کلمه
23نفر از زندانیان سیاسی کشور از داخل زندان، پیامی خطاب به مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه نوشته اند. این زندانیان در این نامه ضمن مقایسه دقیق آنچه در ایران می گذرد با آنچه که در کشورهای منطقه در جریان است،نوشته اند که «چگونه است که این جنایات در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها ..........
۲۳ نفر از زندانیان سیاسی کشور از داخل زندان، پیامی خطاب به مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه نوشته اند.
این زندانیان در این نامه ضمن مقایسه دقیق آنچه در ایران می گذرد با آنچه که در کشورهای منطقه در جریان است،نوشته اند که «چگونه است که این جنایات در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالی قدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد؟
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟»
امضا کنندگان این نامه، اکنون در زندان اوین ( بند ۳۵۰ ، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران ، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین )، زندان رجایی شهرکرج و زندان های استان خوزستان به سر می برند.
این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیه های قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازی های جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه نزد کلمه محفوظ می ماند و منتشر نمی شود.
متن کامل این نامه که توسط یاران گمنام جنبش سبز در اختیار کلمه قرار گرفته، به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
امام علی (ع) به امام حسن و امام حسین (ع): حق بگویید و برای ثواب کار کنید و خصم ستمگر و یار ستمدیده باشید. ( بحار الانوار ۱۰۰/۹۰/۷۵
مراجع محترم تقلید و بزرگان حوزه های علمیه
موضع گیری صریح و شجاعانه روحانیت مستقل شیعه در حوزه های علمیه در واکنش به ظلم و بی عدالتی و تعدی نسبت به ستمدیدگان همواره سنت دیر پای آنان بوده است و در شرایط حساس تاریخ این سرزمین پایمردی شخصیت های روحانی آنان را برای همیشه در جایگاه رفیعی در تاریخ این ملت قرار داده است .
بی تردید واکنش اخیر مراجع تقلید و بزرگان حوزه های علمیه در واکنش به جنایات دولت های خاورمیانه از جمله دولت بحرین علیه ملت هایشان در اعتراض به استبداد و فساد و در دفاع از حق و عدالت و آزادی به پا خاسته اند، در همین چارچوب قابل ستایش و احترام است.
اما بر خلاف همیشه به نظر می رسد که این بار فریاد اعتراض روحانیت حوزه های علمیه در جمهوری اسلامی ایران علیه ظالمان طنین خود را از دست داده است و تحت الشعاع پرسشی بنیادین درباره علت عدم اهتمام آنان نسبت به ظلم های مشابه اعمال شده علیه مردم بی گناه و بی دفاع سرزمین خودشان قرار گرفته است .
از دو سال پیش و به دنبال دخالت گسترده نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی در فرایند انتخابات ریاست جمهوری، جنایات، ظلم ها و بی عدالتی های گسترده ای علیه ملت مومن و شریف ایران اعمال شده است.
دو سال پیش گروهی افراطی از نظامیان و ماموران اطلاعاتی و امنیتی به رسواترین شکل در سرنوشت سیاسی کشور دخالت کرده و انتخابات ریاست جمهوری را به انتخاباتی فرمایشی بدل کرده است و به دنبال آن به بهانه های واهی به جان مردم افتادند، عده ای را کشتند، جمعی را مجروح و مصدوم راهی بیمارستان کردند، ده ها هزار تن از شهروندان را به زندان افکندند و صدها تن را با پرونده های جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی در دادگاه های فرمایشی به زندان های طویل المدت محکوم کردند و متاسفانه بعد از گذشت دو سال نیز دست از این اعمال خلاف خود بر نداشتند.
اگر نظامیان و پلیس حکومتهای مستبد منطقه به روش های خشونت بار و با سلاح های گرم و سرد به جان مردم می افتند در جمهوری اسلامی ایران نیز در دو سال گذشته هزاران نفر بر اثر حملات نظامیان ، پلیس و ماموران لباس شخصی تحت امر آنان مصدوم و مجروح شده و یا به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه نظامیان و پلیس به سوی مردم بی دفاع تیر اندازی کرده و آنان را به شهادت می رسانند در جمهوری اسلامی ایران نیز به ضرب گلوله نظامیان، پلیس و لباس شخصی مجروح و شهید شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، یکی از اقدامات کثیف نظامیان و پلیس ربودن مجروجان تظاهرات از بیمارستان هاست، متاسفانه در جمهوری اسلامی نیز مجروحان از بیمارستان ها ربوده شده و در همان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به زندان افتاده اند که هنوز هم تعدادی از آنها در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه مردم هر روز اسامی بیشتری از قربانیان خود را اعلام می کنند در جمهوری اسلامی آمار واقعی از قربانیان وجود ندارد و بسیاری از شهدا در گورهای مخفی دفن شده اند و افرادی که برای شناسایی مدفن قربانیان تلاش کرده اند تحت تعقیب قرار گرفته اند و عده ای از آنان محکوم گشته و اکنون در زندان به سر می برند.
اگر اعمال شکنجه در کشورهای استبدادی منطقه پدیده ای تلخ و تکان دهنده ای است در ایران صدها نفر زیر شکنجه وادار به اعترافات دروغ شده و فاجعه بارتر آنکه عده ای از آنان تحت فشار و ضرب و شتم و آزار و شکنجه به قتل رسیده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، مردم هر روز به تشییع جنازه قربانیان حوادث اخیر می پردازند در جمهوری اسلامی حتی اجازه تشییع جنازه و مراسم سوگواری برای شهیدان اعتراضات خیابانی و زندانها داده نمی شود و حتی گاه خانواده آنان از برگزاری مراسم سوگواری برای اموات غیر مرتبط با حوادث اعتراضی نیز منع می شوند، حتی برای شخصیتی چون میر اسماعیل موسوی نیز چون پدر مهندس موسوی است اجازه ختم داده نمی شود و شرکت کنندگان در تشییع جنازه وی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت می شوند.
اگر حکومت های ظالم منطقه برای منتقدان و مخالفان خود پرونده سازی می کنند، در جمهوری اسلامی نیز تقریبا تمامی پرونده های محکومان حوادث پس از انتخابات ساختگی، جعلی و فاقد هر گونه وجاهت قانونی است در حدی که اگر امکان انتشار محتوایی پرونده ها، فرایند محاکمات و متن احکام صادره فراهم شود، هیچ حیثیتی برای دستگاه های قضایی ، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه، خانواده های مقتولان و زندانیان، مظلومانه و به حق در پی خونخواهی و تعیین تکلیف عزیزان شان هستند، در جمهوری اسلامی ایران این خانواده ها در مظلومیت مضاعف تحت کنترل دائمی ماموران مخفی حکومت قرار دارند، از فعالیتهای آنان به اشکال مختلف جلوگیری می شود و حتی به خاطر برگزاری مراسم مذهبی قرآن، دعا و نیایش هم تحت فشار قرار می گیرند و برخی از آنان به جرم پی گیری پرونده شهدا و زندانیان بی گناه خود به زندان می افتند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه خانواده های مقتولان و زندانیان تحت حمایت مردم قرار می گیرند و حتی دولتهای مستبد هم سعی می کنند آنها را به لحاظ معیشتی تامین کنند، در جمهوری اسلامی رسیدگی به خانواده های بی گناه شهدای جنبش و زندانیان و کمک به آنان جرم است و بسیاری از اقدام کنندگان به کمک به این خانواده ها در زندان به سر می برند.
اگر در حکومتهای استبدادی منطقه دادگاه ها فرمایشی هستند قضات و دادستان هایشان ظاهری از یک نظام قضایی را به نمایش می گذراند اما در جمهوری اسلامی ایران افرادی کم دانش، بی هویت و غالبا آسیب پذیر و حتی ناسالم در راس دادگاه های انقلاب قرار می گیرند که عملا در رسیدگی به پرونده های سیاسی جز اطاعت از بازجویان و ماموران مخفی نظامی و امنیتی وظیفه دیگری برای خود نمی شناسند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه رسانه ها تحت کنترل شدید هستند و حقایق تحریف می شود و اطلاعات ما درباره تحولات این کشورها از طریق رسانه های خارجی دریافت می شود در جمهوری اسلامی ایران نیز هر روز کنترل رسانه ای بیشتر شده و اخبار تحریف شده تری منتشر می شود. نه تنها تمامی رسانه های منتقد دولت توقیف شده اند بلکه تقریبا تمام رسانه های مستقل هم بسته شده اند و باقی رسانه ها هم بر اساس دستور العمل های کنترلی امنیتی بی سابقه از انتشار اخبار واقعی و حقایق منع می شوند .
در چنین وضعیتی حکومت به خود اجازه می دهد که بدیهی ترین حقایق را تحت تاثیر بیگانگان قلمداد کند متاسفانه این وضع باعث شده در جمهوری اسلامی ایران نیز پس از انقلاب اسلامی بار دیگر مردم برای کسب اخبار واقعی به رسانه های خارجی تکیه کنند. امروز تعداد کثیری از جوانان کشور به جرم نشر حقایق از طریق اینترنت و پیام کوتاه تلفن همراه در زندان به سر می برند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه حرکتهای مردم به دخالت بیگانگان نسبت داده می شود و مثلا در بحرین مخالفان دولت مرتبط با ایران معرفی می شوند ، در جمهوری اسلامی ایران نیز هر گونه اعتراض مدنی و مخالفت با مسوولان و دولت به بیگانگان نسبت داده شده و صدها جزوه بولتن و گزارش سر تا پا دروغ و تحریف و جعل برای توجیه این ادعاهای واهی منتشر می شود و در ابتکاری که احتمالا مخصوص ایران است زندانیان بریده ی تحت شکنجه و فشار وادار به اعتراف درباره این قصه های ساختگی و حتی خلق قصه های تخیلی مورد نظر بازجو می شوند .
اگر طبق خبرها، در کشورهای استبدادی منطقه تعدادی از مخالفان و منتقدان دولت در محیط های مختلف شناسایی و از کار بر کنار شده اند در جمهوری اسلامی ایران صدها نفر از استادان برجسته و متفکران سرشناس از دانشگاه ها و هزاران نفر از کارکنان و کارمندان به جرم حمایت از اعتراض های مردمی از محل کار خود اخراج شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه دانشجویان معترض در دانشگاه ها دچار مشکل می شوند در جمهوری اسلامی ایران صدها تن از دانشجویان معترض و منتقد بدون هیچ دلیل قانونی و صرفا به دلیل اندیشه متفاوت برای همیشه ازادامه تحصیل محروم شده اند.
اگر در کشورهای استبدادی منطقه فعالیت گروه ها و احزاب مخالف همواره دشوار بوده است، در جمهوری اسلامی ایران فشار به گروه ها و احزاب منتقد به اوج خود رسیده است و ظرف مدت کوتاهی معتبر ترین احزاب قانونی منتقد با تصمیم افراطیون نظامی و اطلاعاتی تعطیل شده اند و عضویت در این احزاب قانونی برای افراد به عنوان سو سابقه تلقی شده است. این جریان افراطی و بی پروا فعالیت سیاسی هر جریان منتقد حکومت و حتی منتقد دولت را تحت عنوان اقدام علیه امنیت کشور به شدت سرکوب می کند.
مراجع محترم تقلید و بزرگان محترم حوزه های علمیه
چگونه است که همه این جنایات و یا برخی از آنها در سایر کشورها فریاد یکپارچه شما را بلند می کند اما همین جنایات در داخل کشور تنها و تنها با واکنش قابل تقدیر معدودی از مراجع عالیقدر و بزرگان حوزه همراه بوده و سایران هیچ واکنش و اعتراضی نسبت به این ظلم ها و جنایات نداشتند.
آیا می توان ستمکاری ستمکاران بیگانه را برنتافت اما همان ستم ها را در حکومتی که به نام اسلام علوی استقرار یافته نادیده گرفت؟ اسلامی که نه تنها ظلم بر مسلمانان و مومنان که ظلم بر غیر مسلمانان را نیز بر نمی تابد.
آیا واقعا می توان در برابر این همه بی عدالتی و ستم در داخل کشور سکوت کرد و انتظار داشت که اعتراض تنها نسبت به ظلم حاکمان مستبد کشورهای منطقه تاثیر گذار بوده و طنین انداز شود ؟
آیا واقعا مراجع عالیقدر و روحانیت معظم در این برهه حساس از تاریخ ایران ، اسلام و تشیع رسالت خود را دردفاع از حق و حقیقت و مخالفت با ظلم و بیداد به انجام رسانده اند ؟ آیا نگران نیستند که مصداق کلام امام صادق باشند که می فرمایند :العامل بالظلم ، العلمین له و الراضی به شرکا ثلاثتهم.(ستمگر و یاری دهنده او و کسی که به ستم او راضی باشد هر سه در ستم شریکند .بحارالانوار ۷۷/۳۸۳/۹)
امروز عملکرد این جریان افراطی آنچنان چهره نازیبایی از ایران به نمایش گذاشته که در کشورهای در حال تحول منطقه تمامی رهبران دینی، حتی طرفداران و حامیان سابق انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی تبری می جویند، در حالیکه اگر نظام گرفتار این مفاسد این جریان های انحرافی نمی شد و در مسیر مردم سالاری و اقامه به حق و عدل در کشور گام بر می داشت امروز بهترین الگو و ملجا و ماوای آزادیخواهانی قرار می گرفت که در کشورهای منطقه در جستجوی آزادی و عدالت و مردم سالاری سازگار با اسلام هستند و در مقابل دولتهای ظالم خود قد علم کرده اند.
ما زندانیان سیاسی به عنوان بخشی از قربانیان خودکامگی این جریان افراطی، نظامی، اطلاعاتی ، امنیتی و قضایی در کشور از شما در خواست می کنیم که برای اصلاح امور و زدودن این مفاسد از درون نظام جمهوری اسلامی ایران و برای پاسداری از ارزشهایی که به نام اسلام و تشیع علوی به انقلاب اسلامی ایران به ملتهای مسلمان و مستضعفان جهان نویدش را داده ایم و برای دفاع از حق و عدالت و انسانیت لااقل همزمان با موضع گیریهایتان نسبت به جنایت علیه ملتهای مسلمان منطقه به ایران نیز بازگردید و با بهره گیری از اعتباری که از اسلام و قران و رسول خدا و اهل بیت مطهرش کسب کرده اید به نام خدا و دین خدا به مسوولان در جهت پایان دادن به این فجایع ، ظلم ها و جنایات فشار آورید و در جهت فساد زدایی از دستگاه های نظامی ، امنیتی ، اطلاعاتی کشور قد علم کنید، و در جهت بازسازی و اعتلای ارزشهای معنوی در جمهوری اسلامی اهتمام ورزید و تردید نکنید که اگر جمهوری اسلامی ایران همچنان در دست افراطیون نظامی، امنیتی، اطلاعاتی اداره شود به جای یک کشور ارایه دهنده ارزشهای متعالی اسلامی و علوی تنها یک نظام دیکتاتوری دینی را به جهان عرضه خواهیم کرد که یاد آور نظام های دینی قرون وسطی است که تیشه به ریشه دین می زند و نتیجه عملی آن بدبین و دور کردن هر چه بیشتر نسل جوان از اسلام است.
۲۳ زندانی سیاسی از
زندان اوین ( بند سیاسی۳۵۰)
زندان اوین( بند تحت کنترل سپاه پاسداران – دو الف)
اوین ( بند کنترل تحت حفاظت اطلاعات زندان اوین )
زندان رجایی شهر (بند سیاسی)
زندان های استان خوزستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر