به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

ادبیات غیرمتعارف آقای احمدی نژاد و چادرهای رنگارنگ سرهنگ قذافی

 مهستی شیرازی
می گویند سرهنگ قدافی، رهبر لیبی هر کجا می رود، چادرهای مشهورش را با خودش می برد و به بهانه ی امنیت – بخوانید از فرط ترس- در هیچ جایی نمی خوابد الا در چادر ! راست و دروغ این خبر با خبرنگاران و رسانه هایی است که مشتاقانه! این عادات عجیب و غریب رهبر لیبی را مخابره می کنند و ظاهراً مشفقانه! به گوش جهانیان می رسانند. می گویم ظاهراً، چون می بینم که از لباس های رنگارنگ و ژست های دیوانه وار و محافظان متفاوتِ سرهنگ قذافی، خیری به مردم لیبی نمی رسد و آبرویی برای آنها به همراه ندارد، اما برای خبرنگاران و رسانه های خارجی، خالی از لطف و نصیب..........می گویند سرهنگ قدافی، رهبر لیبی هر کجا می رود، چادرهای مشهورش را با خودش می برد و به بهانه ی امنیت – بخوانید از فرط ترس- در هیچ جایی نمی خوابد الا در چادر ! راست و دروغ این خبر با خبرنگاران و رسانه هایی است که مشتاقانه! این عادات عجیب و غریب رهبر لیبی را مخابره می کنند و ظاهراً مشفقانه! به گوش جهانیان می رسانند. می گویم ظاهراً، چون می بینم که از لباس های رنگارنگ و ژست های دیوانه وار و محافظان متفاوتِ سرهنگ قذافی، خیری به مردم لیبی نمی رسد و آبرویی برای آنها به همراه ندارد، اما برای خبرنگاران و رسانه های خارجی، خالی از لطف و نصیب نیست.
با همین مقدمه ی کوتاه، یک راست می روم سر اصل مطلب؛ که من هم همان قدر از آداب ندانی و ادبیات غیر دیپلماتیک  آقای احمدی نژاد احساس احترام و حرمت می کنم که یک لیبیایی دلسوز از دیدن سخنرانی سه ساعته ی قذافی! و من هم همان قدر با مصاحبه ها و ادعاهای تکراری آقای  احمدی نژاد دردَم می آید که یک لیبیایی از دیدن لباس های غیر تکراری و چادرها ی رهبر لیبی.
مردم می پرسند: آیا کسی از نزدیکان و همراهان آقای  احمدی نژاد هست که بداند رسانه هایی که دربه در  به دنبال جواب های احمدی نژاد و چادر های قذافی می گردند، به دنبال کشف «کدام حقیقت» اند؟ آیا کسی هست که به آنها بگوید گمشده ی این رسانه ها چیست؟ آیا یکی از آنها نمی تواند لحظه ای به کمپ جناب سرهنگ قذافی برود و حقیقت گم شده ای را که خبرنگاران اطراف چادرها به دنبال آن می گردند، ببیند و آن را هم به صاحب دولت خود برساند تا کمتر خود را گم کند؟
عقلای مملکت کجا ی کار نشسته اند؟ آنها این «اشتهای وافر رسانه های خارجی» را چگونه می ببیند؟ مدیریت جهان؟ الگوی جدید اقتصادی ؟ دیپلماسی عمومی ؟ شجاعت و صراحت ؟
می دانید که این حنا دیگر رنگی ندارد. کسانی که ادعاهای آقای  احمدی نژاد را هنوز باور دارید و هنوز هم به مهارت نداشته ی او در مصاحبه دل خوش اند، از او بخواهند یک بار با رسانه های ایرانی آزادانه مصاحبه کند و یکبار رو در روی خبرنگاران وطنی بنشیند و سوال هایشان را پاسخ دهد. اگر هنوز هم کسی هست که به شجاعت نداشته ی او می نازد، بگویدش به دعوت های دانشجویی پاسخی بدهد و دست کم همین نمونه آخر پیشنهاد دانشجوی دربند، مجید دری را بپذیرد و تنها یک بار با اطلاع قبلی! در یکی از دانشگاههای تهران حضور یابد.

زنهار! مبادا باور کنید، مردم دنیا شجاعت کسی را باور می کنند که جرات یک حضور را در میان دانشجویان دانشگاهای سرزمین خود ندارد.
زنهار! مبادا باور کنید، بانک جهانی و اقتصاددانان جهان، از وضعیت اقتصادی ایران بی خبر اند و آنها هم هر روز رسانه ی ملی گوش می دهند و آمارشان را از بانک مرکزی ما می گیرند.
زنهار! مبادا آداب ندانی و ادبیات غیر دیپلماتیک احمدی نژاد را، به حساب صراحت و جسارت و دیپلماسی عمومی بگذارید.
زنهار! او اگرچه برگزیده ی ملت نیست اما مادامی که نماینده ی رسمی ایران است، مبادا با تردید در کشته شدن سه هزار آمریکایی خود را با گفتمان و آداب و آئینِ عاملان آن شریک کنید.
و باز هم مردم می پرسند: آیا خبر ها به متولیان امور می رسد؟ آیا باخبرند که اشتهای وافر «رسانه های خارجی» برای به نمایش کشیدنِ احمدی نژاد، نه از فرط اعتبار اعتمادِ به او در معادلات بین المللی است و نه از سر شیفتگی به گفتمان احمدی نژادی. رسانه هایی که بنا به تجربه و به حکم عقل و عقلانیت و به ضرورت احتیاط ، باید در دلسوزی آنها برای ملت ایران به دیده ی تردید نگریست. رسانه هایی که مصاحبه با آنها که نه رسم عزت ایرانی است، نه شرط حکمت و مسلمانی است و نه به مصلحت نظام.
به مصلحت نظام نیست، که اگر بود، احمدی نژاد در سرزمین بیگانه و میان غریبه ها دعوای خانگی خود را با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام – که از قضا رئیس مجلس خبرگان هست – جار نمی زد و کم خردی نمی کرد که «او را جدی نگیرید».
شرط حکمت و مسلمانی نیست، که اگر بود کشته شدن هزاران بیگناه را بهانه نمی کرد، تا به هر بهانه ای جنجالی بیافریند و به هر قیمتی، هیبتی دروغین بنمایاند و هر وسیله ای  را دستاویز هدفی  ناپسند کند.
و بدتر از همه، رسم عزت ایرانی نیست که از هر تریبونی مذاکره و گفتگو با آمریکا را گدایی کند و به هر سوالی، گزافی بگوید و به هر ترسی، لافی بیاید و قذافی وار، عزت ایران و ایرانیان را به ریشخند بگیرد.
مردم می گویند: سکوت ما را که نمی شنوید!  تا دیر نشده است صدای اعتراض جهانیان را گوش دهید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر