هانی زرتشت
محمود احمدی نژاد در مصاحبه ای مفصل با روزنامه ی ایران، کوشیده است تا هر آنچه در چنته دارد به کار گیرد شاید در آستانه ی سفر به آمریکا و هم زمان با آشکار شدن سندی دیگر درباره ی ستاد کودتا, بر صدر اخبار بنشیند و به خیال خود قدر ببیند و کانون مقدرات عالم باشد ! غافل از آن که اینبار بد جوری میان بی تدبیری نشسته است و کمر به نابودی خود بسته است و خود کرده را هم تدبیر نیست. مصاحبه ی محمود احمدی نژاد با روزنامه ی ایران ، فرصت خوبی است برای کسانی که هنوز به حمایت دولت او خود را به زحمت می اندازند؛ تا آبروی خود را بپایند و باورشان بشود که «از ماست که بر ماست». اگرچه از این فرصت ها کم نبوده اند و کم نبوده اند حامیانی که.......
محمود احمدی نژاد در مصاحبه ای مفصل با روزنامه ی ایران، کوشیده است تا هر آنچه در چنته دارد به کار گیرد شاید در آستانه ی سفر به آمریکا و هم زمان با آشکار شدن سندی دیگر درباره ی ستاد کودتا, بر صدر اخبار بنشیند و به خیال خود قدر ببیند و کانون مقدرات عالم باشد ! غافل از آن که اینبار بد جوری میان بی تدبیری نشسته است و کمر به نابودی خود بسته است و خود کرده را هم تدبیر نیست. مصاحبه ی محمود احمدی نژاد با روزنامه ی ایران ، فرصت خوبی است برای کسانی که هنوز به حمایت دولت او خود را به زحمت می اندازند؛ تا آبروی خود را بپایند و باورشان بشود که «از ماست که بر ماست». اگرچه از این فرصت ها کم نبوده اند و کم نبوده اند حامیانی که به هرفرصتی، از حمایت او برگشته و به جبران کوشیده اند؛ اما این مصاحبه ی آخر چیز دیگری است. آن روز که دولت نهم سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور را به بهانه ای اصلاح ساختار حذف کرد؛ اگر توسط قوای نظارتی و مسئولان امر نادیده گرفته نمی شد؛ امروز کار به وزارت امور خارجه نمی رسید و وزارت امور خارجه به حاشیه نمی رفت و مسئول دولت در یک مصاحبه ی رسمی اعلام نمی کرد که : ” ساختار وزارت خارجه، تشکیلات سفارتخانهها و درجهبندی آنها باید عوض شود. همچنین ارزیابیها و ادبیات دیپلماتیک باید تغییر کند “
اگر قوای نظارتی در اجرای مصوبات مجلس و مجمع ، سهل انگاری این همه سهل انگاری نمی کردند و مجلس بجای نظارت بر مجری، تعامل با مجری را رسم نمی کرد و باب معامله بر سر اجرای قانون با مجری قانون باز نمی شد و مجلس مردم به کارگروه های واسطه تقلیل نمی یافت ، امروز احمدی نژاد رسماً فاتحه ی مجلس را نمی خواند و استقلال و تفکیک قوا را به سخره نمی گرفت و ناظران قانون را یاوران خویش نمی دانست و در مصاحبه روزنامه ی ایران رسماً نمی گفت :
” بعضیها استقلال قوا را فقط برای قوه مقننه و قوه قضائیه میخواهند. اتفاقاً قوه مجریه، قوه اول کشور است، بعضیها یک جمله حضرت امام(ره) را متعلق به زمانی که نظام ما پارلمانی بوده برجسته میکنند، آنزمان رئیسجمهور مسئول اداره کشور نبوده بلکه نخستوزیر مسئول اداره کشور بوده که از طریق مجلس انتخاب میشده است. آن موقع مجلس بالاترین بود. اکنون در قانون اساسی قوه مجریه بار اصلی اداره کشور را بر دوش دارد و قوای دیگر باید کمکش کنند. “
اگر جسارت احمدی نژاد در خصوص تمسخر نشانه های مذهبی و ادعاهای خارج از عرف او در باره ی آنها توسط مراجع تقلید با هشدارهای جدی تر و برخورد های تندتر مواجهه می شد و بی اعتنایی های دولت به مراجع ، با بی اعتنایی بزرگان مملکت مجال تشدید نمی یافت؛ امروز این گونه احمدی نژاد دین اسلام و مسلمانان ایران را به هم نمی آمیخت و آنها را به رخ هم نمی کشید و از تقابل آنها دل خوش نمی کرد و برای تضاد آنها نقشه نمی ریخت و آینده ی جهان را از مستضعفین نمی گرفت و به تنهایی از آن ملت ایران نمی دانست و ناسیوانالیسم مبتذل را به هم به فاشیست مبتذل و اسلام بنیادگرا گره نمی زد و منشور کورش را بهانه ی معرفی ذوالقرنین قرآن نمی کرد و از هر نمدی کلاهی نمی ساخت و کلاهداری نمی کرد و بر میراث اسلام و تمدن ایران راست نمی نشست و این گونه آهنگ دروغ به سمفونی ایران نمی نواخت که :
من به ۸۰-۷۰ کشور جهان سفر کردهام، در بین مردم، دانشگاهیان و سیاستمداران آنها حضور یافتهام، هر روز هم دارم میخوانم، مردم ما هم دنیا را دیدهاند، اهل دنیاگردی هستند، ایرانیها به این مسئله خیلی علاقهدارند و خوب هم هست، چون روح ملت ایران بزرگ است و نگاهش جهانی است، مشکلاتی داریم اما بالاخره مسیرمان مسیر درستی است، با سرعت در مسیر خوب جلو میرویم، باید همه کمک کنیم، همدلی، برادری و هم افزایی باشد، همچنین امید و نشاط در جامعه باشد، که تا حد بسیار بالایی الحمدلله هست، من اعتقادم این است که این مسیری که امروز در برابر ملت ایران باز شده، ادامه دارد، به لطف خدا هیچ عاملی دیگر نمیتواند تغییر در این راستا ایجاد کند و همه این دشمنیها علیه ملت ایران به سنگ میخورد. همانطور که گفتم آینده از آن ملت ایراناست و مسیر هم مسیر خوبی است، این مشکلاتی را هم که داریم انشاءالله به فضلالهی در این سه سال دولت دهم، تا حد زیادی حل میشود.
از روزی که حامی سرسخت احمدی نژاد به عنوان منتقد نمونه جایزه گرفت و به حمایتش دل خوش کرد و منتقدان دولت را هر بار به بهانه ی شریعت مداری، کافر و مرتد خواند و هر روز حرمت مخالفان حکومت را به رسم شریعتمداریپرده درید؛ باید انتظارش را می داشت که با گردش آسیاب نوبت به او هم برسد و به رسم محمودِ زمانه ، او هم به خروج از دایره اسلام و ولایت و نظام تهدید شود و به زبان محمود خویش لجن مال شود و به معیار حق و باطل خویش خوانده ، این گونه سنجیده شود :
” بعضی از روزنامهها خودشان را معیار حق و باطل میدانند. خیلی جالب است که میگویند اگر ما گفتیم که مثلاً این بد است همه باید بگویند این بد است. سعی کنند منصف باشند. در رسانههای ما اخلاق باید حرف اول را بزند. متأسفانه بعضی همین طوری افراد را متهم میکنند. من این مسائل را قبول ندارم. فکر میکنند که در بین این ۷۵ میلیون نفر فقط چندنفر هستند که ولایتمدار هستند و بقیه فاسد هستند.!”
آری؛ وقتی که دلسوزان نظام ، به خاطر عدم همراهی با دولت ، سران فتنه خوانده می شوند و دلسوزی به حمایت دولت خلاصه می شود، معلوم است که احمدی نژاد حق دارد که در دلسوزی ها تردید کند و بپرسد ” مگر معنی دلسوز چیست ؟ . روزگاری که به تعبیر مولایمان علی ، اسلام پوستین وارونه می پوشد و سردار مشفق ، نعل وارونه می زند و آب سر بالا می رود و قورباغه هم ابوعطا می خواند ؛ معلوم است چه کسانی داعیه دار اسلام می شوند و خود را حلاج بر سردار می خوانند تا محمود هم به حمایت تمام قد از آنها بر خیزد .
از همان روز که یاران امام که به حاشیه رفتند ،معلوم بود می خواهند گفتمان امام را به حاشیه ببرند تا دولت را بر صدر امور بنشانند . آنگاه که یاران انقلاب را منحرف خواندند ، آشکار بود که گفتمان انقلاب هم منحرف می شود و پارسال که به ستادهای انتخاباتی یورش بردند و به قول سردار مشفق اتاق های جنگ را فتح کردند ، معلوم بود روزی هم رئیس دولت همه ی قوا را یکی می داند و همه را تحت امر خود می خواند و رسماً برای منتخبان مجلس تعیین تکلیف می کند و وظیفه را بر آنان معلوم می بُرد و ته مانده ی قانون را به رای خویش بر می خواند و قاضی را به نفع خویش بر می کشد و شحنگان را از کیسه ی خلیفه ، زر می دهد .
باری؛ دولت ُ پرداخته ها، روح قانون را کشته اند و برای خاک سپاری جسم او هم خواب ها دیده اند تا روح استبداد به تمامی بیدار شود و در غیبت قانون هم ، محمود می تواند باز هم پرده دری کند و پرده از چهره براندازد و بی پرواتر از همیشه، تیغ های آخته ی استبداد رابه خون قانون آغشته کند و با کج باخته های حلقه ی خویش ، به نقش کورش و به نام اسلام و با پول نفت در سـازد و به شجاعت نداشته ی خویش بنازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر