به علت مسائل فنی سایت را با فیلتر شکن ملاحظه بفرمایید پیشاپیش از همراهان گرامی پوزش بعمل می آید .

صفحات

نظرات

همراهان گرامی با نظر گذاشتن در پست ها به دیگران بگویید چگونه فکر می کنید

۱۳۹۱ بهمن ۱, یکشنبه

تا صحبت از انتخابات آزاد می‌شود، حمله می‌کنند

 کلمه

سید محمد خاتمی می گوید: انتخابات حق همه است، باید شرکت کرد منتهی به شرطی که بتوان شرکت کرد! او همچنان برای اسلام، انقلاب و سرنوشت جمهوری اسلامی و وضعیت مردم اظهار دلسوزی می کند و می گوید: آدم احساس می کند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و می ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از..................



سید محمد خاتمی می گوید: انتخابات حق همه است، باید شرکت کرد منتهی به شرطی که بتوان شرکت کرد!
او همچنان برای اسلام، انقلاب و سرنوشت جمهوری اسلامی و وضعیت مردم اظهار دلسوزی می کند و می گوید: آدم احساس می کند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و می ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بین برود! اینها برای همه ما مشکل است که نمی خواهیم رخ دهد. در شرایطی که مشکل های بین المللی تشدید شده؛ امروز وحدت و همبستگی های داخلی مهم است.
او با وجود نهی رهبری، به صراحت بر انتخابات آزاد تاکید می کند و می گوید: امروز تا صحبت از انتخابات آزاد می شود حمله می کنند. خاتمی در عین حال که اشاره ای به ادعای رهبری مبنی بر آزاد بودن همه انتخابات قبلی دارد، می گوید: انتخابات آزاد یعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود.
او به سخنان اخیر نماینده ولی فقیه در سپاه واکنش نشان می دهد و می گوید: وقتی که یک شخصیت حقیقی که ممکن است شخصا خیلی اعتباری هم نداشته باشد ولی انتصاب به یک جایگاه مهم حقوقی دارد که رسما قانونا و شرعا حق دخالت در انتخابات و سیاست را ندارد رسما می گوید مهندسی کردن منطقی و معقول انتخابات وظیفه ماست! ما می گوئیم با این ها هم برخورد شود و این اطمینان به مردم داده شود که انتخابات مهندسی نمی شود. باید اعتماد مردم را جلب کرد. حرف های خیلی بزرگی زده نمی شود آن وقت کسانی که باید در عرصه انتخابات کاملا بی طرف باشند به نفع همین جریانات و به ضرر جریانات دیگر کار می کنند. وقتی صراحتاً گفته می شود که اجازه داده نمی شود جریاناتی در انتخابات شرکت کنند برای چه باید شرکت کنند؟ می گویند ما اجازه نمی دهیم، ولی شما باید شرکت کنید ولی آن طوری که ما می خواهیم! این طوری که نمی شود.
این جملات بخشی از سخنان سید محمد خاتمی است در دیدار با اعضای حزب اراده ملت. اعضای این حزب در دیدار مذکور، درباره ترس از تجزیه کشور، لزوم بیان واقعیت ها با مردم، از دست رفتن سرمایه های اجتماعی در این سالها، چند برابر شدن آمار جرم و جنایت آن هم در حالی که در دوران اصلاحات کاهش پیدا کرده بود، دستاوردهای اقتصادی دولت اصلاحات و نیاز حکومت به یک نقد جدی سخن گفتند.
سپس خاتمی درباره این مباحث و همچنین پیشنهاد این فعالان برای حضور خاتمی در انتخابات با توجه به در حصر و حبس بودن بسیاری از اصلاح طلبان، و اینکه حاضران می گفتند “گزینه ای بهتر از شما نداریم” سخن گفت. متن کامل سخنان وی را به نقل از وب سایت رسمی اش در ادامه می خوانید:
به نام خدا
خیلی خوش آمدید
خوشحالم از این که با همه مشکلات و ضعف و قصور ها و فشارهایی که هست هنوز تشکل های مردم بنیاد با امید در عرصه هستند.
فکر می کنم از سالها و دهه های قبل از انقلاب و بعد از انقلاب یک اصل مسجل و مورد قبول عام وجود داشت که مردم ما مردم سالاری و دموکراسی را به عنوان روش مطلوبی که برای حکومت هست و واقعا مقتضای زمان و روزگار ما هم هست می خواستند.
اگر در حرف های حضرت امام (ره) هم رجوع کنید کلمه مردم؛حاکمیت مردم، رأی مردم (که می دانید اینها لوازم مردم سالاری است) و خود دموکراسی و مردم سالاری و تعبیر اینکه بهترین دموکراسی در خود اسلام است فراوان وجود دارد و اسلامی هم که امام و دیگران مطرح میکنند و مورد توجه قرار می گیرد اسلامی است که با دموکراسی سازگار است به نظرم مردم سالاری یک روش است که محتوای آن بستگی به دیدگاه و جهان بینی انسان دارد و طبعا می تواند منتهی به سیستم هایی شود که از نظر محتوا با یکدیگر متفاوت است، ولی شرط اساسی مبنا بودن رأی مردم است و این که حکومت مسؤول در مقابل مردم باشد و امکان تغییر حکومت و جابجا شدن قدرت توسط رأی و بدون توسل به زور وجود داشته باشد و حکومت باید پاسخگوی مردم باشد.
حالا اگر جامعه مسلمان است، محتوای حکومت هم باید اسلامی باشد منتهی اسلام هم باید به گونه ای تلقی شود که سازگار با دموکراسی باشد. نمی توانیم بگوئیم رأی مردم بی اثر است و مردم هیچ نقشی در حکومت ندارند حکومت از بالا به مردم تحمیل می شود مجبورند فقط اطاعت کنند و حتی نداشته باشند و باز هم دم از مردم سالاری زده شود.
وقتی مردم سالاری پذیرفته شد باید به لوازم آن از جمله آزادی بیان و اندیشه و نقد تن داد این وجه مشترک است میان همه ما از انقلابیون اصیل گرفته تا بزرگانی که بودند و هستند با شعاری که مردم ما از صد سال پیش تا الان داشتند.
مردم ما واقعا مردم سالاری را برای وجه حکومتی اشان می خواستند و استبداد را به هر شکلی نمی خواستند و نمی خواهند. اتفاقا باعث افتخار ماست که رهبران اصلاح گر ما هم همین را خواستند که اوج آن در انقلاب اسلامی بود که رهائی از استبداد چند هزار ساله و ایجاد حکومتی که با مردم و رأی مردم سر کار بیاید.
امام در بهشت زهرا فرمودند چون مردم مرا قبول دارند دولت تعیین می کنم و گفتند میزان رأی مردم است و از این قبیل سخنان را زیاد گفته اند. بنا بر این ما این را به عنوان یک اصل بپذیریم.
این روح انقلاب ما بود. در تحولات دیگر کشورهای اسلامی هم همین را می بینیم. برای انقلابیون حاکمیت مردم مهم است و محور است و حتی مسلمانانی که در عرصه هستند واکثریت را دارند سعی می کنند این اصل را بگویند و می گویند ما همین را می خواهیم پیاده کنیم حتی اگر از شریعت هم می گویند می گویند شریعتی که مدافع حقوق مردم هست باید در عرصه باشد.
همین جا گله ای را مطرح بکنم. تعجب می کنیم در حالی که در انقلاب مصر و تونس و جاهای دیگر تمامیت ارضی، حاکمیت مردم، نفی استبداد و وحدت ملی مورد تأکید بوده است نباید شاهد باشیم که در دل این حکومت ها کسانی بیایند و در جای دیگر خواستار تجزیه و قوم گرائی باشند. البته هر حکومت مردمی هم باید حقوق اقوام و مذاهب را محترم بشمارد، ولی در هر حال مساله وحدت ملی و تمامیت ارضی از جمله مسائلی است که هیچ کس نمی تواند نفی آن را تحمل داشته باشد و ما بی توقعی مان می شود در حکومت های انقلابی که هدفشان حکومت مردم سالار و حکومت وحدت ملی و حکومت مدافع تمامیت ارضی است کسانی بیایند، اجتماعی داشته باشند و شعارهایی بدهند که اصلا ربطی به اقوام واقعی در درون ایران ندارد. تمامیت ارضی و وحدت ملی ما بسیار مهم است این هم گله ای که خواستم اشاره ای به آن داشته باشم.
ما اگر سخن از مردم سالاری به میان می آوریم و مردم سالاری می خواهیم و از مشخصات بارز اصلاح طلبی که از قبل از مشروطیت تا حالا تداوم دارد و اوج آن هم در انقلاب اسلامی است این است که ما دفاع از حقوق مردم می کنیم ؛ مردم سالاری را می خواهیم ، اگر انتقادی هم هست در همین موارد است به نام دین بعضی مسائلی مطرح می شود که نه تنها با روح انقلاب ما که خواستار حقوق و ازادی مردم است سازگار نیست بلکه با روح اصل اسلام هم از نظر محتوا سازگار نیست.
اینکه در جامعه اسلامی مهمترین مساله در روابط اجتماعی باید صداقت و راستی و اخلاق باشد می بینیم که بی اخلاقی دروغ تهمت خیلی ساده بصورت سکه رایج در می اید و حتی گاهی ادم خیال می کند این ها سیاست های رسمی است. این قدر این انحراف به نام انقلاب و اسلام زیاد می شود که انتظار بود که حکومت با ان برخورد کند و نمی کند. لااقل در ذهن جامعه این طور احساس شود که مبادا این سیاست ها سیاست های رسمی باشد.
ما از ارزش های دینی هم دفاع می کنیم ارزش هایی که خودش مدافع حقوق و رأی مردم.
اگر این چنین است باید در جامعه تشکل های سیاسی و به خصوص حزب به رسمیت شناخته شود. حزب هم از پایین بیاید بالا. بدون تشکل و حزب دموکراسی واقعی شکل نمی گیرد و اگر بگیرد دوام نمی آورد.
اینکه تشکلی درست شود متکی به قدرت هم باشد و جا را برعلیه تشکل های دیگر تنگ کند و دیگران همه محدودیت پیدا کنند و آن تشکل امتیازات فراوانی را پیدا کند این خلاف معیارهاست.
معیار و ملاک درست این است که آیا تشکل در چارچوب قانون اساسی که میثاق ملی است عمل می کند یا نمی کند ممکن است به برخی اصول قانون اساسی هم انتقاد داشته باشید ولی پذیرش یک نظام مردم سالار و یک جامعه مدنی اینکه مبنای نظم ما قانون اساسی است هر کس به آن پایبند است در این مملکت صاحب حق است ومی تواند صاحب تشکل باشد در درون حزب کار کند حزب هم یعنی اینکه این تشکل شناسنامه دار است مرامنامه و اساسنامه دارد و مسؤولیت پذیر است.
در جامعه و دنیای امروز بدون تشکل نمی توان کار کرد.
اگر حزب واقعی نبود یا احزاب محدود بودند جای حزب را باندهایی می گیرند که قدرت فراوان پیدا می کنند ؛ از رانت های فراوانی برخوردارند. مسؤولیت هم ندارند و می توانند دخالت هم بکنند در سرنوشت جامعه. در حالی که حزب اگر باشد رسمی است و یک شرط هم دارد اینکه آیا در چارچوب قانون اساسی کار می کند یا خیر؟ حتی نقد در عمل هم باید در این چارچوب باشد.
اتفاقا یکی از مسائل مورد بحث بین ما کسانی که الان در حاکمیت هستند همین است که این اصل را می پذیریم یا نمی پذیریم؟ اگر مردم سالاری را قبول داریم باید اصل حضور و فعالیت امن تشکل ها و احزاب را هم بپذیریم.
بگذاریم تشکل های مردمی و مردم زاد مدافع حقوق مردم به صحنه بیایند و شرط هم شرط تنگ نگذاریم و یا اگر این را نپذیرفتیم ادعای دموکراسی و ادعای ازادی ادعای غلطی است و مردم هم خیلی باور نمی کنند.
به همین دلیل حزبی مثل اراده ملت و حزب های دیگر راست و چپی که هستند ما با خیلی از افرادی که گرایش ما را ندارند اختلاف نظر داریم ممکن است شخصا هم رفیق باشیم ولی اصل فعالیت حزبی را باید پذیرفت چرا از تریبون دو حزب با هم دیگر صحبت نکنیم ومردم هم قضاوت بکنند؟!چرا باید بعضی باندها از تریبون ها، یک طرفه و حتی تریبون ملی اجازه داشته باشند هر چه می خواهند نسبت به هرکس می خواهند بدهند این طرف وقتی هم که می خواهد جواب بدهد متهم به انواع اتهامات شود و مورد فشار قرار بگیرد. این رسم رسم درستی نیست باید همه بتوانند صحبت و فعالیت کنند.
اگر صدا و سیما رسانه ملی است خیلی از حرف ها در آن زده می شود حرف های درست و نادرست نسبت های نا به جا؛ ببینید در این چند سال چقدر نسبت ها و تهمت های ی ناروا و ناجور و حتی هتک حرمت و فحاشی و مسائلی که حتی با معیارهای اسلامی ابتدایی هم سازگار نیست رواج یافته است مردم هم می فهمند این طرف هم اصلا حق اینکه حتی در روزنامه با تیراژ در حد معدودی از خود بتواند دفاع کند ندارد در حالیکه مقتضای انقلاب ما مقتضای مردم سالار بودن حکومت ما آزادی احزاب وگروه ها است و این که در همه جا بتوانند در عرصه های حیات اجتماعی حضور فعال داشته باشند. در انتخابات در مسائل دیگر در مسائل داخلی در مسائل خارجی مسائل اقتصادی بتوانند حرف بزنند نمایندگی کنند از مردم.
اگر واقعا ما دموکراسی را قبول داریم که معتقدم قبول داریم روح قانون اساسی ما همین را می گوید مساله پرداختن به احزاب؛ گروه ها وتشکل های مختلف اجتماعی و مدنی یک شرط لازم است و اگر این شرط نباشد اصل قضیه خدشه دار می شود شرط کافی هم فقط وجود نام احزاب نیست توان فعالیت امن آن ها است.
بسیار متاسفم که حزب شما که همیشه گفته اید اصل انقلاب امام و رهبری و چارچوب های قانون اساسی را قبول دارید نتوانسته در ظرف این چند سال کنگره خود را برگزار کند. چرا باید این طوری باشد؟اصلاحات هم می گوید همین ها اصلاح شود. ما چیز خیلی زیادی نمی خواهیم.
باید در انتخابات با امنیت شرکت کرد و بعد هم رأی مردم را بپذیریم.
امروز تا صحبت از انتخابات آزاد می شود حمله می کنند! الحمدلله رهبری هم که اظهار کردند که همه انتخابات گذشته آزاد بوده است و مردم شرکت کنند و گفتند که از آزادی و سلامت انتخابات دفاع می کنند.
ما می گوئیم انتخابات آزاد یعنی انتخاباتی که از جمله مهندسی نشود. وقتی که یک شخصیت حقیقی که ممکن است شخصا خیلی اعتباری هم نداشته باشد ولی انتصاب به یک جایگاه مهم حقوقی دارد که رسما قانونا و شرعا حق دخالت در انتخابات و سیاست را ندارد رسما می گوید مهندسی کردن منطقی و معقول انتخابات وظیفه ماست! ما می گوئیم با این ها هم برخورد شود و این اطمینان به مردم داده شود که انتخابات مهندسی نمی شود. باید اعتماد مردم را جلب کرد. حرف های خیلی بزرگی زده نمی شود آن وقت کسانی که باید در عرصه انتخابات کاملا بی طرف باشند به نفع همین جریانات و به ضرر جریانات دیگر کار می کنند. وقتی صراحتاً گفته می شود که اجازه داده نمی شود جریاناتی در انتخابات شرکت کنند برای چه باید شرکت کنند؟ می گویند ما اجازه نمی دهیم، ولی شما باید شرکت کنید ولی آن طوری که ما می خواهیم! این طوری که نمی شود. ما باید به سمتی برویم که فضایی ایجاد شود همه آنهایی که دلشان برای اصل نظام و جامعه و کشور و انقلاب و بخصوص برای این مردم می سوزد بیایند.
جدا از مسائل سیاسی و اقتصادی این مرگ تدریجی که مردم در تهران و شهر های بزرگ دارند برای چیست؟ این که دو سوم سال وضعیت جوی در حالت اضطرار و خطر باشد و بچه های مردم و سالخوردگان و مردان و زنان به خاطر این امواج آسیب ببیند قابل قبول نیست یا به خاطر این هوای آلوده! مردم می خواهند زندگی کنند. باید کسی بیاید که این ابتدایی ترین مسائل را ببیند و حل کند.
اصلاح طلبان باید با مردم صحبت کنند، معتقدم باید حرف هایشان را مشخص کنند. اینکه ما می گوییم نظام را قبول داریم در چارچوب نظامیم یعنی چی؟ اینکه می گوییم می خواهیم اصلاح کنیم چه چیز را می خواهیم اصلاح کنیم. گرچه بارها گفته ایم، ولی باز هم باید گفت. وقتی می گوئیم جامعه مدنی و دموکراسی این را ممکن است نخبگان بفهمند ولی مردم هم باید بفهمند که اگر واقعا به آن معنایی که ما می گوئیم جامعه مدنی سازگار با دین وجود داشته باشد وضع زندگی شما را بهتر تامین می کند امنیت شما را بهداشت و درمان شما را بهتر تامین میکند حیثیت شما را در دنیا بیشتر تامین می کند منافع ملی شما را تامین می کند خیال نکنند آن که از مردم سالاری و جامعه مدنی دم می زند نسبت به اقتصاد و معیشت و امنیت مردم بی اعتناء است! خوشبختانه عملکردها روشن است.
امروز عملکردها باعث شده تا مردم خودشان مقایسه کنند. و با همه وجود دریابند که چه زمانی معیشت مردم، امنیت مردم، بنیه اقتصادی کشور و امنیت آن بهتر بود.
انتخابات حق همه است باید شرکت کرد منتهی به شرطی که بتوان شرکت کرد. ما دلمان برای اسلام انقلاب و جمهوری اسلامی و مردم می سوزد.
آدم احساس می کند کوه فاخری به نام ایران مانند یک کوه یخ در حال آب شدن است و می ترسم میراث چند هزار سال در ظرف چند دهه از بین برود!
اینها برای همه ما مشکل است که نمی خواهیم رخ دهد. در شرایطی که مشکل های بین المللی تشدید شده؛ امروز وحدت و همبستگی های داخلی مهم است. من از اینکه مردم حتی از اصلاح طلبان هم عبور کنند نگران می شوم. باید ببینیم که ما چکار کرده ایم که این ذهنیت در بخشی از جامعه ما ایجاد شده؟! ان شاء الله همه ما بتوانیم درست مسائل را درک کنیم و عقلانی عمل کنیم و از این دوره دشوار همه موفق و پیروز در بیائیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر