به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

نامه ای به بازرگان، سروش، کدیور و اشکوری

 جرس
اگر مسائل و خصایص و هیجانات  شخصی را مهار، و مسئولانه عمل کنیم تفاوت و تضارب آراء مشکلی ایجاد نمیکند.نامه منتشر نشده زنده یاد  عزت الله سحابی به آقایان عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن........................... 
اگر مسائل و خصایص و هیجانات  شخصی را مهار، و مسئولانه عمل کنیم تفاوت و تضارب آراء مشکلی ایجاد نمیکند.

نامه منتشر نشده زنده یاد  عزت الله سحابی به
آقایان عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن کدیور و حسن یوسفی اشکوری
 
توضیحی از آقای یوسفی اشکوری:
 
 
در زمستان سال گذشته ( 12 دی 1389) زنده یاد مهندس عزت الله سحابی نامه زیر را از طریق من برای شماری از نواندیشان و یا به تعبیر رایج «روشنفکران دینی» مقیم خارج از کشور فرستاد. از آنجا که این نامه کاملا خصوصی بوده و برای شماری معین از دوستان ارسال شده بود، طبعا مجاز به انتشار آن نبودیم اما اکنون که آن پیر فرزانه و آن ناصح مشفق، رخت به سرای دیگر کشیده و به دیدار معبود و معشوق جاودانش شتافته و یاران را در این جهان پر رنج و با بار سنگین امانت و مسئولیت -که به تعبیر زیبا و عمیق قرآن حتی آسمان و زمین نیز از برداشتنش سر باز زدند- تنها گذاشته و به تعبیر خودش «دیدار به قیامت افتاده»، دیگر دلیل بر عدم انتشار آن وجود ندارد و مفید تشخیص داده شد که این متن منتشر شود و در معرض اطلاع و افکار عموم قرار بگیرد.
 
چنان که ملاحظه می­کنید مخاطبان اصلی نامه چهار نفر هستند و رونوشت آن نیز برای هفت نفر ارسال شده است، اما مضامین و محتوای این یادداشت کم حجم و پرمحتوا در اشخاص یاد شده و یا موضوع مورد بحث در آن محدود نمی­شود. چرا که ایشان، به دلیل اخباری که اینجا و آنجا شنیده بود، نگران شده و احساس وظیفه و تعهد کرده بود تا به این دوستان در مورد اختلافات فکری و عملی نامتعارف و مضر احتمالی هشدار دهد، اما دغدغه های نویسنده آشکارا فراتر از افراد مورد خطاب و مذکور در آن و نیز فراتر از موضوع اصلی مورد نظر ایشان است. متن به روشنی حکایت دارد سحابی شنیده بود که در میان برخی از دوستان متعلق به حلقه نواندیشان مسلمان در خارج از کشور اختلافاتی وجود دارد و این امر گاه به صورت  موهن و مخرب و تفرقه افکنانه بروز و ظهور پیدا کرده و به ویژه گاه به رسانه های عمومی کشیده می­شود. وی از این بابت نگران شده و به همه تذکر داده است که در عین قبول دیدگاه‌های مختلف ضروری است از اختلافات ناسالم و یا برخوردهای خارج از معیارهای اخلاقی و دینی و مخرب به شدت پرهیز شود. ولی، چنان که می بینید، به این بهانه دغدغه­ها و نگرانی خود را در مورد وضعیت کنونی کشور و جامعه و آینده میهن و خطرات برآمده از اختلافات غیر اصولی و یا عمده کردن این اختلافات در تمام عرصه ها بیان می­کند. او در واقع با گواه گرفتن تاریخ معاصر و با استنا د به تجارب مشابه تلاش دارد تا راهی به سوی تفاهم، تعاون و وحدت ملی بگشاید. او در مورد این نوع درگیریها و اختلافهای ویرانگر بارها و به مناسبت های مختلف سخن گفته و هشدار داده بود و این نامه یکی از آخرین آنهاست.
 
اما محض اطلاع خوانندگان بگویم که این نامه مخاطبانش را بسیار تحت تأثیر قرار داد و به ویژه جملگی از این که چه اخباری به مهندس سحابی رسیده که چنین نگرانی در ایشان ایجاد کرده است، متأسف شدند. انگیزه­های ایمانی و زبان انسانی و مشفقانه و بیان خیرخواهانه و دلسوزانه سحابی نیز بر اثرات معنوی آن افزود. از این رو همه به تکاپو افتاده و هرکدام به گونه­ای تلاش کرد برای رفع نگرانی این ناصح مشفق بکوشد. در این زمینه بین مخاطبان اصلی نامه برخی رایزنی­ها و مشورتها صورت گرفت. در پی آن به ایشان پاسخ داده شد که گرچه برخی اختلافات فکری و نظری در جمع دوستان مورد خطاب و دیگران نیز وجود دارد و حتی ممکن است در جدالهای فکری برخی لغزش ها نیز رخ داده باشد اما در مجموع برخوردهای فکری و رسانه ای مخاطبان اصلی با یکدیگر به گونه ای نبوده که چنین موجب نگرانی و بیم شده باشد. با این همه تلاش می­شود این هشدارهای مشفقانه جدی گرفته شود و از لغزش های احتمالی کاسته شود. پس از این، گفتار و رفتارهای هر فرد نشان خواهد داد که چه اندازه از جدالهای ناسالم پرهیز می­کند و تا کجا به این هشدار دلسوزانه پایبند است.
اکنون این شما و این متن نامه مهندس عزت الله سحابی، که به حق «عزت ایران» نام گرفت، بی کم و کاست منتشر می شود. می توان این نامه را «وصیت نامه فکری، اخلاقی و سیاسی مهندس سحابی" نیز تلقی کرد.
حسن یوسفی اشکوری
***
    
به نام خدا
برادران و دوستان عزیزم
 آقایان مهندس عبدالعلی بازرگان، دکتر عبدالکریم سروش، دکتر محسن کدیور و حسن یوسفی اشکوری
 
 
سلام خدمت برادران عزیز و دور از وطنم که می‌دانم تک‌تک‌تان بنا به اجبار زمانه راهی دیار غربت شده‌اید و هم‌چنان دل در هوای وطن و آرزوی بازگشت دارید.
سلام علیکم بماصبرتم، سلام بر شما به خاطر صبری که بر ناملایمات و سختی‌های دوری از وطن و خویشان و آشنایان و دوستان دارید. بنده هم نمی‌دانم که آیا باز موفق به دیدار آن عزیزان خواهم شد یا نه و دیدار به قیامت خواهد افتاد.
 
برادران عزیزم، شما مجبور به مهاجرت شده‌اید؛ مهاجرت سختی‌های زیادی دارد، اما همان‌طور که قرآن کریم نیز اشاره کرده است مهاجرت برای صاحبان ایمان و آرمان، موجد فرصت ها و امکانات و «مغانم کثیره» هم هست. مهاجرت برای بسیاری از دوستان ما در خارج از کشور نیز دارای مغانمی هم چون امنیت، فراغ بال و آزادی و ... بوده است.
اما عزیزان، دغدغه‌ای که باعث شد این برادر پیرتان این مرقومه را به طور خصوصی خدمت‌تان بفرستد، علاوه بر تجدید دوستی و ارادت، برخی اخبار نگران‌کننده‌ای است که در رابطه با آن عزیزان در ماه‌های اخیر به گوش می‌رسد. این اخبار حکایت از برخی جدل‌ها و نقارها و کدورت‌هایی است که رو به تشدید است و طبعاً از طریق سایت‌ها در معرض دید و شنید دوست و دشمن قرار می‌گیرد.
 
برادران بزرگوارم در حدی که بنده خود در جریان قرار گرفته و یا از برخی دوستان صادق و دلسوز شنیده‌ام ریشه‌های این مشکلات دو امر است: برخی اختلاف نظرهای فکری یا سیاسی و نیز برخی اختلافات شخصی و تفاوت‌ها و تعارضات رفتاری و گفتاری. و گذشته از این دو امر که می‌توانند درونی باشند، امر سومی که بر حسب عقل و تجربه، از آن دو مهم‌تر و سرنوشت‌سازتر است و آن، این که تعارضات و برخوردهای شما با یکدیگر از محفل خصوصی به فضای عام و به منظر و مرآی غیرها یا بیگانگان یا مخالفان عقیدتی یا سیاسی شما کشیده شود.
 
در مورد اول به نظر این بنده حقیر می‌رسد که از قضا «اختلاف علماء امتی رحمه» و تبادل و تضارب آراء مسئولانه و محترمانه می‌تواند موجب رشد آراء و افکار باشد. اما لازمه این رشد و اعتلاء آن است که اولا لحن مباحث دوستانه و محترمانه و به دور از نیش و طعن و انگ باشد. ثانیاً از پرداختن و حاشیه رفتن به مسائل شخصی افراد و نیت‌خوانی به دور باشد و ثالثاً نحوه استدلال‌ها، پرداختن به امهات نظر مقابل باشد نه حواشی و نکته‌گیری از آن، که بحث را تبدیل به جدالی برای غلبه بر حریف به«ای نحو کان» می‌کند! و رابعاً که شاید مهم‌‌تر از همه است تضارب آراء باید مسئولانه باشد. پرداختن به موضوعات فکری و یا احیاناً سیاسی که حساسیت‌برانگیز باشد و یا اذهان را از مسائل مبرم‌تر و مهم‌تر به مسائلی دیگر که اینک مسئله اصلی ما نیست و یا باعث اختلافات و شقاق‌های غیرضروری می‌شود و آرایش و صف‌بندی واقعی و ضروری سیاسی را بر هم می‌زند، چه فایده‌ای دارد؟ آیا راه درستی برای نزدیکی ما به حقیقت است و یا مسیر ما را برای رسیدن به آزادی و دموکراسی و عدالت و رفاه و توسعه و سربلندی این ملک و ملت هموارتر می‌کند و یا صرفاً موضوعات و دغدغه‌های ذهنی فردی خود ما را حل و فصل می‌کند؟
 
ریشه دوم اختلافات و کدورت‌ها و نقارها و هیجاناتی که فضای دوستانه را متأثر و مختل می‌کند، اختلافات شخصی و روحیات و رفتارهای خاص فردی است.
 
اما امر سوم که برخوردها و تعارضات را به منظر و مرآی مخالفان و معاندان و بیگانگان می‌کشاند دو اثر همراه و هم‌آغوش دارد و آن اینکه دوستان و چشم‌ امیدبستگان به شما را ناامید و سرخورده می‌سازد و برعکس، دشمنان شما را، از هر سطح و درجه‌ای که باشند، شاد می‌کند. و این دو پیامد، سرنوشت خوب و اشتیاق‌آوری برای شما نیست.
 
دوستان عزیزم، این برادر پیرتان، بدون تعارف و شکسته‌نفسی، خودم را بیشتر از بقیه محتاج نقد و نصیحت و ارشاد و هدایت می‌دانم و باور بفرمایید نوشتن این قسمت از مرقومه برایم سخت‌تر است. بنابراین مخاطب این قسمت را اول خودم و سپس عزیزان دور از وطنم می‌دانم. ما همگی انسان‌های جایزالخطایی هستیم که همان طور که قرآن کریم نیز فرموده است دارای سائق‌های درونی مثبت و منفی (الهام فجور و تقوی) هستیم که در هر کار خیر و شری که می‌کنیم این سائق‌ها، هر دو، دست‌اندرکارند و خداوند لطف بزرگی به کسانی می‌کند که نفس لوامه‌شان بتواند نفس اماره‌شان را کنترل کند. اما مشکل آنجاست که ما بنا بر عوامل ارثی و ژنتیک و یا عوامل تربیتی و اجتماعی علاوه بر خصایصی انشاءالله مثبت و الهی دارای خصایص و روحیاتی منفی نیز باشیم که بدان‌ها بی‌توجه‌ایم و یا حتی آنها را طبیعی و موجه می‌دانیم (خصایصی هم چون غرور و از خود راضی بودن، خودشیفتگی و خودبرتربینی، برتری‌طلبی و رهبری‌طلبی، عصبانیت، لجاجت، حسادت و ...) در این صورت نفس لوامه نیز یکسره مغلوب نفس اماره شده و ساکت و خاموش می‌شود، مگر یک دوست به مصداق «مؤمن آینه مؤمن است» به ما تذکری دهد و یا عنایت و هدایت خداوندی از غفلت بیرون‌مان بیاورد.
 
دوستان عزیزم من نگرانم که برخی کشمکش‌ها و جدل‌های قلمی و شفاهی در میان دوستان دور از وطنم و برخوردهای غیرمحترمانه و یا ورود و پرداختن غیرمسئولانه به برخی مباحث، به واسطه این عامل آخر تشدید شده و مثل گلوله برفی بزرگ و بزرگ‌تر شود و رشته‌های دوستی و الفت را بگسلد و گرد نامهربانی و نقار صافی آینه دل‌ها را مکدر کند. در اینجاست که باید خود را مخاطب این ندا و هشدار خداوند بدانیم که:
فاین تذهبون، دارید به کجا می‌روید؟
 
برادران یادم می‌آید در روزهای ابتدایی انقلاب که همه جا را فضای هیجان و جدل و جدال و رقابت و مسابقه سرعت در شعار و تشخص اشغال کرده بود، مرحوم آیت‌الله طالقانی همین ندا را با سینه‌ای که از درد خس‌خس می‌کرد و کلامی که صداقت و دلسوزی و نگرانی از آن می‌بارید خطاب به همه گفت که به خانه‌هاتان بروید، مدتی سکوت کنید، چقدر تجربه، چقدر تجربه، چقدر ما باید از این راه چوب بخوریم...
برادرانم من امروز نیز خودمان را محتاج و مخاطب این دردناله فریاد و نصیحت آن بزرگ سفرکرده می‌دانم.
 
دوستان عزیزم من مطمئنم اگر ما مقداری مسائل و خصایص و هیجانات و سائق‌های شخصی را مهار کنیم و اگر یک مقدار در انتخاب موضوعات این خصایص را دخالت ندهیم و مسئولانه و با توجه به نیازهای اصلی و غیرشخصی زمانه آنها را انتخاب کنیم و هم چنین اگر دوستان واسطی باشند که بتوانند مراودات و گفتگوهای رودررو و دوستانه‌تری را ترتیب بدهند (نه آنکه مثل علماء، ما روشنفکران هم از بالای منبرهای جدا جدا با هم حرف بزنیم و مخاطبه کنیم)؛ اگر اینها رعایت شود فکر نمی‌کنم تفاوت و تضارب آراء هیچ مشکلی ایجاد کند.
 
در اینجا از دوستان واسط و مشترک بین آن عزیزان هم توقع و انتظار آن است که مسئول‌تر و وقت‌گذارتر باشند و اصلاً از نتیجه و محصول وساطت و اصلاح ذات‌البین و فراهم آوردن فضای دوستانه مشترک ناامید نباشند ولو زمان‌بر باشد و یا نتیجه‌اش حداقلی و کمتر از انتظار. اما همین نیز غنیمت است و در طول زمان اثرگذار. خداوند هم به این امر کمک می‌کند و اگر خود دوستان نیز مساعدت کنند و با سکوت و تأمل در کوتاه‌مدت و اصلاح زبان و موضوعات و نحوه مواجهه در طول زمان به این امر خیر و عمل صالح کمک کنند، بنده بسیار به حل مسائل نیز امید دارم. تنوع نظر و شخصیت نیز اشکالی ندارد، پنج انگشت دست، پنج شکل و پنج مزیت دارند، اما به عنوان ید واحدند که به فعالیت و حل مشکل می‌پردازند. آنچه اشکال دارد شقاق و نقار است نه تنوع و تکثر.
 
دوستان عزیز در صورت بی‌اعتنایی به این مشکلات و نگرانی‌ها به نظر می‌رسد به «کفران نعمت»، نعمت امنیت، آزادی و فراغت بال بیشتری که در مهاجرت دارید، پرداخته‌اید و در پیشگاه خداوند و وجدان خود و منظر و حافظه تاریخی مردم مسئول‌اید.
در پایان از همه عزیزان می‌خواهم مرا هم موضوع دعای خیرشان قرار دهند و اگر دیگر دیداری دست نداد از تک‌تک دوستان حلالیت می‌طلبم و امید دارم هر یک در خدمت به این مملکت نفرین شده و مردم زحمتکش و رنجدیده و دین و ایمان و اخلاق به خطر افتاده موفق باشند.
. . . فلا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم و اعلموا ان الله مع الصابرین
 
برادر و دوستدار و آرزومند توفیق شما در سطح ملی و وطنی
عزت‌الله سحابی
_____________________________________                       
رونوشت برای برادران عزیز آقایان دکتر مهدی ممکن، اکبر گنجی، دکتر محمد برقعی، عنایت اتحاد، عطاءالله مهاجرانی، برادران احمد و محمود صدری.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر