فیروزه رمضان زاده
اين روزها افزایش نرخ كاغذ، ماده اساسی انتشار کتاب به یکی دیگر از نگرانی های ناشران و نویسندگان ایرانی تبدیل شده است. این مشکل به ویژه در روزهای اخیر زمانی شدت یافت که نرخ طلا و انواع ارز در بازار ایران دچار نوسانی بی سابقه شد. بهطوری که..................
*نظرات وارده در یادداشت لزوما بیانگر دیدگاه 88 نمی باشد
اين روزها افزایش نرخ كاغذ، ماده اساسی انتشار کتاب به یکی دیگر از نگرانی های ناشران و نویسندگان ایرانی تبدیل شده است. این مشکل به ویژه در روزهای اخیر زمانی شدت یافت که نرخ طلا و انواع ارز در بازار ایران دچار نوسانی بی سابقه شد. بهطوری که نرخ دلار از ۲۶۰۰ تومان و یورو واحد پول رایج در اروپا نیز از مرز ۳۳۰۰ تومان گذشت.
اگرچه جلسات بسیاری میان مجلس و دولت دهم برای بررسی این بحران تشکیل شده است، اما نوسان بازار ارز همچنان ادامه دارد و ناشران و كتابفروشان نیز به عنوان سرمايه گذاران و توليدكنندگان بخش فرهنگ كشور در این روند متضرر شده اند.
به گفته منصور حاجی آخوندیان، رئیس اتحادیه کاغذفروشان، هم اکنون فروشندگان کاغذ، به خاطر افزایش قیمت ارز کاغذ نمی فروشند. آنها تصمیم گرفته اند که برای فروش کاغذ دست نگه دارند تا وضعیت قیمت ارز مشخص شود.
ازسوی دیگر افزایش نرخ کاغذ، باعث کاهش شمارگان کتاب و افزایش قیمت کتاب و ازسوی دیگر موجب کاهش سرانه کتابخوانی در ایران شده است.
چاپ اول را متوقف کردیم
یکی از ناشران داخل ایران پیرامون وضعیت نشر با توجه به افزایش نرخ ارز در ایران به جرس گفت:" بهتر است نام ما را منتشر نکنید چرا که متاسفانه وزارت ارشاد منتظر چنین موقعیتهایی است که به بهانه ای مجوز فعالیت ما را لغو کند."
وی می افزاید:" سرانه مطالعه در ایران همان طور که می دانید حتی به دو دقیقه در شبانه روز هم نمی رسد. گرانی کاغذ که کاغذ تولید داخلی یا همان کاغذ ایرانی را هم درگیر کرده باعث گرانی کتاب و درنتیجه پایین آمدن سطح فروش و درنهایت همان سطح ناچیز سرانه مطالعه شده است. خود ما و خیلی دیگر از همکاران در حال حاضر چاپ کتاب به خصوص چاپ اول را متوقف کردیم. مگر کتابهای پرمخاطبی چون کتب درسی در برنامه تجدید چاپ ناشر قرار می گیرد."
این ناشر تاکید دارد:" بخش فرهنگی به خصوص حوزه کتاب یکی از ضعیف ترین بخشهای اقتصادی این کشور به شمار می رود. هستند ناشرانی که به دلیل چنین مواردی رو به ورشکستگی قرارگرفتند و خیلی ها هم برای جلوگیری از چنین امری مشاغل دیگری انتخاب کردند. این نشر برای تامین هزینه های جاری متوسل به کارهای خدماتی شده است که
آنهم آیا باشد یا نه."
به گفته این ناشر،"متاسفانه گرانی کاغذ ایرانی که از بندی 20 هزار تومان به 80 هزار تومان رسیده و مسئولان دولتی هم کاری برای تثبیت و یا پایین آوردن نرخ کاغذ تولید داخلی انجام نمی دهند که طبق گفته خودشان به تولید ملی برسند و ما را هم از بلاتکلیفی خارج کنند.هر چه بگوییم کم است که عده ای از نان خوردن هم افتادند. یا اخراج شدند و یا با بستن شدن محل کارشان بی کار ماندند."
بار مضاعف بر دوش ناشران
امروزه بخش عمده كاغذهاي وارداتي ايران از كشورهاي چين، كره جنوبي و اندونزي است كه همزمان با افزايش قيمت دلار در كشور، قيمت اين محصولات نيز رشد تصاعدي داشته است.
به گفته امير حسيني، مدير صنايع سلولزي ايران، برپایه اطلاعات گمرک، واردات انواع کاغذ و مقوا در سال به صورت متوسط در سه سال اخیر بين يک ميليون و 100 هزار تا يک ميليون و 200 هزار تن بوده است.
وی افزده است:" اگر بخواهيم ميزان واردات کاغذ و مقوا را کاهش دهيم، دو راه حل داريم؛ نخست اين كه بايد واحدهاي کاغذسازي فعلي را تقويت و مشکلات آنها را حل كنيم، ، ديگر اين كه با راه اندازي کارخانجات جديد کاغذ و مقوا بتوانيم نياز داخل را تامين كنيم."(جام جم)
شروین پاشایی، کارشناس چاپ نیز در این زمینه به جرس گفت:" وضعیت قیمت کاغذ در این روزها از طرفی منجر به ورشکستگیِ خیل عظیمی از ناشران و از طرفی دور شدن علاقهمندان و مخاطبان اصلیِ کتاب شده است. اما قضیه به همینجا ختم نمیشود، کاغذ میتواند ازطریق سهمیه ناشران توسط اتحادیه ناشران با قیمتی مناسب به دست ناشران برسد و در نتیجه با قیمتی کم به دست مخاطبان برسد. اما مشکل فقط از جانب وزارت ارشاد نیست و اشخاصی که ازسوی ناشران برای ریاست اتحادیه ناشران انتخاب شدند، تمامیِ مسئولیتهای فرهنگی خود را به باد سپردند و اتحادیه ناشران را به بنگاهی برایِ اهالیِ داخلیِ آن تبدیل کردهاند و این بزرگترین خیانت اینگونه از ناشران به تکتک هممیهنان علاقهمند به کتاب است."
به گفته این فعال حوزه نشر، "این دقیقا همزمان میشود با فشاری که بهعنوان نظارت بر ناشرانی که تلاش بر حفظ مسئولیت خود دارند و تلاش میکنند در حد و توان خود با وجود مشکلاتی که پیشِ رویشان قرار دارد، آثاری منتشر کنند و بهدست مخاطبان برسانند که فشار نظارت مانعِ این اتفاقها میشود و کار از ندادن مجوز گذشته و به نظارت بر دفتر ناشران رسیده است. در چنین اوضاعی نمیتوان تنها دلیل عدم فعالیت ناشران و در ارتباط نبودن قشرعلاقهمند به کتاب را بالا بودنِ ارز قلمداد کرد، بلکه اینهم تنها بار اضافهای است که به فشارهای سخت و نفسگیری که رویِ ناشران هست اضافه شده اما همه مشکل از ارز و بالا رفتن آن نیست. کتاب حکمِ معلم دارد و معلم آگاهی دهنده است، پس با اوضاع فعلی میتوان به این نتیجه رسید که تنها آگاهیهایی باید به ذهن عموم مردم برسد که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند و تنها زاده ذهنهایی است که در اکثریت به چشم نمیآیند اما حکم میکنند."
دولتی که آسوده خاطر است
مسئولان دولتی می گویند کارخانههای داخلی تنها نزدیک به یک سوم از نیازهای داخلی تولید کاغذ کشور را برآورده می کنند و دولت برای تنظیم بازار و تعدیل قیمتها نیاز به واردات کاغذ دارد در این میان ارز مرجع نیز برای واردات کاغذ در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که افزایش ناگهانی قیمت ارز در چند ماهه اخیر و کاهش واردات کاغذ موجب شده بازارداخلی تولید کاغذ به شدت به هم ریخته و این موضوع موجب افزایش شدید قیمت کاغذ در کشور شود تا جایی که ادامه روند انتشار تعدادی از روزنامه ها و به ویژه روزنامه های مستقل کشور را با آسیبی جدی روبرو کرده است.
یکی دیگر از ناشران داخل ایران نیز که نخواست نامش فاش شود به جرس گفت:" کاغذ هفتاد گرمی دو ماه پیش 27 هزار تومان نبوده است. این دروغی است که رئیس اتحادیه کاغذفروشان گفته است. قیمت کاغذ زمستان پارسال رشد وحشتناکی داشته که متاسفانه این روند همینطور ادامه دارد. دولت هم هیچ کاری برای این وضعیت نکرده و به نظر میرسد از این که این شرایط، نشر مستقل را بدون حواشی سیاسی به تعطیلی میکشاند بسیار هم راضی است."
به گفته این ناشر، " خطر اصلی توقف فروش کاغذ در یکی دو روز گذشته نیست، بلکه گرانی وحشتناک کاغذ و سایر مواد مصرفی و همینطور این تورم افسارگسیخته بی حساب و کتاب خطر اصلی است. چون توقف فروش موقتی است و واردکنندگان با گرانتر کردن کاغذ دوباره فروش را آغاز میکنند. اما در حوزهای مثل نشر که بازگشت سرمایه آن بیشتر از یک سال طول میکشد و از طرف دیگر کالایی در آن تولید می شود که باید قیمت ثابتی درونش ثبت شود چطور میتواند در اقتصادی که تورمش روزانه شده، ادامه پیدا کند؟ با این وضعیت موجود با پولی که به تدریج و بعد از یک سال به ناشر برمیگردد، نه تنها سودی حاصل نمی شود، بلکه حتی همان کتاب را هم نمی شود تجدید چاپ کرد.
از طرفی کتاب بسیار گران شده و از طرف دیگر قدرت اقتصادی مردم هم به شدت کاهش پیدا کرده و سانسورها هم که کتابها را تبدیل به چیزهایی بیخاصیت کرده است پس تعجبی ندارد که مردم خیلی کم کتاب بخرند و به ورشکستگی سریعتر این صنعت کمک بکنند. من که انتظار و توقعی از مردم در این وضعیت ندارم."
این کارشناس چاپ می گوید: "زمانی ناشران مستقل برای جلوگیری از رانتخواری بعضیها تصمیم گرفتند از دولت بخواهند کاغذ دولتی و رایانهای را قطع کند و به جایش با شرایط عادلانهای از همه ناشران کتاب بخرد. خود ما هم از امضا کنندگان این درخواست بودیم. اما عملاً شرایط به سمتی رفت که اوضاع خیلی بدتر شد. دولت، کاغذ دولتی را ظاهراً و برای ناشران مستقل حذف کرد اما به خواص و نزدیکان و نورچشمیها کماکان سهمیههایی تعلق میگرفت و احتمالا هنوز هم میگیرد. همچنین خرید کتاب را هم کاملا سلیقهای و گزینشی انجام داد و تقریبا از ناشران مستقل کتاب نخرید. پس انگار ما تفسیر اشتباهی از شرایط داشتیم چون در گذشته لااقل کاغذ یارانهای به همه تعلق میگرفت اما در شرایط جدید کلا هرگونه حمایت از ناشران مستقل قطع شده است. به نظر من با توجه به شرایط پیش آمده و در صورت عدم حمایت و دخالت درست دولت در بحران کاغذ، نشر مستقل ما به زودی تعطیل خواهد شد."
دانشجویی که نان ندارد چگونه کتاب بخرد؟
برپایه آخرین گزارشها تنها در یک ماه اخیر قیمت کاغذ در ایران ۵۰ درصد گران شده و قیمت به اصطلاح هر بند کاغذ از ۵۰ هزار تومان به ۷۵ هزار تومان رسیده است. منصور مظفری مدیر مسئول روزنامه آفتاب یزد در همین زمینه گفته است: "در سال جدید قیمت کاغذ افزایشی در حدود ۸۰ درصد داشته است. درکنار این افزایش قیمت، واردکنندگان کاغذ و واسطهها، شرایط خود را به بازار تحمیل کردهاند."
مهدی خزعلی، مدیر انتشارات حیان در این زمینه به جرس گفت:" بحران اقتصادی که دامن همه صنف ها را گرفته است در صنعت نشر بیش از دیگران خود را نشان داده است، گودزیلایی که بر معیشت مردم سایه افکنده از انقلاب می گذرد و ابتدا پا بر سر ناشران می گذارد، چرا که اول چیزی که از سبد خرید خانوار حذف می شود کتاب است و آخرین چیزی که حذف می شود، نان است، نان! دانشجویی که نان ندارد، چگونه کتاب بخرد؟ "
به گفته این فعال سیاسی،" یادش بخیر؛ دوران خاتمی کاغذ را بندی هفت هزار تومان می خریدیم و روزی یک کتاب تولید می کردیم، امروز کاغذ به مرز صدهزار تومان رسیده است و فروش کتاب کاملاً متوقف شده و انگار خاک مرده بر نشر کشور پاشیده اند، نمی دانم این همه ادعا چه شده است، چاپخانه ها یکی پس از دیگری ورشکسته می شوند و کارشان به زندان می رسد، صنف های وابسته به نشر هم وضع بدی دارند."
خزعلی می افزاید:" در این میان ما که از زمان ریاست دولت غاصب و نامشروع در حصر اقتصادی بسر می بریم و اجازه تولید کتاب های پزشکی به ما نمی دهند و نشریات پزشکی ما را بسته اند و حتی ما را از شرکت در نمایشگاهای استانی و بین المللی که عمده فروش ناشران است محروم کرده اند و خریداران دولتی که مهمترین مشتریان نشر دانشگاهی را تشکیل می دهند از ما خرید نمی کنند. در این شرایط بغرنج و استفاده ابزاری از قدرت جناح حاکم برای اعمال محدودیت اجتماعی و حصر اقتصادی جناح های دیگر، تنها راه نجات را در برکناری این جناح انحصار طلب و زورگو می بینیم که افرادی عاقل سر کار بیایند و به امور مردم برسند. این جناح همه چیز مملکت را به باد داده است. ما نشری نداریم."
در شرایطی که نرخ ارز و نوسانات آن، بیشترین تاثیر را بر صنعت نشر ایران گذاشته است؛ ارز مرجع نیز به واردات مواد اولیه این صنعت تعلق نمیگیرد. این در حالی است که با نوسانات نرخ ارز و تثبیت قیمتی که دولت پیاده کرده است، ادامه راه برای این صنعت بسیار مشکل شده است.
مینو گل بهار، مدیر انتشارات فروغ به جرس می گوید:" قیمت کاغذ طی چند ماه گذشته سه برابر شده است و پیش بینی می شود که روند افزایش قیمت کاغذ ادامه یابد. تا زمانی که این وضعیت ادامه داشته باشد، بسیاری از تولیدات چاپی فرهنگی با قیمت سه تا چهار برابر و حتی شاید بیشتر، نسبت به گذشته ای نزدیک، عرضه خواهند شد. معنی مستقیم این وضعیت در عرصه فرهنگ؛ محروم شدن بخش اصلی جامعه به خصوص جوانان و دانشجویان از تولیدات فرهنگی جدیدتر خواهد بود. تیراژها از همین وضع دردآور پائین تر خواهند آمد و ما با جامعه ای هفتاد و چند میلیونی مواجه خواهیم بود که تیراژ کتاب های به گفته شما"مفید"ش هزار نسخه خواهد بود و این یعنی، چنانچه نسبی حساب کنید، شرایط دوران قاجار! طبعا ناشرین ضعیف تر ناگزیر این میدان را واگذار خواهند کرد و ناشرین با بنیه بهتر، روی به چاپ و نشر آثار تکراری خواهند آورد که ضمانت فروش بالاتری خواهند داشت و یا آثاری که دولت خریدار بخشی از آن خواهد بود. و معنی این هم فعلا "درجا زدن فرهنگی" است. "
منصور کوشان، نویسنده و شاعر ایرانی و برنده جایزه " آزادی بیان اوسسیتسکی" به جرس می گوید:" در واقع آن قدر وضع خراب است که احساس می کنم دیگر هر چه بنویسیم و بگوییم تف سربالا ست. مردم، بله، همین ما، اجازه دادهایم و باز اجازه میدهیم که این حکومت اسلامی در هر زمینهای هر کاری که دلش میخواهد انجام بدهد و بعد وایلا وایلا میکنیم."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر