دانشجو
حسین رونقی ملکی وبلاگنویس ۲۵ سالهای که
باید ۱۵ سال در زندان بماند، در حالی که یک کلیهش را از دست داده و کلیه
دیگرش نیز ۸۰ درصد فعال است و سنگی هم در کیسه صفرا دارد، از مرخصی و تماس
تلفنی محروم است. خیلیها هنوز هم او را با نام "بابک
خرمدین" می شناسند. برای بعضی دیگر هم او همان "ایران پروکسی" است که گفته
میشود فعالترین گروه در زمینه ساخت نرمافزارهای فیلترشکن بود. اما نام........................
حسین رونقی ملکی وبلاگنویس ۲۵ سالهای که
باید ۱۵ سال در زندان بماند، در حالی که یک کلیهش را از دست داده و کلیه
دیگرش نیز ۸۰ درصد فعال است و سنگی هم در کیسه صفرا دارد، از مرخصی و تماس
تلفنی محروم است.
خیلیها هنوز هم او را با نام "بابک
خرمدین" می شناسند. برای بعضی دیگر هم او همان "ایران پروکسی" است که گفته
میشود فعالترین گروه در زمینه ساخت نرمافزارهای فیلترشکن بود. اما نام
واقعیاش حسین رونقی ملکی است، وبلاگنویس ۲۵ سالهای که تخصصش در فیلتر
شکنی و عبور از فیلترهای گوناگون بود. هرچند در دنیای امروز این کار یعنی
قد علم کردن مقابل سانسور و تلاش برای آزادی بیان، اما در ادبیات کنونی
جمهوری اسلامی این کار یعنی "تلاش برای براندازی نرم" که حسین رونقی ملکی
باید ۱۵ سال از عمرش را به خاطر آن در زندان بگذراند.
از بازداشت تا بیماری
نویسنده وبلاگ "بابک خرمدین" روز ۲۲ آذر
سال ۸۸ در منزل پدریاش در تبریز بازداشت و یک روز بعد به بند ۲ الف سپاه
در زندان اوین منتقل شد. وی چندین ماه در سلول انفرادی و تحت شکنجه بود. به
گفتهی پدرش او زمانی که در سلول انفرادی بوده تنها میتوانسته از دستشویی
داخل سلول آب بخورد و به همین دلیل به بیماری کلیه مبتلا شده است.
در حال حاضر حسین، ۸۰ درصد کلیه چپ و ۲۰ درصد کلیه راستش را از دست داده و یک سنگ ۱۷ میلیگرمی نیز در کیسه صفرا دارد.
احمد رونقی ملکی پدر حسین در مورد وضعیت
جسمی پسرش چنین میگوید: «حسین حالش وخیم است و ماموران تاکنون اجازه
ندادهاند که با منزل تماس بگیرد. او دو مورد عمل جراحی داشته. پزشکان
کتباً به مقامات قضایی و مسئولان زندان نوشتهاند که باید در خانه استراحت
کند. متأسفانه مسئولان زندان و بازجویان و بازپرس شعبهی ۲۶ آقای پیرعباسی و
آقای ستاری رئیس دفتر ایشان و آقای مهدی ستاری برادر آقای ستاری در وزارت
اطلاعات و پسرعمه ایشان آقای پرویز سهرابی تاکنون اجازه ندادهاند که
مسئولین با مرخصی ایشان موافقت کنند».
تشنج در زندان
پدر حسین میگوید روز چهارشنبه ۱۵ تیرماه
در راه تهران به تبریز بوده که خانوادهاش با او تماس میگیرند و میگویند
یک نفر از زندان اوین تلفن کرده و گفته حسین دچار تشنج شده است.
آقای رونقی بلافاصله به سمت تهران باز
میگردد و مستقیم به اوین میرود. او میگوید: «دیروز که شنیدم، بلافاصله
رفتم زندان. هرچه قدر التماس کردم که او را برسانید بیمارستان، گفتند مریض
نیست و در حمام است و در بند است. گفتم حداقل اجازه بدهید با مادرش تماس
بگیرد، گوش ندادند. من مسئولین قضایی دادستانی را در جریان گذاشتم که وضعیت
فرزند من وخیم است و اگر چنین باشد، جانش را از دست میدهد. من تقاضای کمک
دارم و تقاضا دارم که به این موضوع رسیدگی شود. من به استحضار مسئولین
قضایی هم رساندم. پسرم الان وضعش خیلی وخیم است و اگر توجه نشود، جانش را
از دست میدهد».
آقای رونقی تاکید میکند که پسرش هیچگونه
بیماری قبلی نداشته و کلیههایش سالم بوده است و تنها در اثر شکنجه و ماندن
در سلول انفرادی به این بیماریها مبتلا شده است.
او با تکرار چند باره اسامی مسئولان
پرونده پسرش، تاکید میکند که این افراد مانع آزادی وی میشوند و قصد دارند
او را آنقدر در زندان و در شرایط سخت نگه دارند تا جانش را از دست بدهد.
احمد رونقی ملکی به دویچهوله میگوید:«
از رئیس قوه قضائیه و از رهبر جمهوری اسلامی میپرسم آیا سزای یک زندانی
این است که به ارادهی مسئولین پروندهاش جانش را از دست بدهد؟»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر