منبع: کلمه
بعد از آنکه از سفر سید محمد خاتمی رئیسجمهور سابق کشورمان برای شرکت در بیستو هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما – ژاپن جلوگیری شد، متن سخنرانی وی که قرار بود در نشست آن مجمع ایراد شود، منتشر شد.
به گزارش وب سایت بنیاد باران متن کامل سخنرانی سید محمد خاتمی که قرار بود وی آن را در بیست و هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما – ژاپن ایراد کند، به شرح زیر است:
به نام خدا
هیروشیما تنها یک شهر در کشور ژاپن نیست، بلکه عنوانی است تداعی کننده دردها، دلهرهها و رنجهای بشر و هشدار دهنده به سرنوشت انسان و آنچه بر او گذشته است و طبعاً آنچه باید باشد.در اثر انفجار اولین بمب اتمی در لحظات پایان جنگ جهانی دوم، شهر هیروشیما و نیز ناکازاکی ویران شد و ساکنان مظلوم آن با دل آزارترین وضعی از پا در آمدند و آسیب دیدند و هنوز هم آثار رنج و درد آن فاجعه برجا است.و شگفت اینکه این فاجعه تابسوز در ژاپن رخ داد. ژاپنی که زبان فکر آن زبان شعر است و شعر ژاپنی از طرفی بیان کننده استعارات......
بعد از آنکه از سفر سید محمد خاتمی رئیسجمهور سابق کشورمان برای شرکت در بیستو هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما – ژاپن جلوگیری شد، متن سخنرانی وی که قرار بود در نشست آن مجمع ایراد شود، منتشر شد. به گزارش وب سایت بنیاد باران متن کامل سخنرانی سید محمد خاتمی که قرار بود وی آن را در بیست و هشتمین مجمع عمومی شورای هیروشیما – ژاپن ایراد کند، به شرح زیر است:
به نام خدا
هیروشیما تنها یک شهر در کشور ژاپن نیست، بلکه عنوانی است تداعی کننده دردها، دلهرهها و رنجهای بشر و هشدار دهنده به سرنوشت انسان و آنچه بر او گذشته است و طبعاً آنچه باید باشد.
در اثر انفجار اولین بمب اتمی در لحظات پایان جنگ جهانی دوم، شهر هیروشیما و نیز ناکازاکی ویران شد و ساکنان مظلوم آن با دل آزارترین وضعی از پا در آمدند و آسیب دیدند و هنوز هم آثار رنج و درد آن فاجعه برجا است.
و شگفت اینکه این فاجعه تابسوز در ژاپن رخ داد. ژاپنی که زبان فکر آن زبان شعر است و شعر ژاپنی از طرفی بیان کننده استعارات ملموس و طبیعی است و از طرف دیگر شرح احوال درونی انسان.
همدلی و همزبانی با طبیعت و معاشقه با کوه و ابر و باد و باران و گل و جان پاک انسان در کمتر فرهنگ و زبانی نظیر فرهنگ ژاپنی وجود دارد.
طبیعی است که انسان ژاپنی باید بیش از همه مردمان دیگر نگران از دست رفتن طراوت زندگی و سبزه و بهار و بارش آبشار و رویش شکوفههای خندان و نیز خاکستر شدن انسان که وجودش از همه طبیعت زیباتر و برتر است باشد. بهخصوص که تجربه تلخ و دردآور هیروشیما و ناکازاکی را تجربه کرده است.
حضور و برگزاری اجلاس شورای تعامل در هیروشیما در واقع ادای احترام نه تنها به مردم مظلومی است که در یک لحظه در جهنم افروخته توسط آدمکشان مغرور سوختند، بلکه نشانه تلاش برای یافتن و تبدیل جهان سرشار از ستم و تبعیض و خشونت و سلطه و استبداد به جهانی است که انسان -هر انسانی- در آن محترم باشد و جنگ و خشونت جای خود را به همدلی و همراهی و تحمل و برخورداری انسان -هر انسانی- بدهد.
آنچه در سال ۱۹۴۵ در هیروشیما رخ داد حکایتگر فاجعه عظیم و بیسابقه در تاریخ انسان بود، تاریخی که گرچه سرشار از جنگ و خونریزی و ویرانگری بوده است، ولی این بار ابعاد فاجعه قابل مقایسه با آنچه تا آن روز رخ داده است نبود.
چندی پس از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی قطب دیگر قدرت مسلط زمانه یعنی شوروی سابق نیز اولین آزمایش اتمی خود را انجام داد و از آن پس تمامی جهان در میان دو قطبی قرار گرفت که اولاً هر دو اساس رابطه خود را با دیگران سلطه قرار داده بودند و ثانیا مجهز به سلاحی بودند که روز به روز ویرانگرتر و هولناک تر می شد و دیری نپایید که ذخایر اتمی دو قدرت بزرگ که بعدها چند کشور دیگر هم به آن پیوستند چنان افزایش یافت که می توانست چندین بار کره زمین را ویران کند.
از آن پس نیز جنگ سرد همه جهان را در حالت بیم توأم با بهت فرو برد و پیمانهای نظامی با محوریت قدرتهای اتمی سایهای هولناکتر از ابر ویرانگر ناشی از انفجار بمب در هیروشیما و ناکازاکی بر سراسر کره زمین گسترانید.
پس از فروپاشی یک قطب قدرت، قطب باقیمانده دیگر قدرت با توهم یکهتازی همچنان فضای وحشت را بر سر عالم و آدم نگاه داشتو از زمان سقوط شوروی تاکنون بارها شاهد دخالتهای پرهزینه قدرت برتر باقیمانده از دوران جنگ سرد در کشورهای مختلف و تلاش برای تحمیل خواستهای او بر جهان و حتی تهدید بهکارگیری سلاح هستهای و شیمیایی از سوی او بودهایم.
دخالتهای نظامی، کودتاهایی که در دوران جنگ سرد هم سابقه داشته است، اعمال یکجانبه میل و اراده خود بر دیگران با داعیه واهی رهبری جهان آزاد نمونه هایی از وضعیت ناگواری است که همه بشر را گرفتار کرده است.
از جانب دیگر شاهد تشدید پدیدهای خطرناک بودهایم که نگرانی ناشی از آن و فجایعی که بهبار میآورد کمتر از ویرانی بمب اتمی نیست، یعنی پدیده زشت تروریسم در چهره وحشتآفرین اخیر آن. امری که خود سبب شده است تا قدرتهای پرمدعای کنونی به بهانه مبارزه با تروریسم روز به روز وضع را بغرنج تر و مشکل را عمیق تر کنند.
آنچه در میانه غایب است خیرخواهی و صلح در جهان امروز است.
صلحی که خواست همه مصلحان بزرگ بشری و هدف دعوت پیامبران بزرگ و درون مایه فرهنگها و تمدنهای بشری بوده است و مگر نه اینکه قرآن کریم همه مؤمنان را به دخول در وادی صلح دعوت میکند.
صلح با خود، صلح با دیگران و صلح با جهان و طبیعت و مگر ندای دلانگیز کتاب اشعیای نبی جان هر انسان صلحطلبی را نوازش نمیدهد که ”او در میان اقوام داوری خواهد کرد و اقوام بسیاری را سرزنش خواهد کرد و ایشان شمشیرهای خود را برای خیش و نیزههای خود را برای اره خواهند شکست. قومی بر قوم دیگر شمشیر نخواهد کشید و دیگر جنگ نخواهد بود.“
و مگر چنانکه اشاره کردم فرهنگ ژاپنی بهخصوص با تلفیق آیین بودایی و شینتو زیباترین ترانههای صلح را نمینوازد؟
شاید کمتر کلمهای دلانگیزتر و احساس برانگیزتر از کلمه صلح باشد، ولی در واقعیت تاریخ آنچه بیشتر غلبه داشته است حالتستیز و جنگ و ناامنی بوده است که در دوران معاصر بهخصوص با دستآوردهای شگفتانگیز تکنیک که وقتی در اختیار قدرتهایی قرار گیرد که مصلحت بشر را در استیلای بیچون و چرای خود بر عالم و آدم میدانند وحشتناک خواهد بود دلهرهآورتر هم شده است.
دلهره جنگ و دغدغه صلحآمیر تازهای نیست. ادیان بزرگ به صلح فراخواندهاند و جنگ را نکوهش کردهاند و در دوران مدرن نیز کم نبودهاند بزرگانی که جنگ، این بلیه همیشه بشری را سخت نکوهش کردهاند.
کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی رساله مشهور خود را ”صلح دائم“ (Perpetual Peace) یا (Zum ewigen Frieden) نامید و در آن گفت:
”پادشاهی که از سربازان خود در جنگهای تهاجمی برای عظمت خود یا کشورش استفاده میکند موجودات عاقل را به عنوان وسیله صرف برای غایت مورد نظر به کار میبرد. “ به نظر کانت ارتشهای منظم حاضر به جنگ باید به مروز زمان ملغی شوند زیرا اجیر کردن افراد انسانی برای کشتن یا کشته شدن متضمن این است که آنها به عنوان وسایل صرف در دست دولت به کار بروند و این نمیتواند به آسانی با حقوق بشریت که مبتنی بر ارزش مطلق موجودات عاقل من حیث هی است سازگار باشد.
ولی علیرغم این آرزوها و ایدهآلها جنگ همچنان وجود دارد و هنوز حتی گامهای مثبتی در جهت نابودی مخوف ترین سلاحهایی که بشر تاکنون پدید آورده است برداشته نشده است.
صلح نیازمند جانهای صلحطلب است و بیش و پیش از هر چیز باید حاکمان برخوردار از این فضیلت باشند.
اما به هر حال در این زمینه باید گامهای عملی برداشت و انتظار از مجمعی چون شورای تعامل انتظاری بیش از اظهارنظرهای بیپشتوانه اجرایی و اکتفاء به نظر و عدم اقدام عملی در زمینههای مختلف است.
در اینجا اجازه میخواهم تا پیشنهاد خود را در مورد مؤثرتر کردن نقش شورا مطرح کنم.
من پس از طرح گفتگوی تمدنها که مورد اقبال جامعه جهانی قرار گرفت و هیاهوی جنگ تمدنها را در عالم به محاق برد در سال ۲۰۰۱ و بعد از فاجعه ۱۱ سپتامبر که جنگافروزان با عناوین فریبنده دم از ائتلاف برای جنگ زده بودند در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد ائتلاف برای صلح بر پایه عدالت را به عنوان نظریه تکمیلی گفتگوی تمدنها دادم همینجا بگویم صلح میوهای است که تنها و تنها بر درخت عدالت خواهد روئید و تا هنگامی که عدالت چه در عرصه ملی و در رابطه حکومتها با مردم و چه در عرصه بینالمللی غایب باشد نمیتوان انتظار صلح واقعی را داشت.
ثبات ظاهری که در اثر ارعاب و سرکوب حکومتهای خودکامه در یک کشور برقرار میشود پایدار نیست و حاصل آن افزایش کینه و نفرت و محروم شدن انسانها از همه حقوق و حرمتی است که در خور آنند و نیز در عرصه بینالمللی صلحی که متکی بر قدرت ویرانگر سلاحهای مخرب و سیاستهای اشغال و سرکوب و تحریم باشد نیز حاصلی جز جدایی هر چه بیشتر ملتها از یکدیگر و زمینه ساز پرورش روشهای خشونتآمیزی چون تروریسم نخواهد داشت. و یکی از علل مهم ناکامی طرحهای مختلفی که برای صلح عرضه میشود کمتوجهی به عنصر عدالت است.
پیشنهاد ائتلاف برای صلح در هیاهوی خشونت و خشم آن روزها آنگونه که باید مورد توجه قرار نگرفت. ولی اینک در جمع شما نخبگان خیرخواه و مورد احترام جامعه جهانی آن را تکرار میکنم و اعلام میدارم که مرکز گفتگوی تمدنها آمادگی دارد که با بررسی همه جانبه موضوع و بهرهگیری از نظر و تجربه صاحبنظران طرحی را در این زمینه آماده کند تا پس از بررسی آن در اجلاس سال آینده به صورت منشوری در آید و به سازمان ملل متحد و سازمانهای مهم و مؤثر بینالمللی و اتحادیههای مختلف در اروپا و آسیا و آفریقا و آمریکا و نیز بینالمجالس کشورها عرضه شود تا برای آن ضمانت اجرا پدید آید و پشتوانه سنگین و موجه شورای تعامل ضامن آن خواهد بود که آن را به سازمانها و نهادهای ذی ربط بقبولاند.
از سوی دیگر خاورمیانه را بهحق باید بحرانیترین نقطه عالم دانست. باز هم پیشنهاد ما این بود که خلع سلاح جهانی را میتوان از خاورمیانه شروع کرد. امروز در این نقطه بحرانی زرادخانههای اتمی موجود و نیز کلاهکهای اتمی از سوی بعضی از پیمانها و اتحادیههای نظامی در انبارهای بعضی از کشورهای منطقه ذخیره شده است، تهدید و دلهره را روزافزون کرده است.
شورا میتواند طرح خود را برای خاورمیانه خالی از سلاحهای هستهای در کمیتهای تهیه کند و از سوی سازمان ملل و جامعه جهانی مسؤولیت اجرای آن را بپذیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر