آرش بهمنی
1ـ نحوه رفتار حاکمان جمهوریاسلامی در سی و دو سال گذشته و سرکوب شدید
هر نوع صدای مخالف٬ و عدم تحمل خودیهای سابق٬ کار را به جایی رسانده است
که برخی افراد و گروهها٬ خواستار آن هستند که جامعه جهانی با اعمال تحریم و
حتی حمله نظامی به ایران٬ حکومت فعلی را ساقط کند و عنان کار را به دست
مردم بسپارد تا با رایگیری عمومی٬ حکومتی دموکراتیک و مبتنی بر حقوقبشر٬
تشکیل شود. در دو دهه گذشته٬ بارور شدن مفهومی با عنوان "حق دخالت بشردوستانه" باعث شده است که این حملات...................
*نظرات وارده در یادداشت لزوما بیانگر دیدگاه 88 نمی باشد
۱ـ نحوه رفتار حاکمان جمهوریاسلامی در سی و دو
سال گذشته و سرکوب شدید هر نوع صدای مخالف٬ و عدم تحمل خودیهای سابق٬ کار
را به جایی رسانده است که برخی افراد و گروهها٬ خواستار آن هستند که جامعه
جهانی با اعمال تحریم و حتی حمله نظامی به ایران٬ حکومت فعلی را ساقط کند و
عنان کار را به دست مردم بسپارد تا با رایگیری عمومی٬ حکومتی دموکراتیک و
مبتنی بر حقوقبشر٬ تشکیل شود.
در دو دهه گذشته٬ بارور شدن مفهومی با عنوان "حق دخالت بشردوستانه" باعث شده است که این حملات نظامی٬ به این مفهوم پشتوانه تئوریک هم ببخشد.
دخالت ناتو و یا آمریکا در کشورهایی چون عراق٬ افغانستان٬ لیبی٬ بوسنی و هرزگوین و... مقایسه وضعیت این کشورها، پیش و پس از حمله،و توجه به این نکته که حملههای نظامی٬ از بروز فجایع بزرگتر انسانی جلوگیری کرده، از جمله دلایل این افراد برای دفاع از حمله است.
۲ـ در بحثهای انجام شده میان مخالفان و موافقان جنگ یا تحریمهای اقتصادی٬ به نظر میرسد مخالفان در دامی افتادهاند که گروه مقابل٬ خواسته یا ناخواسته ایجاد کرده است: آنها وقتی بحث مخالفت با جنگ یا تحریم میشود٬ در زمین حریف بازی میکنند: آنان به گونهای سخن میگویند یا عمل میکنند که نتیجه استدلالهای آنان٬ به چیزی جز بقای جمهوریاسلامی نمیانجامد؛ یعنی همان حکومتی که با نقض مکرر حقوقبشر در سالهای گذشته٬ باعث مرگ٬ آسیبهای جسمی و روانی و آواره شدن تعداد کثیری از ایرانیان شده است.
ورود به دوگانه آری/خیر به جنگ٬ در واقع ورود به یک بازی از پیش باخته است. به طور مثال٬ هیچیک از مخالفان جنگ هنوز به این سئوال پاسخ نگفتهاند که اگر روزی حکومت جمهوریسلامی٬ همچون معمر قذافی٬ با تانک و هواپیما٬ دست به کشتار مخالفان زد٬ چه باید کرد؟ اگر قرار باشد جمهوریاسلامی همچنان دست به سرکوب بزند و کسی هم قادر به تغییر نحوه رفتار حکومت نباشد٬ چه باید کرد؟ دستیابی جمهوریاسلامی به بمب اتم و تهدید کشورهای منطقه را چگونه باید پاسخ داد؟
۳ـ به نظر میرسد پاسخ به این سئوالها نیازمند آن باشد که گامی به عقبتر برداریم و تلاش کنیم که اساسا تا حد امکان از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری کنیم. این البته به معنای افتادن در دام خیالپردازی نیست. در دنیای امروز٬ نمیتوان بدون تعاملات بینالمللی٬ زندگی کرد. آنهنگام که سخن از دنیا به مثابه یک دهکده کوچک میشود٬ نمیتوان از تاثیرات کشورها بر یکدیگر٬ غافل شد. ضمن آنکه نباید فراموش کرد آنچه در روابط دیپلماتیک٬ مورد توجه کشورها قرار میگیرد٬ در درجه اول٬ منافع ملی آنهاست.
با توجه به نحوه عمل جمهوریاسلامی٬ و سابقه رفتارهای آن در سی ودو سال گذشته٬ باید این حق را به دنیا داد که از دستیابی جمهوریاسلامی به سلاح هستهای٬ نگران باشد. آنچه باید مورد توجه فعالان سیاسی قرار گیرد٬ آن است که چگونه میتوان از این نگرانی جهانی٬ برای پیشبرد منافع ملی در ایران و دستیابی به حکومتی دموکراتیک استفاده کرد؟
۴ـ مشخصا در قدم اول٬ تلاشهای فعالان سیاسی و حقوقبشری ایرانی در هر نقطه دنیا٬ باید متوجه این نکته شود که نقض حقوقبشر از سوی جمهوری اسلامی در حق شهروندان خود و همچنین اعمالی که موجب نقض حقوقبشر در دیگر نقاط دنیا میشود٬ مهمترین نکتهای است که باید از سوی مجامع جهانی مورد توجه قرار گیرد. گرچه سلاحهای اتمی در هر حالی مضر و تهدیدی برای امنیت جهان است٬ اما در همین آسیا کشوری چون هند نیز دارای تکنولوژی هستهای است که به دلیل وجود حکومتی بالنسبه دموکراتیک٬ نگرانیها نسبت به آن در حد پایین تری است.
این بدان معناست که تلاش برای تغییر رفتار حکومت ایران٬ برای پیش رفتن به سوی رعایت حقوق بشر و احترم به قواعد دموکراسی٬ میتواند باعث رفع میزان زیادی از نگرانیها شود.
برای آنکه حکومت مجبور به تغییر رفتار خود شود٬ کشورهای غربی باید دست به تحریمهای هوشمند بزنند که از سویی مقامات جمهوریاسلامی را تحت فشار قرار دهد و از سوی دیگر٬ آسیب کمتری به مردم وارد سازد. تاکنون تحریمهایی که اتفاق افتاده٬ یا حالتی مضحک داشته یا آنکه پیش و بیش از حکومت٬ باعث آسیب رسیدن به مردم شده است.
تحریم افرادی که اساسا به دلیل مقامهای سیاسی٬ دیپلماتیک و نظامی خود٬ هرگز به آمریکا سفر نخواهند کرد و یا حسابی بانکی با نام خود در آنجا نخواهند داشت٬ پیش از هر چیز نشاندهنده عدم شناخت درست از وضعیت فعلی ایران است.
همچنان که تحریمهای اقتصادی تاکنون بیش از آنکه به حکومت آسیب وارد کند ـ که کرده است ـ باعث ضرر و زیان به مردم شده است. در آخرین نمونه از این دست٬ اعلام احتمال تحریم خرید نفت و یا تحریم بانک مرکزی توسط بریتانیا٬ باعث بالا رفتن قیمت طلا در بازارهای ایران شد. همانطور که تحریم فروش هواپیماهای مسافربری و قطعات آن٬ بیش از هر چیزی باعث جان باختن مردم عادی در ایران شده است.
گرچه این نوع تحریمها شاید در نهایت بتواند باعث بحران کارآمدی در حکومت ـ به دلیل افزایش فقر و نارضایتی مردم ـ شود٬ اما از سویی این پروسه بسیار طولانی خواهد و از طرف دیگر نه تضمینی برای موفقیت آن در تغییر روش حکومت وجود دارد و نه میتوان با این شکل٬ حکومت را از دستیابی به سلاح هستهای محروم کرد.
همچنان که در سالهای گذشته نیز با وجود تحریم خرید و فروش قطعات نظامی٬ جمهوری اسلامی موفق شده است به هر شکل ـ معاملات پشت پرده یا بازار سیاه ـ نیازهای خود را تامین کند.
۵ ـ مخالفان جنگ٬ نیاز دارند با افزایش تلاشهای خود٬ غرب را به سمت تحریم دیپلماتیک مقامهای جمهوری اسلامی رهنمون سازند. عدم اجازه سفر به کشورهای غربی ـ مشابه تحریمی که اخیرا سوييس درباره علیاکبر صالحی٬ وزیر امورخارجه اعمال کرد ـ و بلوکه کردن حسابهای رسمی جمهوری اسلامی٬ قطع گام به گام روابط دیپلماتیک با ایران -ـ خارج شدن سفرا از ایران و اخراج سفرای جمهوری اسلامی از کشورهای دیگر ـ و منع هرگونه معامله با شرکتهای وابسته به دولت جمهوریاسلامی و فروش تکنولوژیهایی که کاربرد دوگانه برای سرکوب یا سانسور مردم دارد٬ میتواند به عنوان گام نخست این تحرکات مطرح شود.
از سوی دیگر برای مخالفت با جنگ٬ دو نکته نباید به فراموشی سپرده شود: حمله محدود نظامی به تاسیسات نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی٬ گرچه میتواند باعث اخلال و کند شدن روند دستیابی حکومت به سلاح هستهای شود٬ اما به معنای تغییر رفتار حکومت نیست. هرگونه حمله محدود نظامی٬ از سویی میتواند باعث بستهتر شدن فضا در داخل و صدور مجوز برای سرکوب بیشتر با استفاده از اعلام شرایط خاص جنگی شود و از سوی دیگر٬ امکان بسیج کردن نیروهای معتقد به جمهوریاسلامی را نیز به حکومت خواهد داد.
از طرف دیگر٬ حملات نظامی گسترده نیز٬ علاوه بر آنکه برای مدتها منطقه را در التهاب فرو خواهد برد٬ تلفات اقتصادی و انسانی سنگینی دارد که تا مدتها سنگینی آن بر دوش ایرانیان احساس خواهد شد. ضمن آنکه حمله نظامی٬ هرگز نمیتواند تضمینی برای دست یافتن به دموکراسی در کشوری باشد. نمونه بارز آن لیبی است که با وجود حملات نظامی ناتو٬ هنوز نشانی از دستیابی به دموکراسی در آن مشاهده نمیشود. افغانستان با گذشت نزدیک به یک دهه از زمان حمله نیروهای ناتو٬ هنوز درگیر جنگ داخلی است و...
ایران امروز٬ نیاز دارد که به مردم کمک شود تا خود دست به تغییر حکومت بزنند. کشورهای غربی٬ تاکنون هرگز قدمی برای کمک به مردم برنداشتهاند: نه در زمانی که دست به معامله با جمهوریاسلامی زدند و نه زمانی که تحریمهای اقتصادیای را اعمال کردند که دود آن به چشم مردم رفت.
فعالان ضدجنگ٬ نیاز دارند به جای درگیر شدن در دعواهای حیدری -ـ نعمتی٬ تلاش کنند تا با رایزنی و فعال شدن در سطح دیپلماتیک٬ غرب را متوجه این نکته سازند که منافع مشترک آنان با مردم ایران در انحلال جمهوریاسلامی٬ میتواند به سود هر دو جناح باشد.
پینوشت:
براساس آمار اعلام شده از سوی منابع غربی٬ تلفات انسانی در کشورهایی چون عراق و افغانستان٬ بسیار بالا بوده است. میزان تلفات انسانی در جنگ با عراق را میتوانید از اینجا ببینید. بیبیسی نیز پیش از این گزارشی درباره تلفات انسانی درعراق٬ منتشر کرده است. (اینجا) سیانان نیز با رسم نمودارهایی به بررسی تلفات در عراق و افغانستان پرداخته. (اینجا) این هم گزارشی مجزا از تلفات انسانی جنگ در افغانستان (اینجا)
در دو دهه گذشته٬ بارور شدن مفهومی با عنوان "حق دخالت بشردوستانه" باعث شده است که این حملات نظامی٬ به این مفهوم پشتوانه تئوریک هم ببخشد.
دخالت ناتو و یا آمریکا در کشورهایی چون عراق٬ افغانستان٬ لیبی٬ بوسنی و هرزگوین و... مقایسه وضعیت این کشورها، پیش و پس از حمله،و توجه به این نکته که حملههای نظامی٬ از بروز فجایع بزرگتر انسانی جلوگیری کرده، از جمله دلایل این افراد برای دفاع از حمله است.
۲ـ در بحثهای انجام شده میان مخالفان و موافقان جنگ یا تحریمهای اقتصادی٬ به نظر میرسد مخالفان در دامی افتادهاند که گروه مقابل٬ خواسته یا ناخواسته ایجاد کرده است: آنها وقتی بحث مخالفت با جنگ یا تحریم میشود٬ در زمین حریف بازی میکنند: آنان به گونهای سخن میگویند یا عمل میکنند که نتیجه استدلالهای آنان٬ به چیزی جز بقای جمهوریاسلامی نمیانجامد؛ یعنی همان حکومتی که با نقض مکرر حقوقبشر در سالهای گذشته٬ باعث مرگ٬ آسیبهای جسمی و روانی و آواره شدن تعداد کثیری از ایرانیان شده است.
ورود به دوگانه آری/خیر به جنگ٬ در واقع ورود به یک بازی از پیش باخته است. به طور مثال٬ هیچیک از مخالفان جنگ هنوز به این سئوال پاسخ نگفتهاند که اگر روزی حکومت جمهوریسلامی٬ همچون معمر قذافی٬ با تانک و هواپیما٬ دست به کشتار مخالفان زد٬ چه باید کرد؟ اگر قرار باشد جمهوریاسلامی همچنان دست به سرکوب بزند و کسی هم قادر به تغییر نحوه رفتار حکومت نباشد٬ چه باید کرد؟ دستیابی جمهوریاسلامی به بمب اتم و تهدید کشورهای منطقه را چگونه باید پاسخ داد؟
۳ـ به نظر میرسد پاسخ به این سئوالها نیازمند آن باشد که گامی به عقبتر برداریم و تلاش کنیم که اساسا تا حد امکان از بروز چنین اتفاقاتی جلوگیری کنیم. این البته به معنای افتادن در دام خیالپردازی نیست. در دنیای امروز٬ نمیتوان بدون تعاملات بینالمللی٬ زندگی کرد. آنهنگام که سخن از دنیا به مثابه یک دهکده کوچک میشود٬ نمیتوان از تاثیرات کشورها بر یکدیگر٬ غافل شد. ضمن آنکه نباید فراموش کرد آنچه در روابط دیپلماتیک٬ مورد توجه کشورها قرار میگیرد٬ در درجه اول٬ منافع ملی آنهاست.
با توجه به نحوه عمل جمهوریاسلامی٬ و سابقه رفتارهای آن در سی ودو سال گذشته٬ باید این حق را به دنیا داد که از دستیابی جمهوریاسلامی به سلاح هستهای٬ نگران باشد. آنچه باید مورد توجه فعالان سیاسی قرار گیرد٬ آن است که چگونه میتوان از این نگرانی جهانی٬ برای پیشبرد منافع ملی در ایران و دستیابی به حکومتی دموکراتیک استفاده کرد؟
۴ـ مشخصا در قدم اول٬ تلاشهای فعالان سیاسی و حقوقبشری ایرانی در هر نقطه دنیا٬ باید متوجه این نکته شود که نقض حقوقبشر از سوی جمهوری اسلامی در حق شهروندان خود و همچنین اعمالی که موجب نقض حقوقبشر در دیگر نقاط دنیا میشود٬ مهمترین نکتهای است که باید از سوی مجامع جهانی مورد توجه قرار گیرد. گرچه سلاحهای اتمی در هر حالی مضر و تهدیدی برای امنیت جهان است٬ اما در همین آسیا کشوری چون هند نیز دارای تکنولوژی هستهای است که به دلیل وجود حکومتی بالنسبه دموکراتیک٬ نگرانیها نسبت به آن در حد پایین تری است.
این بدان معناست که تلاش برای تغییر رفتار حکومت ایران٬ برای پیش رفتن به سوی رعایت حقوق بشر و احترم به قواعد دموکراسی٬ میتواند باعث رفع میزان زیادی از نگرانیها شود.
برای آنکه حکومت مجبور به تغییر رفتار خود شود٬ کشورهای غربی باید دست به تحریمهای هوشمند بزنند که از سویی مقامات جمهوریاسلامی را تحت فشار قرار دهد و از سوی دیگر٬ آسیب کمتری به مردم وارد سازد. تاکنون تحریمهایی که اتفاق افتاده٬ یا حالتی مضحک داشته یا آنکه پیش و بیش از حکومت٬ باعث آسیب رسیدن به مردم شده است.
تحریم افرادی که اساسا به دلیل مقامهای سیاسی٬ دیپلماتیک و نظامی خود٬ هرگز به آمریکا سفر نخواهند کرد و یا حسابی بانکی با نام خود در آنجا نخواهند داشت٬ پیش از هر چیز نشاندهنده عدم شناخت درست از وضعیت فعلی ایران است.
همچنان که تحریمهای اقتصادی تاکنون بیش از آنکه به حکومت آسیب وارد کند ـ که کرده است ـ باعث ضرر و زیان به مردم شده است. در آخرین نمونه از این دست٬ اعلام احتمال تحریم خرید نفت و یا تحریم بانک مرکزی توسط بریتانیا٬ باعث بالا رفتن قیمت طلا در بازارهای ایران شد. همانطور که تحریم فروش هواپیماهای مسافربری و قطعات آن٬ بیش از هر چیزی باعث جان باختن مردم عادی در ایران شده است.
گرچه این نوع تحریمها شاید در نهایت بتواند باعث بحران کارآمدی در حکومت ـ به دلیل افزایش فقر و نارضایتی مردم ـ شود٬ اما از سویی این پروسه بسیار طولانی خواهد و از طرف دیگر نه تضمینی برای موفقیت آن در تغییر روش حکومت وجود دارد و نه میتوان با این شکل٬ حکومت را از دستیابی به سلاح هستهای محروم کرد.
همچنان که در سالهای گذشته نیز با وجود تحریم خرید و فروش قطعات نظامی٬ جمهوری اسلامی موفق شده است به هر شکل ـ معاملات پشت پرده یا بازار سیاه ـ نیازهای خود را تامین کند.
۵ ـ مخالفان جنگ٬ نیاز دارند با افزایش تلاشهای خود٬ غرب را به سمت تحریم دیپلماتیک مقامهای جمهوری اسلامی رهنمون سازند. عدم اجازه سفر به کشورهای غربی ـ مشابه تحریمی که اخیرا سوييس درباره علیاکبر صالحی٬ وزیر امورخارجه اعمال کرد ـ و بلوکه کردن حسابهای رسمی جمهوری اسلامی٬ قطع گام به گام روابط دیپلماتیک با ایران -ـ خارج شدن سفرا از ایران و اخراج سفرای جمهوری اسلامی از کشورهای دیگر ـ و منع هرگونه معامله با شرکتهای وابسته به دولت جمهوریاسلامی و فروش تکنولوژیهایی که کاربرد دوگانه برای سرکوب یا سانسور مردم دارد٬ میتواند به عنوان گام نخست این تحرکات مطرح شود.
از سوی دیگر برای مخالفت با جنگ٬ دو نکته نباید به فراموشی سپرده شود: حمله محدود نظامی به تاسیسات نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی٬ گرچه میتواند باعث اخلال و کند شدن روند دستیابی حکومت به سلاح هستهای شود٬ اما به معنای تغییر رفتار حکومت نیست. هرگونه حمله محدود نظامی٬ از سویی میتواند باعث بستهتر شدن فضا در داخل و صدور مجوز برای سرکوب بیشتر با استفاده از اعلام شرایط خاص جنگی شود و از سوی دیگر٬ امکان بسیج کردن نیروهای معتقد به جمهوریاسلامی را نیز به حکومت خواهد داد.
از طرف دیگر٬ حملات نظامی گسترده نیز٬ علاوه بر آنکه برای مدتها منطقه را در التهاب فرو خواهد برد٬ تلفات اقتصادی و انسانی سنگینی دارد که تا مدتها سنگینی آن بر دوش ایرانیان احساس خواهد شد. ضمن آنکه حمله نظامی٬ هرگز نمیتواند تضمینی برای دست یافتن به دموکراسی در کشوری باشد. نمونه بارز آن لیبی است که با وجود حملات نظامی ناتو٬ هنوز نشانی از دستیابی به دموکراسی در آن مشاهده نمیشود. افغانستان با گذشت نزدیک به یک دهه از زمان حمله نیروهای ناتو٬ هنوز درگیر جنگ داخلی است و...
ایران امروز٬ نیاز دارد که به مردم کمک شود تا خود دست به تغییر حکومت بزنند. کشورهای غربی٬ تاکنون هرگز قدمی برای کمک به مردم برنداشتهاند: نه در زمانی که دست به معامله با جمهوریاسلامی زدند و نه زمانی که تحریمهای اقتصادیای را اعمال کردند که دود آن به چشم مردم رفت.
فعالان ضدجنگ٬ نیاز دارند به جای درگیر شدن در دعواهای حیدری -ـ نعمتی٬ تلاش کنند تا با رایزنی و فعال شدن در سطح دیپلماتیک٬ غرب را متوجه این نکته سازند که منافع مشترک آنان با مردم ایران در انحلال جمهوریاسلامی٬ میتواند به سود هر دو جناح باشد.
پینوشت:
براساس آمار اعلام شده از سوی منابع غربی٬ تلفات انسانی در کشورهایی چون عراق و افغانستان٬ بسیار بالا بوده است. میزان تلفات انسانی در جنگ با عراق را میتوانید از اینجا ببینید. بیبیسی نیز پیش از این گزارشی درباره تلفات انسانی درعراق٬ منتشر کرده است. (اینجا) سیانان نیز با رسم نمودارهایی به بررسی تلفات در عراق و افغانستان پرداخته. (اینجا) این هم گزارشی مجزا از تلفات انسانی جنگ در افغانستان (اینجا)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر