جرس
زندانیان سیاسی و خانواده هایشان فراموش شده اند. این جمله ای است که یکی از اعضای خانواده بزرگ زندانیان سیاسی تکرار می کند و اینکه از ظلمهایی که در این سه سال بر آنها روا داشته اند به ستوه آمده اند. او از خطوط رنج و درد متراکم بر چهره.............
زندانیان سیاسی و خانواده هایشان فراموش شده اند. این جمله ای است که یکی از اعضای خانواده بزرگ زندانیان سیاسی تکرار می کند و اینکه از ظلمهایی که در این سه سال بر آنها روا داشته اند به ستوه آمده اند. او از خطوط رنج و درد متراکم بر چهره های همسران و فرزندانی می گوید که ناامید از درب زندان اوین بازگشتند.
خانواده آرش سقر یکی از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی محبوس در زندان اوین است که به "جرس" می گوید: "به وکیل و خود آرش گفته بودند که نام او در لیست آزادشدگان عید فطر است اما در لحظات آخر از روی لیست خط خورده و گفته اند صلاح نیست. حالا چرا صلاح نیست و چه کسی تشخیص داده که صلاح نیست را ما نمی دانیم. روزی که قرار بود برخی از زندانیان از زندان آزاد شوند همسر و فرزند آرش هم به امید آزادی او (با توجه به اینکه وعده داده بودند که آرش جزو لیست آزادشدگان است) جلوی درب زندان اوین می روند. واقعا صحنه دردآوری بود! پسر آرش چشم انتظار خارج شدن پدر از در زندان اوین بود به فرزندانی که پدرشان آزاد می شدند و همدیگر را بغل می کردند و بازی می کردند نگاه می کرد و دوباره به در زندان اوین چشم می دوخت، اما آخرین زندانی از زندان خارج شد و همه به طرف خانه هایشان حرکت کردند اما نگاه همسر و فرزند آرش یک لحظه از در زندان برداشته نمی شد. نمی دانید با چه روحیه ای به خانه بازگشتند."
یکی دیگر از اعضای خانواده بزرگ زندانیان سیاسی از افزایش فشارها و محدویت های شغلی و تهدید و ارعاب فرزندانشان می گوید و خاطرنشان می کند که اینها نمونه هایی کوچکی است که در این سه سال و اندی بر سر ما آورده اند.
مریم قدس شربتدار همسر فیض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب با اشاره به آزادیهای اخیر عنوان می کند: "به نظر می آید اگر آزادی ها واقعاً به منظور حل مسائل و بحرانها بود باید همه زندانی های سیاسی و آقای کروبی و مهندس موسوی و خانم رهنورد را آزاد می کردند اما برعکس، حتی فشارها بر روی زندانیان حزبی بیشتر هم شده و ما می بینیم که مثلاً آقایان بهزاد نبوی، تاجزاده، مؤمنی، سلطانی، بهاور و خانمها نسرین ستوده، بهاره هدایت، مهسا امرآبادی و بسیاری دیگر از عزیزانمان با وجود بیماریهایی که دارند برای درمان هم از مرخصی بهره ای ندارند. به همین دلیل احساس می شود اگرچه ممکن است از درون حاکمیت، برخی به رفع مشکلات و بحرانها می اندیشند اما عده ای تیشه برداشته و به جان ریشه های دلسوز این مملکت افتاده اند.
ای کاش سران این کشورها که این روزها میهمان ما هستند بر روی ملاقات با موسوی و کروبی و خانواده های زندانیان سیاسی پا فشاری می کردند . اگرچه برای من بعنوان یکی از افراد این خانواده بزرگ بسیار دردناک است که بخواهم تمام مشکلاتی را که بر سر ما آوردند برای افرادی غیر از این مرز و بوم مطرح کنم از دستگیری همسر و دخترم گرفته تا فشارهای شغلی بر ما و حمله موتورسواران به دخترم در خیابان که فقط نمونه هایی کوچک است که در این سه سال و اندی از آنچه بر سر ما آورده اند. الان هم که همسرم از درد رنج می برد و حاضر نیستند مرخصی بدهند."
وی ادامه می دهد: "رسیدگی به وضعیت دندانهای همسرم که خیلی اذیتش می کرد با هماهنگی سپاه انجام شد البته تا حدی که فعلا خیلی اذیت نمی شود اما برای کتف و زانوهایش که خود دادستان مجوز داده بود چند بار هم تا آستانه اعزام برده اند اما دوباره او را برگردانند و گفته اند دادستان "مخالفت" کرده و گفته است که او فقط یک مجوز برای درمان دندان داده که استفاده شده است! در حالیکه الان وضعیت جسمانی مناسبی ندارد و از درد کتف که دچار پارگی تاندون شده و درد زانوهایش حتی نمیتواند ورزش کند و نمازش را روی صندلی میخواند. همسر من از نظر سلامتی و ورزش و تحرک، همیشه زبانزد بود اما الان متاسفانه به خاطر مشکلاتی که مسببان آن معلوم هستند سلامتیش را از دست داده و شدیدا نگرانش هستیم چون وقتی تحرکش کم می شود قند خونش بالا می رود و تبعات زیادی دارد."
خانواده آرش سقر نیز با اشاره به وعده هایی که در مراحل پایانی تحقق پیدا نمی کند، بیان می کند: " الان نزدیک به سه سال است که آرش بدون حتی یکروز مرخصی در زندان بسر می برد. این تنها مشکل ما نیست بلکه آرش از مشکلات جسمانی زیادی رنج می برد. حتی پزشک قانونی تایید کرده که برای درمان دندانهایش باید او را به خارج از زندان اعزام کنند اما نمی دانیم چرا با درمان او مخالفت می کنند. پیگیری می کنیم و تا تایید پزشک قانونی هم پیش می رود اما در مراحل پایانی مخالفت می کنند و نمی دانیم چرا و چه کسی مانع از درمان او می شود؟!"
این عضو خانواده سقر می افزاید: "این تنها یکی از فشارهایی است که ما تحمل می کنیم. ما واقعا نگران همسر بیمار و تنها فرزند آرش هستیم. پسر آرش بزرگ شده و این فشارها آسیب های زیادی را بر روحیه او وارد می کند. آنچه در این سالها بر همسر تنها و فرزندش گذشت قابل تصور و بیان نیست. همسرش به بیماری سختی دچار شد و در کنار درمان برای گرفتن مرخصی آرش دوندگی کرد اما افسوس که مدعیان دین و مذهب چشم خود را بستند و هیچ جوابی به او ندادند و آرش را حتی برای یک ساعت به مرخصی نفرستادند که در این شرایط سخت در کنار او و بالای سر فرزندش باشد! یکسال با این بیماری سر کرد و همچنان هم تحت درمان است و خودش می گوید معلوم نیست که تا دو سال دیگر باشد که آزادی همسرش را ببیند و فقط از خدا می خواهد آرش در زندان سلامتیش را از دست ندهد و فرزند و همسرش آرامش داشته باشند.اینها اینقدر دین ندارند که بعد از اینکه به وعده خودشان برای آزادی آرش عمل نکردند حداقل یک ملاقات حضوری بعد از عید فطر به خانواده اش بدهند. خود آرش هم بعد از عید فطر که وعده آزادیش را داده بودند اما آزادش نکردند کمی روحیه اش را از دست داد اما خدا را شکر در ملاقات شنیدم که روحیه اش را بدست آورده و به همسرش دلداری می دهد و صحبت از توکل به خدا و پایان این روزهای سخت می کند. وقتی مشکلات زندانیان و خانواده ها را می بینم و اینکه فریادرسی نیست که به داد اینها برسد می گویم آیا زندانیان و خانواده هایشان فراموش شده اند؟ اما به قول آرش خدا هیچ ظلمی را بی جواب نمی گذارد و اینها به سزای اعمال خود خواهند رسید. ما هم توکلمان بخداست و تنها او قادر و تواناست!"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر