مرتضی کاظمیان
روشنفکری با سیاستورزی درآمیخته است. در این ادعا اما کنش سیاسی محدود به حضور در حاکمیت و حوزهیسختافزاری قدرت نیست. سیاست تنها با ساختار سیاسی قدرت تعریف نمیشود. اگر چنین نگاهی باشد، کنشگران سیاسی گریزی ندارند از همکاری و همراهی با حاکمیت یا مقابله و منازعه با آن. اگر راه حضور در ساختار سیاسی قدرت مسدود شود، با رویکرد پیشین، چارهای نمیماند جز تلاش برای سرنگونی نظام سیاسی مستقر با خشونت و قهر، یا منزوی شدن و انفعال پیشه کردن و حاشیه گزینی. از منظر «سوم»، میتوان در میان دو راه تداوم رژیم سیاسی یا براندازی و قهر علیه آن، مسیری دیگر را پی گرفت؛ راهی که آرنت و هابرماس آن را توضیح میدهند: سیاستورزی در سپهر عمومی. از این زاویه، حکومت کانون...................
روشنفکری با سیاستورزی درآمیخته است. در این ادعا اما کنش سیاسی محدود به
حضور در حاکمیت و حوزهیسختافزاری قدرت نیست. سیاست تنها با ساختار سیاسی
قدرت تعریف نمیشود. اگر چنین نگاهی باشد، کنشگران سیاسی گریزی ندارند از
همکاری و همراهی با حاکمیت یا مقابله و منازعه با آن. اگر راه حضور در
ساختار سیاسی قدرت مسدود شود، با رویکرد پیشین، چارهای نمیماند جز تلاش
برای سرنگونی نظام سیاسی مستقر با خشونت و قهر، یا منزوی شدن و انفعال پیشه
کردن و حاشیه گزینی.
از منظر «سوم»، میتوان در میان دو راه تداوم رژیم سیاسی یا براندازی و قهر
علیه آن، مسیری دیگر را پی گرفت؛ راهی که آرنت و هابرماس آن را توضیح
میدهند: سیاستورزی در سپهر عمومی. از این زاویه، حکومت کانون سیاست محسوب
نمیشود. علایق جمعی و مشترک شهروندان و تعامل و گفتوگوی برابر آنان در
مورد مسائل مبتلابه و مشترک، موجب تولد مسیری دیگر از سیاستورزی
بهمثابهی یکی از اصیلترین کنشهای انسانی میشود. اگر حکومت خشونتورزی
میکند و با قدرت سختافزاری میکوشد ارادهی خود را تداوم بخشد و به جامعه
مدنی تحمیل کند، این سپهر عمومی است که مقاومت میکند و در برابر خشونت
حاکمیت ایستادگی مینماید و آن را کنترل. هر فضا و امکانی که برای شهروندان
امکان گفتوگوی آزاد و تعامل برابر را مهیا سازد، چونان عرصهی عمومی
ایفای نقش خواهد کرد و بر روندهای سیاسی تأثیرگذار خواهد بود.
اگر در ایران، دولت افزون بر ماهیت ایدئولوژیکاش، رانتی (نفتی) نیز هست؛ و
اگر حاکمیت سیاسی در ایران ـ بهویژه پس از کودتای انتخاباتی 88 ـ کوشیده
مطبوعات و محافل سیاسی و جمعیتها و نهادهای مدنی را ـ بهمثابهی تبلورها و
امکانهایی از سپهر عمومی ـ سرکوب و منتفی کند، میتوان با استفاده از
دیگر مجالها و امکانهای دراختیار (ازجمله فضای مجازی، محافل خانوادگی،
نشستهای دوستانه، و فضاهای صنفی و محلی و کاری، یا جلسات سخنرانی و پرسش و
پاسخ، و هر فضایی که شهروندان بتوانند در آن حضور یابند و آزاد از قدرت
دولت، دربارهی مسائل عمومی با یکدیگر گفتوگو کنند)، «سیاستورزی به قرائت
آرنت و هابرماس» را پی گرفت و تداوم بخشید. این وجه از کنش سیاسی، واجد
پیامدهای اجتنابناپذیری بر رفتار حکومت و روندهای سیاسی مسلط (مبتنی بر
زور) خواهد بود.
با این مقدمه، میتوان در مورد کنش سیاسی در فضای واقعی این روزهای ایران
نیز سخن گفت. رهبر جمهوری اسلامی در جدیدترین اظهارنظر خود از «انتخابات
آزاد» در سال 92 گفته، احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان منصوب آیتالله
خامنهای نیز اظهارنظری مشایه داشته است. بعید به نظر میرسد کسی از
شهروندان آگاه و کنشگران سیاسی منصف و مطلع از فضای سیاسی ایران امروز، در
مورد نحوه و کیفیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ـ بهویژه با عنایت به
تجربه 22 خرداد 88 ـ تشکیک معناداری روا دارد. در این وضع، اگر کانون
سیاستورزی حکومت ارزیابی شود، میتوان منفعل ماند و مأیوس شد از اثرگذاری،
یا وارد بازی اقتدارگرایان گردید و در نمایش فرمایشی، بازار انتخابات
دروغین را گرم کرد، یا آنکه بر طبل براندازی و قهر و خشونت کوبید و از
همان دری وارد شد که فرجاماش سوریه است.
اما از منظر «راه سوم» سیاستورزی، میتوان در سپهر عمومی به کنش فعال و
خلاق همت گمارد. میتوان در مورد انتخابات دروغین آتی آگاهی بخشی کرد؛ از
حال و روز دو نامزد انتخابات 88 و فعالان ستادهای آنها گفت و پرسید و از
قربانیان مظلوم انتخابات ریاست جمهوری دهم یاد کرد؛ در مورد استانداردها و
لوازم و شرایط «انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» سخن گفت؛ اقتدار نامشروع
حاکم را به پرسش کشید؛ و ... و این همه ممکن نمیشود مگر با نگاه آرنت ـ
هابرماسی به سیاست.
از این زاویه، کنشگر مدنی، از یکسو در متن جامعه سیاستورزی خواهد کرد، و
از سوی دیگر، امیدزایی. این دست کنشگران سیاسی نه تنها گفتمانی را تکثیر و
تقویت میکنند و بسط میدهند که یاور دموکراتیزاسیون خواهد بود و مقوّم
خودآگاهی افراد جامعه، بلکه همزمان اقتدار غیردموکراتیک حاکمان و انتخابات
آنان را به پرسش میکشند؛ افزون بر اینها، مناسبات و روابط و شبکههایی
از تعامل توأم با آگاهی و نشاط و اعتماد و شور ایجاد میشود که پشتوانهی
جامعه مدنی و جنبش اجتماعی و مددرسان ایران برای گذار به دموکراسی در هنگام
مناسب خواهد بود.
همهی راهها به حکومت ختم نمیشود، اگر کنشگر از «راه سوم» به سیاست نگاه کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر