به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه

سالها حضور در جبهه و حالا پشت میله های زندان، پذیرفتنی نیست

 
جرس
محمد رضا رجبی در چهارم شهریور سال 88 بازداشت و به بند دو الف سپاه منتقل گردید. سپس در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد حکمی که در دادگاه تجدیدنظر به سه سال کاهش یافت.روز 22 آبان ماه زندانیان سیاسی بند 350 اوین به مناسبت جشن تولد محمدرضا رجبی، زندانی سیاسی و رزمنده هشت سال جنگ تحمیلی مراسمی برگزار کردند و از رشادت ها و مجاهدتهای او تجلیل بعمل آوردند. خانم سلطانی همسر محمد رضا رجبی با ابراز ناراحتی از اتهامی که به همسرش زدند، می گوید: " خوب اتهام ایشان هم........................  

محمد رضا رجبی در چهارم شهریور سال 88 بازداشت و به بند دو الف سپاه منتقل گردید. سپس در شعبه پانزده دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد حکمی که در دادگاه تجدیدنظر به سه سال کاهش یافت.      روز 22 آبان ماه زندانیان سیاسی بند 350 اوین به مناسبت جشن تولد محمدرضا رجبی، زندانی سیاسی و رزمنده هشت سال جنگ تحمیلی مراسمی برگزار کردند و از رشادت ها و مجاهدتهای او تجلیل بعمل آوردند.
خانم سلطانی همسر محمد رضا رجبی با ابراز ناراحتی از اتهامی که به همسرش زدند، می گوید: " خوب اتهام ایشان هم مثل همان اتهامات مشترکی است که به همه زندانیان سیاسی زده اند: اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی. خاطرم است که در سالهای جنگ با اعتقاد و آرمانی قوی در دفاع از خاک کشورمان در عملیاتها شرکت می کردند و تا پای جان می جنگیدند. خوب زمانیکه این اتهام را به ایشان زدند من واقعا دلم سوخت، کسی که سالهای سالها برای این مملکت زحمت کشیده به این اتهام به حبس محکوم شود واقعا ناراحت کننده است. خود آقای رجبی هم شوکه شده بودند که چرا این اتهام را به او زدند؟! خوب دردناک است زیرا خیلی از این زندانیان سیاسی سالها در جبهه ها حضور داشتند و حالا باید در پشت میله های زندان باشند."

گفتنی است، محمدرضا رجبی بعد از تشکیل سپاه پاسداران به عضویت آن در آمد و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه های جنگ حضور یافت. او به دنبال حضور در عملیات های بیت المقدس، رمضان و مسلم در عملیات اخیر به دلیل اصابت گلوله به بازوی راست اش مجروح شد و برای مداوا به تهران بازگشت. رجبی در سال ۱۳۶۲ به عضویت شورای فرماندهی پایگاه شرق تهران سپاه در می آید و در ۱۳۶۳ از سوی سپاه به دفتر ریاست مجلس شورای اسلامی معرفی شده و به عنوان منشی ویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی در طول سالهای ۶۳ تا ۶۸ در مجلس به انجام وظیفه می پردازد. در این دوره با توجه به ماموریت هاشمی در اداره امور جنگ دفتر هاشمی علاوه بر مدیریت تقنینی کشور، نقش حساسی در هماهنگی نهادهای انقلابی به جهت اداره جنگ داشته است. در همین دوره رجبی به همراه جانشین فرمانده کل قوا یعنی هاشمی بارها به مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور سفر کرده و در عملیات های مختلفی از جمله والفجر مقدماتی، بیت المقدس و تکمیلی کربلای ۵ شرکت می کند که در عملیات بیت المقدس ۲ مجروح شیمیایی می شود.

با پایان جنگ و انتخاب هاشمی به عنوان رییس جمهور، رجبی به نهاد ریاست جمهوری نقل مکان کرده و در هشت سال سازندگی نیز در مقام منشی ویژه دفتر رییس جمهوری اسلامی ایران انجام وظیفه می کند. او به دنبال پایان دوره ریاست جمهوری هاشمی از مشاغل دولتی دوری گزیده و به دنبال فعالیتهای مدیریتی و اجرایی روی می آورد. در جریان انتخابات نهم ریاست جمهوری و به دنبال ورود هاشمی به عرصه رقابت های انتخاباتی رجبی با توجه به تجربه سالها حضور  در کنار وی به عنوان یکی از عوامل اصلی ستاد هاشمی به عرصه انتخابات وارد می شود و پس از انتخابات نیز در مقام مشاور دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد و معاونت پژوهشگاه دانشگاه آزاد حضور داشته است.

چندی پیش ریحانه رجبی دختر این رزمنده هشت سال دفاع مقدس در نامه ای خطاب به دادستان تهران از دردها و ظلمهایی که بر پدر و خانواده اش رفته، نوشته است: " من ریحانه رجبی هستم. می دانم تا به حال اسم من را نشنیده اید. اما اسم پدرم محمدرضا رجبی را حتما بارها شنیده اید و حتما نامش را بارها در میان اوراق و پرونده های روی میزتان دیده اید . حتما یادتان هست سال پیش همین موقع ها بود که پدر بزرگم یعنی پدر پدرم فوت کرد و شما اجازه ندادید که پدرم در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند. یادتان هست آقای دادستان ؟ بارها در این مدت از خود پرسیده ام آیا آقای دادستان خودش پدر نداشته و یا ندارد؟ یک لحظه خودتان را جای پدرم بگذارید. سخت است که موقع جان دادن پدر بالای سرش نباشید. سخت است که در فراق پدرتان مادر و خواهر و برادرهای شما نتوانند سر بر شانه شما بگذارند و گریه کنند. هیچ وقت به این چیزها فکر کرده اید ؟ من هفده ماه است که هر روز منتظر بازگشت پدرم به خانه بوده ام .کاش پدرم واقعا جرمی مرتکب شده بود در آن صورت راحت تر این دوری را می پذیرفتم . اما پدر من انسان با تقوایی است که همه عمرش را در خدمت به نظام جمهوری اسلامی گذرانده است و حالا من او را پشت میله های زندان می بینم و هر روز از خودم می پرسم : به کدامین جرم باید چند سال در زندان بماند ؟"

به همین مناسبت "جرس" با خانم سلطانی همسر محمد رضا رجبی در خصوص آخرین وضعیت همسرش به گفتگو پرداخته که متن آن در پی می آید:

خانم سلطانی دقیقا چه مدت است که همسرتان در زندان بسر می برند؟


آقای رجبی الان مدت 27 ماه است که در زندان هستند و حدود یکماه دیگر دوران محکومیت ایشان تمام می شود و انشالله آزاد می شوند.

لطفا در خصوص حکم و اتهام ایشان برایمان بگویید؟


آقای رجبی در دادگاه بدوی به شش سال حبس تعزیری به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم شدند که بعد در دادگاه تجدیدنظر به سه سال کاهش یافت. در عید فطر هم از یکسال، هشت ماه آن را کم کردند و چهار ماه باقی ماند و با این حساب یکماه دیگر انشالله "آزاد" خواهند شد.

وضعیت روحی همسر و فرزندانتان چطور است؟


شکر خدا وضعیت روحی اشان خوب است اما خسته شده اند. خوب بالاخره 27 ماه است که در زندان بسر می برند اما خوشبختانه روحیه اشان را خوب حفظ کرده اند. ریحانه و علیرضا دو فرزندمان هم شرایط سختی را گذراندند و این 27 ماه را با وجود دلتنگی و ناراحتی تحمل کردند. خلاصه خدا خیلی کمکمان کرد تا این روزها را با صبوری پشت سر بگذرانیم.

با توجه به اینکه همسرتان در سالهای دفاع مقدس در جبهه ها حضور داشتند و از جانبازان سرافراز کشورمان هستند و شما در این سالها از نزدیک شاهد رشادتها و ایثارگری ایشان برای دفاع از کشور و مردم بودید زمانیکه ایشان را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به زندان محکوم کردند چه حسی به شما دست داد؟


خوب اتهام ایشان هم مثل همان اتهامات مشترکی است که به همه زندانیان سیاسی زده اند: اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی. خاطرم است که در سالهای جنگ با اعتقاد و آرمانی قوی در دفاع از خاک کشورمان در عملیاتها شرکت می کردند و تا پای جان می جنگیدند.

آن زمان چند سال داشتند؟


آن زمان 24 سال داشتند اما اطلاعات وبینش زیادی نسبت به سن کمشان داشتند و محکم و قوی بودند. خوب زمانیکه این اتهام را به ایشان زدند من واقعا دلم سوخت، کسی که سالهای سالها برای این مملکت زحمت کشیده به این اتهام به حبس محکوم شود واقعا ناراحت کننده است. خود آقای رجبی هم شوکه شده بودند که چرا این اتهام را به او زدند؟! خوب دردناک است زیرا خیلی از این زندانیان سیاسی سالها در جبهه ها حضور داشتند و حالا باید در پشت میله های زندان باشند.

چرا در این 27 ماه و با تمام این سختی ها هیچگاه حاضر به مصاحبه نشدید؟


خوب خود آقای رجبی راضی نبودند.گفتن ما هم چه فایده ای داشت بالاخره ایشان که در زندان هستند و گفتن دردهای ما که چیزی را تغییر نمی دهد.

در پایان صحبتی یا خواسته ای ندارید؟


امیدواریم معجزه ای شود و همه زندانیان سیاسی آزاد شوند تا به سر خانه و زندگیشان بازگردند زیرا همه آنها بی گناه در زندان هستند و انشالله همه بزودی آزاد شوند.

با تشکر از فرصتی که در اختیارمان قرار داد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر