به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

تست آستانه تحمل مردم

 مهرداد نصرتی
حاکمیت در ایران بارها به اثبات رسانده است که رگ خواب مردمش را بخوبی میشناسد .روش " محک زدن پیش از عمل" یا " برآورد آستانه تحمل عمومی" هم به اندازه کافی از محل اطمینان برخوردار است ، لذا حاکمیت هر بار برنامه ای را در دست می گیرد که در آن احتمال بروز حساسیت و برخورد ملی وجود داشته باشد شاهد آن هستیم که ابتدا عملیات محک زنی در نقاطی که احتمال حساسیت........
حاکمیت در ایران بارها به اثبات رسانده است که رگ خواب مردمش را بخوبی میشناسد .
روش " محک زدن پیش از عمل" یا " برآورد آستانه تحمل عمومی" هم به
اندازه کافی از محل اطمینان برخوردار است ، لذا حاکمیت هر بار برنامه ای
را در دست می گیرد که در آن احتمال بروز حساسیت و برخورد ملی وجود داشته
باشد شاهد آن هستیم که ابتدا عملیات محک زنی در نقاطی که احتمال حساسیت
بیشتر را دارد اتفاق می افتد . سپس بازخوردهای تست انجام یافته را بررسی
می نماید و آنگاه بی سر و صدا سناریوی مدّ نظر را پیاده می کند. باید
توجه داشت که حاکمیت در طی پروسه های متعدد و مختلف محک زنی ، بخوبی
آموخته است که در صورت بروز حساسیت ملی بیش از حد ، پروسه عملیات اصلی را
متوقف کرده یا به تاخیر اندازد و البته باید توجه داشت که این تنها بدنه
اصلی و رسمی نظام نیست که از این فرایند بهره می جوید بلکه عناصر شاکله
هم گاهی با همین روش سناریوهای شخصی و گروهی خود را طراحی و اجرا می
نمایند که نمونه بارز آن را از سوی هواداران آقای مصباح یزدی در مورد
مطرح کردن ایشان بعنوان " امام" و جانشین بلامنازع رهبری شاهد بودیم. تست
برآورد آستانه تحملی که عدم دریافت ریسپانس عمومی مطلوب در آن ، منجر به
تاخیر افکندن طرح شد .

در اینجا انحصار رسانه ای در واقع بعنوان اصلی ترین ابزار ، راندمان
بالای این شیوه عملکرد را تضمین و ادامه کاربرد آن را توجیه و تجویزمی
نماید. لذا تصور اینکه "چینش سناریوها درعمل بدست صاحبات تریبون های
عمومی است " تصوری نه چندان دور از حقیقت است چراکه ابزار اصلی را در
اختیار دارد.

و اما :

این روزها شاهد اجرای سناریوی به تاخیر اقتاده ای هستیم که علت تاخیر آن
تقریبا بر عام و خاص روشن است . حساسیت های یکسال و چند ماه اخیر که
بازتابی فراملی داشت . عناصر حاکمیت بارها شفاف و روشن اعلام نموده اند
که تنها علت عدم برخورد با رهبران جنبش سبز یا به تعبیر آنان سران فتنه
درایت و مصالح نظام است و اولین و روشن ترین پیام این عبارات در واقع
انتظار برای کاهش حساسیت عمومی است ."ضعف در حافظه تاریخی" بر ما
ایرانیان انگ نیست بلکه صفتی است که موصوفش، هر لحظه و هربار به داشتن آن
صفت اقرار می کند . وجود این صفت بارز در واقع نقطه امید طراحان
سناریوهای "محک و سپس عمل " است چراکه می دانند قرار نیست انتظاری طولانی
را در پیش داشته باشند . از سویی متغییر نقطه عطف توجه ما معمولا وابسته
به حساسیت هایی است که از طریق رسانه ها کارگزاری و فعال می شوند فلذا
عملا کنترل شونده است. این دو خصوصیت چنان جسورپروریی دارد که بعد از
گذشت تنها یکسال و اندی از انتخابات دهم ریاست جمهوری ، کاندیداهای
قانونی اما معترض به نتیجه انتخابات در معرض حمله فیزیکی قرار میگیرند .

اقدامات هجومی علیه جناب آقای کروبی در چندین مورد و خصوصا طی ماه مبارک
رمضان امسال و عدم بروز حساسیت های عمومی قابل توجه نسبت به آن، برای
مهاجمان نوید بخش آمادگی جامعه برای ورود به حریم دومین کاندید معترض بود
. و این است که اینک به مراتب شاهد سنجش آستانه تحمل ملی در ارتباط با
این کاندید هستیم .

اعمال محدودیت در ارتباط گیری وی با مردم از طریق بازداشت ، بازجویی و
تعهدگیری از مراجعه کنندگان به دفتر وی ، دستگیری رئیس دفتر ایشان و اینک
حمله به محل دفتر و ضبط وسائل ، همه و همه از آبستن بودن هفته های آتی از
حوادثی بزرگتر خبر می دهد.

به نظر می رسد که بخش تندروی حاکمیت که تحمل هیچگونه نقد واعتراضی را
نداشته و تنها در انتظار فرصت مناسب برای انتقام جویی بوده است اینک زمان
را مناسب شناخته تا ضربه نهایی را وارد آورده و هردو معترض را طی یک
عملیات راهی حبس و دادگاه نماید.بعید نیست که در صورت امکان ، خبر این
دستگیری با تاخیر منتشر گردد تا بدینوسیله از حداکثر ظرفیت حساسیت گریزی
استفاده شود.

جالب آنکه دیگر از آن شعارهای آتشینی که خطوط قرمز را موسوی و کروبی
عنوان می کرد  هم خبری نیست و گویا همه و همه انتظار محاکمه شدن کسانی را
می کشند که تا دیروز از آن ها حکم جهاد علیه ربایندگان رای خود را می
طلبیدند و این همان چیزی است که باعث می شود تا هرگز هیچ فعال سیاسی در
ایران ،به اعتبار شعارهای عمومی دست به عمل نزند ، چرا که حداقل توقع آن
است که سیاسیون صبح " درود بر مصدق ، مرگ بر شاه" و بعد از ظهر " مرگ بر
مصدق ، جاوید شاه " را از خاطر نبرده باشند.آنان خود بخوبی می دانند که
اینک و به همین زودی تست آستانه تحمل مردم در مورد خبر دستگیری آنها مثبت
شده است.

نتیجه آنکه اینک دستگیری و محاکمه دو کاندید معترض ، بلکه سر منشاء های
اصلاح طلبی در ایران ، خبری است که خبرگزاری ها از هماکنون تیتر و لیدهای
آن را برای گذاشتن بر روی خروجی سایتهای خود آماده کرده اند.

اما در این میان واقعیتی غیر قابل انکار وجود دارد و آن اینکه نظام با
اینکار عملا با بخشی از خویش درگیر شده است . بخشی که راوی و بازیگر بیست
و پنج سال از تاریخ سی ساله نظام بوده ، در غم و شادی آن سهیم و عضوی از
اعضای حیاتی آن بوده است. در ضمن ناگفته ها و ناگفتنی هایی که هر انقلاب
خواه و ناخواه در گنجینه سینه خود نهان دارد را می داند و خود بخشی غیر
قابل حذف از آن اسرار بوده است.

در واقع من معتقدم چنانچه قرار باشد مهاری بر عملکردهای انحصارگرایانه
جریان حاکم وجود داشته باشد ، آن چیزی نخواهد بود الا همین مصلحت اندیشی
. مصلحتی که با خردگرایی از حذف نیروهای درون نظامی خودداری می کند و می
داند که هرگونه عملیات حذف در مورد آنها، آسیبی انعکاسی خواهد داشت .
آسیبی که خود نظام را هدف می گیرد و نتایج منفی آن در واقع دامنگیر همه
اعضا و بلکه شاکله  آن می شود.

من به عنوان یکی از این هفتاد و چند میلیون نفری که ذیل پرچم ایران زندگی
میکند و همواره از اصل و ارکان نظام دفاعی خردگرایانه نموده ام و همواره
به امکان اصلاح نقایص و رفع معایب معتقد بوده ام، به گردانندگان اصلی
جریان حاکم توصیه می کنم یکبار دیگر در آثار منفی حاصل از ادامه این روند
حذفی بیاندیشند تا مبادا در فردای پشیمانی آرزوی تامل بیشتر در عملکرد
این روزها را داشته باشند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر