد در حالی که زن نتواند ثابت کند از همان شخص باردار شده است یعنی این شروط پس از ایجاد رابطه خواهد بود در حالیکه اگر از ابتدا ازدواج موقت ثبت شود تضمینی است برای این که اگر کودکی از این رابطه بوجود آمد، پدر وی مشخص باشد و بتواند از او ارث ببرد و نام وی را داشته باشد.

تصویب این قانون در واقع امتیازدهی به خانم هاییست که مخالف عدم ثبت ازدواج موقت بودند و هم نخواهند ازدواج موقت از ابتدا ثبت شود و امتیازی برای آنهایی باشد که مخالف ثبت ازدواج موقت هستند.

تصویب این لایحه نوعی نه سیخ بسوزد و نه کباب است که در کل به ضرر خانم هایی خواهد بود که ازدواج موقت می کنند بدون آنکه از تضمیناتی که از ثبت این ازدواج می تواند داشته باشد بهره مند شود.


در مورد چند همسری چطور؟

در این مورد هم باز به این شکل است به این معنی که شرط توان مالی حفظ شده است یعنی آقایانی که از موقعیت مالی خوبی برخوردار هستند می توانند ازدواج کنند در صورت ازدواج و مخالفت همسر اول باید مهریه او را بدهند یعنی باز هم به توان مالی مرد باز میگردد یعنی در کل باز هم قانونی است به نفع مردان، خصوصا مردانی که از توان مالی بالاتری برخوردار هستند.

به بهانه تعداد بیشتر زنان بیوه و مجرد قانونی به نفع مردان وضع کرده اند. این در حالیست که حتی خانم های مذهبی نیز با این مساله مخالفند به طور مثال خانم اعظم طالقانی هم خواهان تغییر قانون است زیرا آن ها هم معتقدند چند همسر گزینی دلیلی جز تفنن جویی مردان خصوصا ثروتمندان ندارد.

یکی از معضلات جامعه امروز این است که مردان جوان به علت وجود بحران اقتصادی و گرانی ازدواج در حالی که قوانین ازدواج را گران میکنند، توانایی تشکیل زندگی مشترک ندارند و از سوی دیگر آقایانی که ازدواج کردند اگر وضع مالی خوبی داشته باشند به آنها اجازه ازدواج مجدد داشته باشند، در واقع به جای آنکه شرایط اقتصادی را تغییر داده و اشتغال زایی کنند تا جوانان شاغل شده و اگر بخواهند خانواده تشکیل دهند به آقایانی که ازدواج کرده و بچه دارند اجازه چند همسری می دهد، این قانون نه فقط برخلاف حقوق زنان است بلکه خلاف حقوق مردان جوانی است که به دلیل اقتصادی قادر به تشکیل زندگی مشترک نیستند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر