به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۱ دی ۱۴, پنجشنبه

کاروان نور

کلمه

مصطفی بادکوبه‌ای، شاعر معاصر که سال گذشته در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به سه سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از شعرخوانی در انجمن‌ها و سه میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود و این روزها دوران حبس خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین می گذراند، در شعری تازه که به مناسبت اربعین حسینی در زندان سروده، گفته است: … کاروانی می‌رسد تاریخ ساز، پر صلابت، پر مهابت، سرفراز/ خیز و........................




مصطفی بادکوبه‌ای، شاعر معاصر که سال گذشته در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به سه سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از شعرخوانی در انجمن‌ها و سه میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود و این روزها دوران حبس خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین می گذراند، در شعری تازه که به مناسبت اربعین حسینی در زندان سروده، گفته است: … کاروانی می‌رسد تاریخ ساز، پر صلابت، پر مهابت، سرفراز/ خیز و جارو کن به مژگان خاک را، «خاک بر سر کن غم افلاک را»/ اربعین آمد «امیدا» اربعین، چشم دل بگشا، شهامت را ببین…
به گزارش کلمه، مصطفی بادکوبه ای، طی سال های گذشته در انتقاد از محمود احمدی نژاد شعرهای فراوانی سروده. او پس از اعتراضات مردمی به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات خرداد ۸۸، شعرهایی نیز در حمایت از جنبش سبز، جنبش اعتراضی مردم، سرود. دو شعر “فتنه گران” و همچنین “وطن” که توسط خود او و در جلسات شعرخوانی خوانده شده بود، با استقبال مردم و کاربران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی رو به رو شد.
متن کامل شعر جدید مصطفی بادکوبه ای در زندان اوین به مناسبت اربعین حسینی که در اختیار کلمه قرار گرفته، در زیر می آید:
باز می‌پیچد به گوش جان طنین
اربعین آمد، امیدا، اربعین
کاروانی می‌رسد از راه دور
ارمغان کاروان، آیات نور!
کاروانی غمزده اما جسور
کرده از دشت شقایق‌ها عبور
کاروان خطبه‌های آتشین
ظلم‌سوز و عدل‌پرور، دلنشین
کاروان کودکانی سربلند
بر اسارت‌ها زده بس ریشخند
کاروانی سوخته در عشق ناب
کام جان سیراب اندر قحط آب!
کاروانی از غل و زنجیر‌ها
در غل و زنجیر‌هایش شیر‌ها
حضرت سجاد شیر شیر‌ها
خطبه‌اش رسواگر تزویر‌ها
شیر دیگر بانوی فخرآفرین
صبر، از جان گفته بر او آفرین
زینب آن آوای عشق و افتخار
از شجاعت‌های زهرا، یادگار
کاروان در حیطهٔ تدبیر اوست
شام و کوفه جمله در تسخیر اوست
چون که آرد ظهر عاشورا به یاد
هیچ بشمارد دو صد ابن زیاد!
چون بخواند خطبه با یاد شهید
خوار بشمارد «یزید» و من یزید
چون که زینب غنچهٔ لب وا کند
مکتب تزویر را افشا کند
گوید از تکبیرهای منحرف
بی‌خدا، در کنج مسجد معتکف
گوید از بیداد‌ها با نام دین
کفر و ظلم و شرک، در اندام دین!
گوید از اشک پلیدی چون یزید
کز ریا در سوگ مظلومان چکید
گوید از لرزاندن کاخ یزید
از هجوم قطرهٔ خون شهید
گوید از زنجیرهٔ بیداد‌ها
سلسله بر گردن سجاد‌ها!
کاروانی می‌رسد تاریخ ساز
پر صلابت، پر مهابت، سرفراز
خیز و جارو کن به مژگان خاک را
«خاک بر سر کن غم افلاک را»
اربعین آمد «امیدا» اربعین
چشم دل بگشا، شهامت را ببین
شاعر زندانی؛ مصطفی بادکوبه‌ای

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر