به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

ایران چگونه از خطر بن لادن مصون ماند؟

محمد قوام
مرگ اسامه بن لادن پایان یک مرحله بازی ظریف سیاسی ایران در منطقه است؟ کشوری شیعی مذهب که بالقوه می توانست هدف هر تروریست سنی مذهب تندرویی باشد که شیعیان را نامسلمان که سهل است، کافر می داند. تضاد ایدوئولویک رهبران سیاسی شیعه و سنی در کنار جبر جغرافیایی همسایگی ایران با افغانستان و پاکستان وضعیت دشواری برای ایران..........
* نظرا وارده در یادداشت ها لزوما بیانگر دیدگاه های 88 نمی باشد

مرگ اسامه بن لادن پایان یک مرحله بازی ظریف سیاسی ایران در منطقه است؟
کشوری شیعی مذهب که بالقوه می توانست هدف هر تروریست سنی مذهب تندرویی باشد که شیعیان را نامسلمان که سهل است، کافر می داند.
تضاد ایدوئولویک رهبران سیاسی شیعه و سنی در کنار جبر جغرافیایی همسایگی ایران با افغانستان و پاکستان وضعیت دشواری برای ایران فراهم کرده است.
اعضا و هواداران القاعده در افغانستان و پاکستان برای ورود و خروج نیاز حیاتی به خاک ایران دارند و هنوز هم خبرهای جسته و گریخته دستگیری آنها در رسانه های منطقه ای جنجال آفرین است.
نگاهی به حوادث پس از یازدهم سپتامبر نشان می دهد که ایران گرچه در همسایگی این دو کشور قرار دارد اما طی یک دهه گذشته هم از تهدیدهای علنی و آشکار تروریستی گروهی که بن لادن رهبری آن را به عهده داشت، در امان ماند و هم در مقطعی برای همکاری در شکست دادن القاعده و طالبان در افغانستان تحسین جامعه جهانی را برانگیخت.


حمیدرضا آصفی سخنگوی وقت وزارت امور خارجه ایران؛ ۲۳ آذر ۱۳۸۳
این یعنی هم در امان بودن از تهدید های بن لادن و هم تلاش برای تضعیف او. این دو مراد متضاد چگونه حاصل شد؟

نگاهی به واکنش ایران به خبر کشته شدن اسامه بن لادن به دست نیروهای آمریکایی نشان می دهد که این کشور تا چه حد با احتیاط به موضوع رو به رو شده است.
وزارت امور خارجه ایران می گوید با مرگ اسامه بن لادن "دستاویز کشورهای بیگانه برای لشکرکشی به این منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم از بین رفته است."
موضع ایران نشانی از خشنودی آشکارا از مرگ بن لادن ندارد که طرفداران و هواداران او را به واکنش احتمالی در خاک ایران بکشاند.
موقعیتی شبیه به دوران اوج جنگ آمریکا و نیروهای ائتلاف در افغانستان. در آن زمان هنوز دولت ایران در اختیار اصلاح طلبان قرار داشت که خواهان روابط بهتری با غرب بودند.
اعلام دستگیری اعضا و هواداران القاعده توسط ایران که قصد عبور از خاک این کشور را داشتند، و تحویل آنها به آمریکا می توانست به بهبود روابط ایران و غرب به خصوص آمریکا آن هم در گرماگرم مذاکرات اتمی کمک کند؛ اما ایران از این کار خودداری کرد.
آخرین نمونه آن در دوران قدرت اصولگرایان است که گرچه جهان بینی و سیاست متفاوت و حتی متعارضی با اصلاح طلبان داشتند اما در برابر پدیده القاعده رفتار مشابهی از خود نشان دادند.
آزادی فرزند اسامه بن لادن در تهران که سه ماه در سفارت عربستان در این کشور پناهنده شده بود و سرانجام به مادرش سپرده شد که از دمشق برای تحویل گرفتن او به ایران آمده بود، نشان داد که سیاست تهران در برابر گروه های اسلامگرای تندرو در کشورهای شرقی ایران، بر خلاف دیگر مسائل جاری، پیرو یک استراتژی منسجم است.
اصرار آمریکا، انکار ایران
اهمیت سیاست حساب شده ایران در برابر القاعده و طالبان زمانی بیشتر هویدا می شود که تهدید های مکرر و فشار فزاینده امریکا به ایران را به یاد آوریم.
دیک چنی معاون جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا پس از پیروزی در افغانستان، گفته بود که برخی رهبران القاعده در بازداشت خانگی جمهوری اسلامی ایران هستند اما ایران این ادعاها را تکذیب و در برابر بازداشت اعضا و هواداران القاعده سکوت کرد.
گویی وحشت ناشی از اعمال پیش بینی ناپذیر یک گروه تندروی اسلامگرا برای حکومت ایران بیش از ترس حمله نظامی احتمالی آمریکا بود که آن زمان پررنگ و پرنگ تر می شد.
در میان فشار فزاینده آمریکا به ایران، حداکثر عملی که ایران کرد تا آشکارا نشان دهد که حامی هواداران القاعده نیست، محاکمه "هواداران ایرانی" این گروه بود.
حمیدرضا آصفی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه این کشور در آذرماه ۱۳۸۲ از محاکمه "تعداد معدودی" از هواداران ایرانی القاعده و" نه اعضای این گروه" خبر داد و گفته بود که تعداد آنها کمتر از ۱۰ نفر است.
مدت کوتاهی پس از این، مقام های انتظامی ایران اعلام کردند که هشدارهایی مبنی بر احتمال بروز حادثه تروریستی در سفارت کشورهای غربی در تهران دریافت کرده اند. سطح هشدار امنیتی سفارتخانه های غربی در ایران به "حد نارنجی" رسیده بود که تا "وضعیت قرمز" که خطر قطعی است یک مرحله فاصله داشت.
موضوعی که نشان می داد با محتمل شدن تحویل اعضای بازداشتی القاعده در ایران، آنها هم ساکت نمی نشینند و نگرانی مقام های ایرانی دلیل جدی و واقعی دارد.
ایران از سوی جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا همراه با عراق و کره شمالی، محور شرارت خوانده شد. این موضوع ایران را از همراهی و کمک با آمریکا در شکست طالبان و روی کار آوردن دولت انتقالی مخالف این گروه در این افغانستان دلسرد کرد.
مقام های ایرانی از احتمال انجام عملیات توسط هواداران یا اعضای القاعده علیه ایران نگران بودند
دیپلمات های ایرانی چندی پس از مسلط شدن نسبی دولت انتقالی حامد کرزای در افغانستان، همکاری دو کشور را با این تعبیر نشان داده بودند که 'پیروزی آمریکا در افغانستان بدون کمک ایران ممکن نبود.'
جندالله به جای القاعده؟
ایران چند سالی است با پدیده ای به نام جندالله در گیر است که نشان می دهد از شیوه رهبری و فعالیت القاعده الگو گرفته و دست به فعالیت های مسلحانه و تروریستی در سیستان و بلوچستان ایران می زند. اما شاید این نقطه اوج آسیب هایی نیست که ایران از شکل گیری گروه هایی همچون القاعده می بیند.
در تابستان ۱۳۷۷سال ها پیش از اعلام موجودیت گروه جندالله، شماری از دیپلمات های ایران، به دست طالبان که شریک ایدئولوژیک القاعده در افغانستان محسوب می شود، کشته شدند. موضوع چنان برای ایران گران آمد که اعلام شد نیروهای سپاه در مرز با افغانستان آماده حمله به مواضع طالبان اند اما عملیات نظامی در حد تهدید لفظی و خط و نشان کشیدن نظامی ایران باقی ماند.
زمانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از احزاب اصلاح طلب ایران پیشنهاد داده بود تا برای حل مشکل ایران با طالبان، باید آنها را به رسمیت شناخت و مذاکره را آغاز کرد.
طرحی که نشان می داد ایران در عین داشتن انگیزه برای حذف القاعده و طالبان، تمایلی به درگیری نظامی با آن نداشت و سر در پی نوعی مصالحه با این گروه داشت تا آنکه سرانجام حمله به برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک، آمریکا و متحدانش را برای "مبارزه با تروریسم" و سازمان های حامی آن یعنی طالبان و القاعده وارد عمل کرد.
اصلاح طلبان حاکم بر ایران، حمله به برج های دوقلو را دقایقی پس از انتشار خبر آن محکوم کردند و محمد خاتمی رئیس جمهور وقت ایران در سالی که به پیشنهاد او سال "گفت و گوی تمدن ها" نام داشت، سو استفاده از گرایشات دینی برای حملات ترویستی را محکوم کرد اما اتهام مستقیمی را متوجه القاعده و طالبان نکرد. دلیل این کارها بعدها روشن شد.
موضوع هرچه بود و هزینه آن هرچه که هست، ایران توانسته است خطر اسامه بن لادن را از سر بگذراند و از عواقب تهدیدهای تروریستی گروهی تحت رهبری او تا حدود زیادی مصون بماند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر