به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

آقای سردار ادب مرد به ز دولت اوست

مهرداد نصرتی:
  اخبار خبرگزاری ایلنا را مرور می کردم که خواندن خبری وادارم کرد این چند سطر را بنویسم . امیدوارم بجای به دل گرفتن ، به گوش جان بگیرند. آمین !
بشین! …. بفرما !…. بتمرگ !
هرسه این کلمات امری را زمانی صادر می کنند که اجرای فعلی واحد را از مخاطب بخواهند لیکن انتخاب از میان آنها بسته به شرایطی است که گوینده را وامی دارد تا از دو نوع دیگر صرف نظر کرده و به گمان خود نوع مناسب را انتخاب کند. ممکن است برخی براین باور باشند که بسته به شرایط مخاطب است تا کدامیک مورد استفاده قرار گیرد ، اما باید دانست که با توجه به تاریخ ادبیات پر گهر ما و آثار بجا مانده از آن ، گواه کافی موجود است که در حالیکه همه چیز دلالت بر وقوع شرایط برای استفاده از نوع سوم داشته ، آنان که حداقل از لحاظ فرهنگی به سطحی مورد قبول دست یافته اند از مودبانه ترین شکل استفاده کرده اند. برای مثال “عصبانیت ” نزد برخی شاید بتواند بهانه مناسبی برای بکارگیری الفاظ و عبارات ناپسند باشد اما در همین مورد نیزسفارش موکد منابع دینی و آموزه های فرهنگی همواره بر تسلط براوضاع و رواج متانت در کلام بوده است....

اخبار خبرگزاری ایلنا را مرور می کردم که خواندن خبری وادارم کرد این چند سطر را بنویسم . امیدوارم بجای به دل گرفتن ، به گوش جان بگیرند. آمین !
بشین! …. بفرما !…. بتمرگ !
هرسه این کلمات امری را زمانی صادر می کنند که اجرای فعلی واحد را از مخاطب بخواهند لیکن انتخاب از میان آنها بسته به شرایطی است که گوینده را وامی دارد تا از دو نوع دیگر صرف نظر کرده و به گمان خود نوع مناسب را انتخاب کند.
ممکن است برخی براین باور باشند که بسته به شرایط مخاطب است تا کدامیک مورد استفاده قرار گیرد ، اما باید دانست که با توجه به تاریخ ادبیات پر گهر ما و آثار بجا مانده از آن ، گواه کافی موجود است که در حالیکه همه چیز دلالت بر وقوع شرایط برای استفاده از نوع سوم داشته ، آنان که حداقل از لحاظ فرهنگی به سطحی مورد قبول دست یافته اند از مودبانه ترین شکل استفاده کرده اند.
برای مثال “عصبانیت ” نزد برخی شاید بتواند بهانه مناسبی برای بکارگیری الفاظ و عبارات ناپسند باشد اما در همین مورد نیزسفارش موکد منابع دینی و آموزه های فرهنگی همواره بر تسلط براوضاع و رواج متانت در کلام بوده است.
چنین است که فی الواقع بهره گیری از ادبیات پست یا به اصطلاح امروزی آن “چاله میدانی ” چیزی نیست جز حکایت گر درونی سازمان نیافته و زیستن در میان اطرافیانی که با این سنخ از ادبیات زندگی می کنند.
این موضوع زمانی عجیب می نماید که کسی خود را بعنوان یک سخنور و سخنران در جمعی حاضر می بیند اما کماکان امکان بایکوت کردن ادبیات پست ، حتی برای مدت زمان محدود ، مثل زمان کوتاه سخنرانی ، برای وی وجود ندارد.
و اما زمانی غیر قابل توجیه است که فردی به نمایندگی از طیفی محترم و با عزت ، خواسته یا ناخواسته در سخن از ادبیات پست استفاده کند ، چراکه آنگاه این شائبه نزد مخاطب بی مورد نیست که آیا براستی این فرد نماینده و معرف آن طیف است؟
با این مقدمه قصد داریم نیم نگاهی به سخنان یک فرمانده جنگ بیاندازیم با این تذکر که این نیم نگاه تنها از بعد شکل ادبی سخن است و نه ابعاد دیگر مثل بعد سیاسی و ….
در کشور ما وقتی می گویند فلانی از مجاهدان جبهه بوده است ناخود آگاه حسی از احترام در مخاطب موج می زند چراکه آنچه به حق، گزارشات بیان می دارند همواره مبتنی بر متانت و بزرگواری کسانی است که جان عزیز در کف گرفته ، به استقبال شهادت رفته اند ، آن هم با هدفی شریف چون دفاع از دین و میهن .
این گزارشات آنجا در حساسیت ویژه غوطه ور می شوند که مخاطب آن نسلی است که پس از پیروزی و پس از پایان جنگ چشم بر دنیا گشوده است و ملاک و معیار آنان برای سنجش کردار ، پندار و گفتار رزمندگان دین و وطن ،همین گزارشاتی است که به آنان ارائه می گردد.
از سوی دیگر وقتی کسی به نمایندگی از چنین مردان و زنان با عزتی پشت تریبون قرار می گیرد بدین معناست که شاخص و سخنگوی آن گروه است و سئوال اینجاست که آیا سزاست کسی به نمایندگی از چنین کسانی آن هم در یک جمع عمومی و در مقابل دوربین و قلم خبرنگاران بعنوان سخنران از ادبیات پست استفاده کند؟
به نمونه های ذیل توجه بفرمائید که از سخنرانی یک فرمانده جنگ و در یک مسجد نمونه برداری شده است :
۱- … کفیل شهدای این مملکت را برعهده داشت و هر کاری نمی‌کرد و خضعبلات و چرت و پرت نمی‌گفت بی‌شک …
۲-… در دوره‌ای هم که ادعای توسعه سیاسی را داشتند، گل و گشاد، از پله‌های کاخ الیزه بالا می‌رفتند و خر کیف هم بودند …
۳-…. بعد از جدا شدن از او پاهایم سست شد، چرا که این احمق باورش شده که باید به تعبیر آن شیخک، تغییرکند….
۴-… خیلی از دوستان ما در قصه بعد از انتخابات تخته گاز رفتند ….
۵-…. به رهبر می‌گفت آقای ما، مولای ما، مقتدای ما، ولی میلیاردی پول گرفت و گند زد به همه چیز و الان هم …
۶-…. که مثلا جانباز هم شده بودند، ولی توزرد از آب در آمدند…..
۷-…. آن‌هایی هم که این حرف‌ها را زدند مال این حرف‌ها نبودند ….
۸-…. یکی‌شان که منتسب به مجموعه سیستم نظام بود آنقدر قضیه را کشید و وقتی دید پاره نشد دوباره آمد در صف ….
۹-…. در این مدت مافیاهای اقتصادی کلفت شدند ….
۱۰-…. وزیر ارشاد را نباید ول کنی برود دنبال کار خودش والا به دنبال این می‌رود ….
در توجه به این ده نمونه از سخنان وی که تنها از درون گزارشی یک صفحه ای از یک سخنرانی کامل استخراج شده (و گمان بیجایی نیست اگر این یک صفحه را شالوده و بخش قابل انتشار آن سخنرانی بدانیم) چه کلمات و عباراتی را می بینید:
چرت و پرت … گل و گشاد …. خر کیف …. احمق … شیخک ( اشاره به شخصی که حداقل یک روحانی است) …. تخته گاز … گند زد به همه چیز …. تو زرد از آب درآمد … مال این حرفها نبودند … آنقدر قضیه را کشید و وقتی دید پاره نشد … کلفت شدند …. و … و… و…
برخی از این عبارات متعلق به ادبیات پست ،مثل : “آنقدر قضیه را کشید و وقتی دید پاره نشد ” اشاره به تصویرهایی مستهجن یا به دور از ادبی دارد که به پاس حفظ احترام شما مخاطب محترم از بسط پیشینه و استناد موضوعی این عبارات خودداری می کنم .
این نمونه سخنرانی ارائه شده در مورد بکارگیری ادبیات پست ، تنها مشتی از خروار است که مردم ادب شناس ما متاسفانه به وفور شاهد آن و مخاطب آن هستند و افراد در حالی از آن استفاده کرده و می کنند که برخی از آنان با این کار حرمت و منزلت جایگاهی را که مردم به آنها داده اند را نیز نشناخته و آن را زیر سئوال می برند .
انشاء الله با بسط شرح صدر و فضای انتقاد پذیری در آینده ای نزدیک نمونه های بسیار فجیع تری از شیوع ادبیات پست در مسئولین و … را می توانیم مورد تحلیل قرار دهیم تا عبرتی باشد برای کسانی که گمان می کنند مخاطب شان لیاقت چنین ادبیاتی را دارند و عاملی باشد برای پرهیز از آن.
مخلص کلام آنکه اگر این سخنرانان می دانستند که با این ادبیات چه تصویری از آنچه نماینده آن هستند را ارائه می دهند بسا که در تادیب سخن خویش می کوشیدند و اگر شیوه آن را نمی دانستند به آموختن آن می پرداختند ، لیکن آیا اگر این هنوز مقدور نیست ،آیا امساک از بخشیدن تریبونی که مخاطبش مردم ، فرهنگ و تمدنی است که در تعالی ادبیات زبانزد جهان است به افرادی که زبان و قلم شان هنوز ادب نشده هم مقدور نیست ؟!
یکم اردی بهشت هشتاد ونه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر