به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه

رنج وثیقه مهدیه گلرو و یک پرسش

مسیح علی نژاد
شاید نوشتن چنین مطلبی که در آن خانواده یک زندانی اعلام می کنند که برای آزادی عزیز دربندشان، توانایی پرداخت وثیقه را ندارند دشوار باشد اما پیش از خانواده های مصطفی تاجزاده، فیض الله عرب سرخی، احمد زیدآبادی و زندانیان دیگری نیز گفته بودند که بضاعت شان برای پرداخت بهای آزادی زندانیان شان با آنچه دستگاه قضایی ایران برایشان به عنوان وثیقه در نظر گرفته است، مطابقت نمی کند
مخاطب این نوشته همه کسانی هستند که آزادی را برای  مردم ایران قیمت گذاری کرده اند و مخاطب دیگر این کلمات  کسانی هستند که دلشان رضا نمی دهد ببینند هم خانه ها و هم میهنان شان توان پرداخت بهای تعیین شده برای همین آزادی نیم بند را به دادستان و دستگاه قضایی ندارند و نه تنها به جرم دگر اندیشی بلکه به جرم سنگین تری به نام نداشتن ملک و املاک میلیاردی برای پرداخت وثیقه نیز باید زندانی باشند.....
شاید نوشتن چنین مطلبی که در آن خانواده یک زندانی اعلام می کنند که برای آزادی عزیز دربندشان، توانایی پرداخت وثیقه را ندارند دشوار باشد اما پیش از خانواده های مصطفی تاجزاده، فیض الله عرب سرخی، احمد زیدآبادی و زندانیان دیگری نیز گفته بودند که بضاعت شان برای پرداخت بهای آزادی زندانیان شان با آنچه دستگاه قضایی ایران برایشان به عنوان وثیقه در نظر گرفته است، مطابقت نمی کند.
مخاطب این نوشته همه کسانی هستند که آزادی را برای  مردم ایران قیمت گذاری کرده اند و مخاطب دیگر این کلمات  کسانی هستند که دلشان رضا نمی دهد ببینند هم خانه ها و هم میهنان شان توان پرداخت بهای تعیین شده برای همین آزادی نیم بند را به دادستان و دستگاه قضایی ندارند و نه تنها به جرم دگر اندیشی بلکه به جرم سنگین تری به نام نداشتن ملک و املاک میلیاردی برای پرداخت وثیقه نیز باید زندانی باشند.
وحید لعلی پور همسر یک زندانی محروم از تحصیل است به نام مهدیه گلرو. وحید پیش از این چند ماهی را در زندان همراه و همپای همسر بوده است و از آن پس، بیرون از زندان ماههاست که می دود تا شاید همسرش را  چند روزی کوتاه  از زندان نجات دهد و خانه دونفره شان را حداقل به مدت یک مرخصی کوتاه آباد کند.
مهدیه گلرو زمانی که به دلیل فعالیت سیاسی اش محروم از تحصیل شد، خانه نشینی برنگزید، همانند همه دانشجویان دیگر که دولت احمدی نژاد ستاره دارشان کرد و اجازه تحصیل شان را مشروط به سرسپردگی ساخت، سکوت را راه چاره ندید و عضو شورای دفاع از حق تحصیل شد اما عضویت در این شورا خود جرم بزرگتری شد که در پایانی ترین روز پاییزی، یورش ماموران امنیتی به خانه دونفره مهدیه و وحید را شاهد باشیم که اگرچه وحید را آزاد کرده اند  اما مهدیه از آذرماه تا کنون همچنان دربند است و وحید نیز در پی پیدا کردن یک وثیقه پانصد میلیون تومانی است تا شاید چند روزی همسرش را در کنار بیابد.
خواندن حکایت ماهها دویدن اعضای خانواده یک زندانی،  فقط چند دقیقه ی کوتاه وقت می خواهد تا شاید کسانی با خواندن این گپ و گفت تلخ، راهی بیابند برای دانشجویی که هم از تحصیل محروم شد، هم بعد از اعتراض به این محرومیت، زندانی شد و هم مبلغ سنگین وثیقه تعیین شده، بار  دیگر او را زندانی کرد.
می گوید: به همه جا رفته ایم، از همه سوال کرده ایم، به هرکسی که به ذهن مان می رسید برای وثیقه رو زده ایم،  اما هنوز نتوانسته ایم همه این مبلغ وثیقه را برای آزادی موقت مهدیه تهیه کنیم.
می پرسم یعنی از میان اقوام و خویشان، هیچ کسی نمی تواند این مبلغ را در اخیتارشما قرار دهد؟
می گوید: واقعیت این است که خانه های بسیاری از خویشان، در گروی بانک است، با شرایط اقتصادی که بر مردم حاکم است حتما می دانید که خیلی ها  با وام بانکی خانه خریده اند و حالا دادگاه انقلاب این سندهای رهنی را از ما قبول نمی کند.
ـ از میان دوستان چه؟
می گوید: من دوستانی داشته ام که پیش از زندانی شدن خودم، بسیار با هم عیاق بوده ایم اما بعد از آزاد شدن کمتر سراغی از من و ومهدیه می گیرند، این حکایت همه دوستان نیست ولی فضای رعب و وحشتی که در مورد زندانیان سیاسی در کشور ایجاد کرده اند چندان هم بی تاثیر نیست، خیلی ها فکر می کنند اگر سند شان را برای آزادی یک زندانی سیاسی وثیقه بگذارند بعد ها ممکن است روند معمولی زندگی و تحصیل و کار شان مورد تهدید قرار گیرد، این شاید یک توهم و ترس باشد اما هست و وجود دارد مردم را از زندانیان سیاسی می ترسانند، مثال تلخ این ترس را بگذار از خانواده خودم بگویم، وقتی در ایام بازداشت خودم،  از خانواده ام   می پرسند، زندانی شما سیاسی است، با هراس می گویند، خدا نکند سیاسی باشد، نه، معتاد است، در چنین فضایی که اگرچه فراگیر نیست اما بازهم  سخت است برای یک زندانی سیاسی از کسی وثیقه بخواهیم.
ـ شخصیت های سیاسی چه؟ سراغ آنها رفته اید؟  آنها برای یاری چه کرده اند؟ آقای کروبی، آقای موسوی؟
سراغ خیلی ها رفته ایم، حتی نشست هایی هم  با آنها برگزار کرده ایم. ولی واقعیت این است که بسیاری از شخصیت های سیاسی که ممکن بود برای تهیه وثیقه به ما کمک کنند یا خودشان زندانی هستند و سندها را برای آزادی موقت خودشان وثیقه گذاشته اند و یا برخی دیگر از اعضای فامیل و دوستان شان زندانی اند و وثیقه ها را برای آنها به دادگاه سپرده اند، با آقای کروبی دیدار کرده ایم با خیلی های دیگر ولی واقعا ندارند  وثیقه برای این همه زندانی سیاسی تهیه کردن مشکل است، مثلا آقای کیوان صمیمی خودشان خیلی پیگیر کار مهدیه بوده اند در زمان آزادی شان ولی الان کجاست؟ ایشان هم به زندان برگشته اند. تقریبا کسی نمانده که کمک کند
وحید لعلی پور پیش از زندان معلم بود.  حالا در همین تب و تاب پیگیری وضعیت همسر زندانی خود، شغلش را هم از دست داده است:
ـمن در مدارس به صورت خصوصی کار می کردم، تدریس می کردم ولی وقتی که معلم مدام غیبت غیرموجه داشته باشد معلوم است که به راحتی برایش جایگزین پیدا می کنند.
ـ خانواده مهدیه چه؟
مادر مهدیه خانه دار است ، پیگری های زیادی برای آزادی دخترش انجام داده است. همه جا رفته است، با دادستانی و قاض پرونده خیلی صحبت کرده است اما قاضی پرونده گفته است: ابتدا که وثیقه یک میلیار تومان بود، گفتید ندارید، تقلیل دادیم به هفتصد میلیون تومان، باز هم می گویید نداریم، حالا در نهایت کرده ایم پانصد میلیون تومان، دیگر به ما ربطی ندارد. ما نمی دانیم در شرایط دشوار اقتصادی و سیاسی فعلی به چه کسی ربط دارد که یک خانواده نمی توانند این مبلغ را برای آزادی عزیز دربندشان تهیه کنند. وقتی آقای رییسان، وکیل مهدیه به این مبلغ اعتراض کرد به او گفته اند ما مطمئن هستیم که  این مبلغ را دارند و می توانند پرداخت کنند. ما نمی دانیم با چه اطمینانی این حرف را می زنند. ما اگر واقعا این مبلغ را داشتیم، همه این مبلغ را تنها برای یک روز آزادی مهدیه حاضر بودیم یکجا پرداخت کنیم این کاری است که هر خانواده ای انجام می دهد و حالا مانده ایم که آنها از کدام اطمینان حرف می زنند
طابق ماده 132 آیین دادرسی کیفری، یکی از راه‌های تضمین دسترسی به متهم، تعیین وثیقه است. در تمام این دنیا این مرسوم است تا اطمینان از حضور متهم در دادگاه را همین وثیقه ها تضمین کنند اما در کجای دنیا میزان وثیقه را غیرمتناسب با جرم تعیین شده( عضویت در شواری دفاع از حق تحصیل) در نظر می گیرند؟
 مهدیه گلرو تا کنون هیچ اتهامی را در زندان نپذیرفته است و مثل باقی همکلاسی های دربند خویش، شیوا نظر آهاری پیمان عارف و اعضای دیگر این شورا به هیچ یک از اتهامات مطرح شده تن نداده است و شاید همین نپذیرفتن اتهامات، دلیل کوچکی نباشد در تعیین وثیقه پانصد میلیون تومانی برای سه سال و چهارماه حبس
این تمام تلاش یک همسر و همراه، برای آزادی یک زن دربند است. آیا اینک جز آنکه صدای او شنیده شود تا شاید کسانی راهکاری را پیشنهاد کنند، راهی مانده است؟.
بی شک رنجی که مهدیه و اعضای خانواده او از محرومیت تحصیلی و به دنبال آن حبس فرزند دگراندیش خود می کشند با رنج عدم توانایی پرداخت وثیقه پانصد میلونی، صدچندان شده است اما در شرایطی که کمیته پیگیری وضعیت زندانیان سیاسی که توسط مهدی کروبی و میرحسین موسوی راه اندازی شده بود در ایران پلمپ شده است و  اعضای این کمیته را نیز دستگیر کرده اند، چه راهی باقی می ماند؟ مسولیت ما چییست و چه باید کرد؟
 * توضیح : مهدیه گلرو تنها یک نمونه از میان بسیاری از خانواده ها ی زندانیان سیاسی است که برای تهیه وثیقه  با مشکلات جدی مواجه هستند از هر گونه پیشنهاد تکمیلی مخاطبان در این مورد و موارد خاص استقبال می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر