به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۵, یکشنبه

بحران سازی؛ اسم رمز بقای متحجران قدرت طلب

کلمه
آن روز که مهندس میرحسین موسوی ورود خود به عرصه انتخابات را با عنوان نگرانی شدید نسبت به آینده کشور توضیح می داد کمتر کسی تصوری همه جانبه از ابعاد بحران ها وفاجعه هایی که به دست  انحصارگرایان متحجر برسر کشور آمده بود آگاهی داشت و کمتر کسی گمان می برد که حضور همراه با پایمردی و سازش نا پذیری این مرد نقطه عطفی را در تاریخ این سرزمین رقم بزند که سحرساحرانی که لباس ارزش ها را بر تن کرده بودند فرو ریخته شود و ماهیت آن ها به گونه ای آشکار شود که حتی امثال جنتی و مصباح یزدی هم سخن از ناپاکی، دغل کاری ودروغ گویی آنها به زبان آوردند. مهندس میر حسین موسوی در تجربه سال های مدیریت خود در شرایط اضطراری کشور، به خوبی دریافته بود که بحرانهای پی در پی ایجاد شده.............

آن روز که مهندس میرحسین موسوی ورود خود به عرصه انتخابات را با عنوان نگرانی شدید نسبت به آینده کشور توضیح می داد کمتر کسی تصوری همه جانبه از ابعاد بحران ها وفاجعه هایی که به دست  انحصارگرایان متحجر برسر کشور آمده بود آگاهی داشت و کمتر کسی گمان می برد که حضور همراه با پایمردی و سازش نا پذیری این مرد نقطه عطفی را در تاریخ این سرزمین رقم بزند که سحرساحرانی که لباس ارزش ها را بر تن کرده بودند فرو ریخته شود و ماهیت آن ها به گونه ای آشکار شود که حتی امثال جنتی و مصباح یزدی هم سخن از ناپاکی، دغل کاری ودروغ گویی آنها به زبان آوردند. مهندس میر حسین موسوی در تجربه سال های مدیریت خود در شرایط اضطراری کشور، به خوبی دریافته بود که بحرانهای پی در پی ایجاد شده از سوی قدرت طلبان بی اخلاق به هیچ وجه جنبه طبیعی نداشته و کاملا دست ساز است و هدف این بحران های دست ساز هم آن است که بحران برای متحجران قدرت طلب” اسم رمز بقای” آنها است و برای آنکه فرصتی برای بررسی کارشناسی و ارزیابی منطقی از ریشه های اصلی بحران پدید نیاید یا باید از طریق توقف انتشار آمار و اطلاعات ریشه های شفافیت را از بین برد و یا با دستکاری آمار و اطلاعات تحلیل ها را به سمت امور غیر واقعی نشاند و یا از طریق ترکیبی از آن ها فضایی به وجود آورد که هیچ کس به هیچ چیز اعتماد نکند تا از این رهگذر فرصتی برای نابود کردن آینده کشور و پروار کردن ایادی کودتا فراهم گردد.
این رویه ها مسائلی نیستند که اختصاص به ایران داشته باشد و به همان ترتیب که همه کودتاچیان در طی ۵۰ ساله اخیر نشان داده اند همگی از یک فرمول تبعیت می کنند. سرکوب سیاسی همراه با سلطه نظامیان قلدر و فاسد و بهم ریختن زندگی اقتصادی و اجتماعی عامه مردم از یک طرف مردم را دلمشغول گذراندن زندگی تلخ از روزی به روز دیگر می کند و از طرف دیگربحران های دست ساخته پی در پی آب را گل الود کرده ومجالی برای چنگ انداختن به دارایی های عمومی فراهم می سازد.
آنچه که به طور مشخص طی سه سال گذشته تحت عنوان”طرح تحول اقتصادی”مطرح شد دقیقا ترجمان همه تجربه های پس از پیروزی کودتاگران دنیا طی ۵۰ ساله گذشته است. بدین ترتیب که از یک سو با دامن زدن به التهاب های رکودی- تورمی زندگی را برای اکثریت مردم سخت و تلخ و نامطمئن می سازند و از طرف دیگر با پرتاب کردن تکه ای نان یا سیب زمینی یا هر چیز دیگری در این ردیف آنها را به تسخیر خود در می آورند تا وجدان و شرافت خود را قربانی چنین الگویی از بقا کند.
نمونه وطنی این پدیده را می توان در رفتار مداحان مطرح کشور طی سالهای اخیر مشاهده کرد. آنروز که لازم باشداین ها عربده می کشند وبستر سازی می کنند تا در یک اجتماع چند هزار نفره مردم را خس وخاشاک بنامند و مردم را تحقیرمی کنند و اگر این مسئله کفایت نکرد تیغ و درفش و داغ و اسلحه در دست می گیرند وبه جان مردم می افتند و آن روزی که تعارض منافع ایجاد کند همان هایی را که دیوانه وار مدح وثنا می گفتند آماج لعن و نفرین و فحاشی قرار می دهند.
از جنبه اقتصادی دامن زدن به واردات جنون آمیز به معنای نابود کردن فرصت های شغلی در زمان حال و مایوس کردن سرمایه گذاران تولیدی از آینده تولید وکشاندن آنها به معرکه سودا گری و دلالی است و ادامه این حلقه به وابسته کردن هر چه بیشتر کشور به نفت و اسیر کردن کشور در دام لاشخور هایی از قبیل لاشخور های چینی است که هم جنس های بنجل خود را به این ملت تحمیل کنند و هم تمرینی برای ارتقای محصولات خود را داشته باشند وبهای آن را مردم مظلوم وبه افلاس کشیده شده ایران بپردازند.
وقتی بحث هدفمند کردن یارانه ها مطرح شد اولین سوال نمایندگان مجلس این بود که آیا شما گروه های هدف را می شناسید و در پاسخ به این سوال ابتدایی واکنش  دولت راه انداختن نمایش مراجعه مستقیم به مردم برای شناختن گروهای هدف بود که بعداز تلف کردن میلیاردها تومان پول کشور معلوم شدکه به اندازه پشیزی ارزش ندارد. از منظر دولت بی کفایت کنونی این مهم نیست که افزایش شدید حامل های انرژی چه بر سر تولیدکنندگان و مصرف کننده و فقرا ومستصعفان می آورد، مهم این بود که تورم همراه با رکود مردم را نسبت به آینده خود مایوس کرده، از آن ها سلب اراده می کند و آن ها را مطیع هر کسی می کند که تکه ای نان به سوی آن ها پرتاب کند.
گام بعدی در این راستا به صورت اجتناب ناپذیر افزایش نرخ ارز خواهد بود اما انجام این کار برای شعبده بازان و دروغ گویانی که ادعا می کردند در “طرح تحول اقتصادی” هدف آوردن قیمت دلار به حدود ۲۵۰ تومان است، می بایست با موج جدیدی از بحران سازی و گل آلود کردن آب و از بین بردن آخرین لایه های شفافیت باشد. تمام این کار ها و قرار ها در ستاد بحران سازان «حذف چهار صفر» نام گذاشته شده است.
ازطریق حذف صفرها وقتی دلار ۱۵۰۰ تومانی به دلار یک ریالی و یا یک تومانی تبدیل می شود. اگر سیاست های بحران آفرین  دلار ۱۵۰۰ تومانی را بیشتر از ۳۰۰۰هزار تومان برساند موجب بر ملا شدن نیت و ماهیت رفتار سیاستگزاران می شود. اما اگر دلار یک ریالی یا یک تومانی را حتی ۵ ریال یا ۵ تومان بکنند گرچه از نظر از بین بردن بنیان های اقتصادی کشورهمان اثر دلار ۷۵۰۰ توانی را دارد اما تا زمانی که مردم بتوانند به ریشه های زشت و وابستگی آور این سیاست پی ببرند زمانی طول می کشد وفرصت جدیدی برای تنفس کودتاچیان فراهم می سازد تا زمینه ای برای بحران بعدی فراهم شود.
وقتی مشاور رئیس کل بانک مرکزی با جسارت و وضوح در مصاحبه ای خود می گوید که باید به موازات حذف صفر ها با شیب بسیار تند تر از تجربه حامل های انرژی قیمت ارز را افزایش داد در واقع سخن از طراحی جدید کودتا چیان به میان آورده است. در اینجا باید پرسید که آیا چیزی از شرافت و صداقت و امانت داری برای نمایندگان مجلس باقی مانده است و آیا می توان با آن ها هنوز درباره سرنوشت اقتصاد کشور و چشم انداز از  زندگی فقیران و محرومان که در اثر چنین کاری از  کلیه فروشی و ناموس فروشی نیز عبور خواهند کرد سخن به میان  آورد؟ آیا هنوز در زیر چکمه اقلیت نظامی هایی دستشان در دست کودتا گران است مجالی برای اظهار وجود در دستگاهای نظارتی باقی مانده است تا اجازه ندهند که  سرکوب گران از طریق دامن زدن به عدم شفافیت ها و ایجاد بحران های جدید به عنوان رمز بقای خود بیش از این مملکت را نابود نسازند؟
مساله اساسی این است که آن هایی که به هر دلیل وانگیزه و در هر سطحی از مقام مسئولیت به کمک کودتاچیان آمدند تا شایسته ترین فرزندان این مرز و بوم  و  خادمان واقعی انقلاب را آماج سرکوب و زندان و قتل و شکنجه قرار دهند به خود آیند و لااقل با جلوگیری از این طرح خانمان برانداز که جامه ی حذف صفر ها را بر آن پوشانده اند اندکی از بار گناهان خود و ظلم هایی که به مردم ضعیف و محروم روا داشته اند بکاهند و با خلع ید هر چه سریعتر از متولیان فاسد مجالی را برای بقای کشور فراهم سازند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر