رضا ماندگار
حکایت گرانی های این روزهای ایران، در آستانه ی ماه رمضان، و در اوج گرمای تابستان، برای اکثریت ایرانیان اظهر من الشمس شده است. تحریم های اقتصادی کم سابقه علیه ایران در کنار بی کفایتی و ناکارآمدی دولت احمدی نژاد و دعوای باندهای رقیب قدرت، و فساد و سوء استفاده ی صاحبان قدرت، چنان بحرانی ایجاد کرده که دیگر......................
*نظرات وارده در 88 لزوما بیانگر دیدگاه 88 نمی باشد
حکایت گرانی های این روزهای ایران، در آستانه ی ماه رمضان، و در اوج گرمای تابستان، برای اکثریت ایرانیان اظهر من الشمس شده است. تحریم های اقتصادی کم سابقه علیه ایران در کنار بی کفایتی و ناکارآمدی دولت احمدی نژاد و دعوای باندهای رقیب قدرت، و فساد و سوء استفاده ی صاحبان قدرت، چنان بحرانی ایجاد کرده که دیگر حتی رسانه های حکومتی و همسو با اقتدارگرایان هم گریزی از اعتراف به آن ندارند. روزی نیست که سایت های خبری و تحلیلی و رسانه های مکتوب حکومت، تصاویر تلخ و اسف باری از صف های طویل زیر آفتاب داغ تابستان برای مرغ های 4700 تومانی، منتشر نکنند. صف هایی که در آن از زنان چادری تا آن هایی که نیروی انتظامی «بدحجاب» توصیف شان می کند و تهدید و بازداشت، و از پیر تا جوان و خردسال، همه را درگیر ساخته است.
وضع تورم چنان رسواست که حتی خبرگزاری امنیتی و همسو با حکومت «فارس» نیز
در گزارشی نوشته: «این روزها که سلطان گرانی در بازار جولان میدهد و برچسب
گرانی بر پیشانی کالاها خورده است، گویا بدون هیچ متولی پاسخگو همچنان یکه
تاز میدان است و به جلو میرود و تنها چیزی که امکان ندارد برگشت به حالت
اولیه قیمتهای گزاف است.»
فارس افزوده : «با توجه به افزایش 30 درصدی قیمت نان در سال جاری و از
طرفی رشد ناگهانی محصولات لبنی در کشور... نان و پنیر که یکی از سادهترین و
فقیرانهترین غذاهای ایرانی به حساب میآمد نیز از سفره برخی از ایرانیان
برچیده شده و شاید در حسرت تکه نانی و پنیری باید روزهای گرم تابستانشان را
سپری کنند.»
«فارس» در گزارش غیرمترقبه ی خود به نقل از «یکی از کسبه قدیمی» که «بنا
به گفته خودش از یک بقالی به عنوان شاگرد کار خود را آغاز کرده و در حال
حاضر یک سوپر مواد غذایی دارد»، نوشته: «من در این سالهای فعالیتم هیچ
زمانی را مانند چند ماه اخیر در تغییر قیمتها و افزایش آنها ندیدهام.»
در اوج گرانی و تورم اما، باندهای قدرت در حاکمیت برای افزایش شانس توفیق
خود در انتخابات آتی و جلوه گری برای مردمان معترض به گرانی، توپ را به
زمین هم شوت می کنند و هر یک دیگری را مقصر معرفی می کند. کسی البته گریزی
به مرکز اصلی تصمیم گیری سیاست در ایران (رهبر جمهوری اسلامی) نمی زند که
امکانش نیست. اثربخش خواندن تحریم ها هم به «ذنب لایغفر»ی تبدیل شده که اگر
کسی از «تحریم» بگوید هدف قرار خواهد گرفت که عامل دشمن است و نفودی و
برای تشویش اذهان عمومی و یأس در جامعه، از تحریم می گوید.
در چنین وضعی، علی لاریجانی، رییس مجلس بی آنکه بخواهد دلیل تحریم های
مخرب را بررسی کند و از ریشه ی دعوای تهران و غرب بگوید، با خیزی که برای
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برداشته، کاسه و کوزه ی تحریم را بر سر بی
کفایتی و ناکارآمدی قوه مجریه احمدی نژاد شکسته و حسین شریعتمداری هم چنان
که مرسوم ذهن و زبان اوست در مذمت کسانی گفته که از تحریم می گویند.
لاریجانی؛ حملهای دیگر به احمدی نژاد
رییس مجلس جمهوری اسلامی چند روز پیش در اظهارنظری بار دیگر به تمجید از
مجلس پرداخت و انتقاد از دولت؛ او با اشاره به «تلاشهای مجلس در حل معضل
گرانی طی چند ماه اخیر»، گفت: «با اقدام به موقع کمیسیونهای تخصصی مجلس و
با وجود تعلل دستگاههای اجرایی، این مشکلات به خوبی حل شد.»
او که از قم به مجلس راه یافته، در ادامه دیدارهای تبلیغاتی خود با مراجع و
علمای حوزه علمیه قم، بی آنکه از تحریم ها و اثر مخرب آن، و نیز دلیل شکل
گیری آن بگوید، مدعی شد: «به طور حتم میتوان با برنامهریزی دقیق جلوی
مشکلات و گرانیها را گرفت.»
وی بار دیگر از فرصت استفاده کرد و احمدی نژاد و دولت برآمده از کودتای
انتخاباتی وی را هدف گرفت: «متاسفانه منشأ اصلی گرانیهای اخیر اجرای
نادرست طرح هدفمند کردن یارانهها، اتخاذ تدابیر نادرست و همکاری نکردن
بانکها با صنایع بوده است.»
لاریجانی بدون این که به اقتدارگرایی حاکم در کشور و سرکوب کارشناسان و
نفی مشارکت نخبگان اشاره کند، «مشکل اصلی کشور» را «مشکل اقتصادی» توصیف
کرده است.
نکته ی جالبی که در حاشیه ی سخنان اخیر رییس مجلس خودنمایی می کند، طعن
غریب و جدید او به رییس قوه مجریه است: «خوشبختانه مجلس روحیه کارشناسیتری
به خود گرفته، اما متاسفانه در انتخابات ریاست جمهوری هیچ الزامی وجود
ندارد بلکه علم خواندن و نوشتن کافی است.»
لاریجانی همچنین مدعی شده که مجلس جدید ، برآمده از انتخابات نمایشی و
فرمایشی، «مجلس مستقلی است با نمایندگان باتجربه و کارشناس» و «منتخبان
مردم در این دوره از نظر سواد و سطح معلومات، میزان فهم و شعور، تخصص،
تجربه و تحلیل در سطح بالایی قرار دارند.»
از سنگ صدا درآمد، از مجلس نه!
علی لاریجانی درحالی مدعی مجلسی کارشناسی و دلسوز جامعه است و گرانی ها را تنها ناشی از سوء مدیریت دولت احمدی نژاد می داند که توضیح نمی دهد قوه مقننه چه نقشی در این میان ایفا می کند . آیا مجلس نباید توان تغییر اوضاع را با استیضاح وزرا و حتی به پرسش و استیضاح کشیدن رییس قوه مجریه داشته باشد؟
عملکرد ضعیف مجلس و بی خاصیتی کسانی که بر کرسی های نمایندگی پارلمان تکیه زده اند، تا بدان حد رسواست که «بازتاب» یکی از سایت های خبری ـ تحلیلی همسو به جریان سیاسی لاریجانی در مطلبی با عنوان «از سنگ صدا درآمد، از مجلس کاری برنیامد! » به انتقاد شدید از نحوه مواجهه نمایندگان مجلس با گرانی های اخیر پرداخت.
در این نقد آمده بود: «نزدیک به یک ماه است، بهای مرغ همچون لبنیات، دستخوش افزایش لجام گسیخته شده و در مدت کمتر از سی روز نزدیک به 100 درصد تورم را تجربه کرده است. در حالی که بنا بر قانون اساسی، نظارت بر حسن عملکرد قانون توسط دو قوه مجریه و قضاییه، بر عهده نمایندگان مجلس شورای اسلامی است، متأسفانه آنچه مردم از نمایندگان خود شنیدهاند، مشتی سخنان روزمره... است.»
در این مطلب انتقادی همچنین آمده: «ارتباط با فعالان بخشهای تولید، واردات، صادرات، عرضه و پخش و شنیدن راهکارهای آنها برای برون رفت از حل مشکلات اقتصادی از یک سو و انجام مطالعات کارشناسی درباره مشکلات موجود و تشخیص راهکارهای علمی و عملی از سوی دیگر، از جمله راهکارهایی هستند که متأسفانه مجلس شورای اسلامی نتوانسته در ادوار گذشته از آن بهره مناسبی ببرد. »
در نقد مزبور تصریح شده است: «مرغ، دلار، سکه طلا، نان، لبنیات، مسکن و... در بازههای زمانی گوناگون گرانتر و گرانتر شد، ولی آنچه مردم از نمایندگان خود ندیدند، کاری موثر برای کنترل این گرانیها بود و آنچه اهالی بهارستان بر آن پافشاری داشتند، انداختن توپ به زمین دولت، تحریمهای خارجی و سودجویان داخلی بود. »
«بازتاب» در این مطلب انتقادی تاکید کرده بود: «اهالی بهارستان موظفند در کنار پیگیری استیضاح، سؤال، تذکر و انتقادات، به فکر ریشهیابی مسائل و پیدا کردن راهکارهایی برای حل مشکلات باشند، چرا که به علت ضعف عمیق مجلس در ابعاد نظارت و احقاق حقوق ملت، تقصیر مجلس در گرانیهای اخیر، اگر بیشتر از قوه مجریه نباشد، کمتر نیز نخواهد بود.»
نشان مدیریت برای شهروندان نابرخوردار
آش گرانی و بحران معیشت در ایران چنان شور شده که یکی از آشپزها نیز خود
به صدا در آمد؛ به گزارش ايسنا، محمود احمدينژاد در جدیدترین اظهارنظرش
گفته: «بايد به شخصي كه با 390 هزار تومان يك خانواده را اداره ميكند نشان
مديريت داد.»
او هیچ توضیحی در مورد دلایل تحریم ها و گرانی ها و تورم و رکود اقتصادی در ایران نداده؛ گویی مسئولیتی در حکومت ندارد.
وی همچنان غرق خواب، به تکرار شعارها و ادعاهایش پرداخته و کوشیده است
حقیقت را برای مردمی که آن را پوست و استخوان لمس می کنند، تحریف کند؛
احمدينژاد مدعی شده: «كشور ما به سرعت در حال پيشرفت است... همه مردم بايد
از حداقلهاي يك زندگي آرام و شرافتمندانه برخوردار باشند، به عنوان مثال
مسكن مناسب داشته باشند، زماني كه طرح مسكن مهر را مطرح كرديم، برخي
ميگفتند كه نميشود براي مردم مسكن فراهم كرد، اما ديديم كه امكانپذير
بود.»
او که تا چندی پیش از تقسیم زمین های ایران به مردم می گفت و هر شهروند را
صاحب هزار یا چند هزار متر زمین می دانست حالا گفته: «هماكنون ما 22
ميليون خانواده داريم كه از اراضي كشور ميتوان به راحتي به هركدام از آنها
200 متر مربع زمين داد و چنين امري شدني است.»
احمدی نژاد هم مانند لاریجانی، توپ را به زمین رقبای سیاسی انداخت و
باندهای رقیب در حاکمیت را متهم کرد: «در كشور مشكلاتي وجود دارد و
فشارهايي نيز به دولت وارد ميشود، عدهاي كه مخالف دولت هستند، مخالفت خود
را به صورت مستقيم مطرح نميكنند، بلكه به عنوان مثال بازار ارز را به هم
ميزنند تا بگويند كه طرح هدفمندي يارانهها شكست خورده است، اين يك نبرد
سنگين است.»
رييس قوه مجریه ی برآمده از کودتای انتخاباتی تحریم های سنگین علیه نفت و
بانک مرکزی و ... را در این حد توصیف کرد که «فشارهايي وجود دارد» اما
افزود که «اين فشارها مقطعي است؛ برخي هم در داخل ميدانند كه مشكلات
بازارها در ايران چيست، اما ميخواهند از اين فرصت به دست آمده استفاده
كنند و به دولت حمله كنند.»
وی در اظهاراتی شعاری و غیرکارشناسی، بار دیگر کوشید از خود سلب مسئولیت
کند؛ وی خطاب به قاضی سعید مرتضوي، متهم اول فاجعه کهریزک و قاتل مطبوعات
مستقل و اصلاح طلب، و رييس کنونی سازمان تامين اجتماعي گفت: «هر طرح و
برنامهاي داريد، آن را به اجرا درآوريد تا كف پرداخت تامين اجتماعي از 390
هزار تومان به 700 – 800 هزار تومان برسد؛ بايد نشان مديريت به كسي داد كه
با 390 هزار تومان يك خانواده را اداره ميكند، به هرحال بايد كف حقوقها بالا برود.»
ادعاهای متفاوت دو یار رهبر جمهوری اسلامی
درحالی که کمتر مسئولی این روزها از تحریم و اثرات آن بر اقتصاد بحرانی
ایران و البته دلایل و ریشه های مناقشه ی جمهوری اسلامی و غرب می گوید،
رییس دفتر رهبر جمهوری اسلامی دیروز تلویحا به این مسئله اعتراف کرد.
به گزارش ایرنا، محمد محمدی گلپایگانی با اشاره به وضع اقتصادی كشور گفته:
«گرانیهای كنونی در جامعه به دلیل آن است كه استعمارگران میخواند با
تنگنا قرار دادن ملت ایران، آنها را در مقابل نظام قرار دهند.»
او ملت ایران را «مردمی مقاوم و صبور» خواند اما اعتراف کرد که «برخی
گرانفروشان با سوءاستفاده از این شرایط، خون مردم را می مكند.»
همزمان، خبرگزاری مهر اظهارنظری متفاوت را به نقل از مدیرمسئول روزنامه
کيهان (برگزیده و نماینده ی رهبر جمهوری اسلامی در این روزنامه] منتشر کرد:
«امروز جرياناتی در داخل هستند که سعی دارند القا کنند تحريم ها به نتيجه
رسيده است و برای خلاصی از زير فشارها بايد با آمريکا وارد مذاکره شد.»
حسين شريعتمداری در همايش دبيرخانه دائمی قطعنامه ۵۹۸ ، افزوده: «در حال
حاضر ميدان، ميدان اقتصادی است و همين امروز جرياناتی در داخل هستند که سعی
دارند القا کنند تحريم ها به نتيجه رسيده است و برای خلاصی از زير فشارها
بايد با آمريکا وارد مذاکره شد.»
شریعتمداری و گلپایگانی و لاریجانی و احمدی نژاد و دیگران، خوب می دانند
که بدون جلب نظر رهبر جمهوری اسلامی، گره تحریم و مناقشه با غرب باز نمی
شود. و تا آن هنگام سخن گفتن از تاثیر تحریم ها، نوعی خط قرمز خواهد بود.
اگر هم کسانی چون گلپایگانی یا لاریجانی، گریزی به آن می زنند، یا از سر
ناگزیری است و برای ارجاع دادن بخشی از مشکلات به «دشمن» (واژه ی محبوب آیت
الله خامنه ای) و یا برای این که به بهانه ی اشاره به آن، باز رقیب سیاسی و
باندهای دیگر قدرت را مورد انتقاد قرار دهند. در این میان، تورم و گرانی
افسارگسیخته است که همچنان جولان می دهد و اقشار محروم را زیر فشار مشدد می
گذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر